وضعیت انرژی کشور به انبار باروتی می ماند که آماده انفجار است / سالانه 18 میلیارد متر مکعب گاز فقط سر چاه ها سوزانده می شود و هیچ کس به فکر نیست
رکنا اقتصادی: سیدهاشم اورعی، استاد دانشگاه صنعتی شریف با بیان اینکه اشتباه های فاحشی به طور مستمر طی چند دهه داشته ایم، گفت: ما در سیاست انرژی از دولت احمدی نژاد با خودداری از واقعی کردن قیمت حامل های انرژی در واقع از انرژی برای خرید محبوبیت استفاده کردیم و امروز چون چیزی از محبوبیت در جامعه باقی نمانده است برای جلوگیری از مشروعیت تصمیم به اصلاح قیمت ها نمی گیریم. به عبارت دیگر یک تصمیم غلط را ادامه می دهیم در یک مقطع به دلیل خرید محبوبیت و امروز برای جلوگیری از عدم مشروعیت.
به گزارش رکنا، داستان تلخ انرژی در ایران به فصل های پایانی رسیده است و به نظر می رسد اگر برای آن فکری نشود این کتاب برای همیشه بسته خواهد شد. داستان پرتکراری که در تابستان برق نداریم و در زمستان گاز. داستان تلخی که در شرایطی که کشور نیاز به توسعه دارد گاز و برق صنایع و کارخانه ها قطع می شود تا مردم برق و گاز داشته باشند. داستان نیروگاه ها و صنایعی که با سوزاندن مازوت و گازوئیل در خط اول اتهام آلودگی هوا قرار دارند. داستان تولید نفت و گاز بی کیفیت در نیروگاه هایی که نیاز به اورهال و تجهیزات به روز دارد و به گفته غلامحسین حسنتاش، رئیس اسبق مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی، مشکل آلودگی هوا تنها ناشی از مازوت سوزی نیست: «متأسفانه همه سوخت های مورد استفاده در کشور مشکل آلودگی دارند. سوابق نشان می دهد که در زمستان برای تأمین گاز استانداردهای لازم رعایت نمی شود».
حال شاید پرسش اساسی این است که در این شرایط چاره چیست و چه باید کرد؟
در این خصوص گفتگوی رکنا با دکتر سیدهاشم اورعی، استاد برجسته دانشگاه صنعتی شریف و رئیس اتحادیه انجمن های علمی انرژی ایران را بخوانید:
به جای "سرانه مصرف" انرژی باید "شدت مصرف" انرژی را تعریف کنیم
سیدهاشم اورعی در ابتدا درخصوص وضعیت میزان مصرف انرژی در کشور گفت: در سال 1401 به طور متوسط روزانه 105 میلیون لیتر بنزین، 110 میلیون لیتر گازوئیل، 800 میلیون مترمکعب گاز و 900 میلیون کیلو وات ساعت برق مصرف کرده ایم. اگر کل انرژی مصرفی را ارزشیابی کنیم و بر جمعیت تقسیم کنیم، سرانه مصرف انرژی به دست می آید. یعنی هر ایرانی به طور متوسط چقدر انرژی مصرف می کند. برخی سرانه مصرف انرژی در ایران را با سایر کشورها مقایسه می کنند و به این نتیجه می رسند که مردم ایران به طور متوسط مطابق با نیمی از مردم عربستان سعودی و آمریکا و یک سوم مردم امارات و کویت انرژی مصرف می کنند و براین اساس اعلام می کنند که مصرف انرژی ما ایرانیان زیاد نیست و اگر در کشور با کمبود انرژی مواجه می شویم و در تابستان برق نداریم و در زمستان گاز نداریم این بی کفایتی مدیریتی است.
وی در ادامه با بیان این که بخشی از عملکرد مشکلات انرژی کشور ما قطعا بی کفایتی مدیریتی است و در آن هیچ شکی وجود ندارد، گفت: سوالی که مطرح می شود این است که آیا معیار سرانه انرژی (میزان مصرف انرژی هر ایرانی در سال ) معیار درستی است؟ باید پاسخ داد خیر. زیرا سوال این نیست ما چقدر انرژی مصرف می کنیم بلکه سوال باید این باشد که ما با مصرف انرژی چه می کنیم؟
دو ایرانی را در نظر بگیرید. اگر فرد اول دو برابر دیگری انرژی مصرف کند، آیا می توان گفت فرد اول انرژی بدتر مصرف می کند؟ خیر. الزاما کسی که بیشتر انرژی مصرف می کند، بدتر مصرف نمی کند. چون اگر فردی 2 برابر انرژی مصرف کند اما 4 برابر بیشتر تولید کند یا 4 برابر بیشتر در جی دی پی ( تولید ناخالص داخلی ) کشور نقش ایفا کند، بیشتر انرژی مصرف کرده است اما بهتر مصرف کرده است. لذا معیار سرانه مصرف انرژی، معیار اشتباهی است و به جای سرانه مصرف باید "شدت مصرف" انرژی را تعریف کنیم و شدت مصرف انرژی یعنی متناسب با میزان مصرف ، چقدر جی دی پی ایجاد شده است. شدت مصرف انرژی برخلاف سرانه مصرف انرژی به جای اینکه کمیت را ارزیابی کند کیفیت را مورد بررسی قرار می دهد.
42 درصد از کل جی دی پی کشور ارزش انرژی است که مصرف می کنیم
استاد دانشگاه صنعتی شریف در ادامه گفت: ارزش انرژی مصرفی کشور در سال حدود 170 میلیارد دلار است. سوال این است که آیا این میزان خوب است یا بد؟ پاسخ مشخص نیست زیرا باید ببینیم با این 170 میلیارد دلار چه می کنیم و جی دی پی (تولید ناخالص داخلی) کشور چقدر است. وقتی جی دی پی 400 میلیارد دلاری کشور را کنار میزان مصرف انرژی می گذاریم، مشخص می شود که 42 درصد از کل جی دی پی کشور ارزش انرژی است که مصرف می شود و حالا مشخص می شود ما چقدر بد انرژی مصرف می کنیم. مثل این می ماند که 42 درصد هزینه های یک سوپرمارکت در طول سال فقط پول برق باشد. این نشان می دهد ما در ایران بسیار بد انرژی مصرف می کنیم.
ایران 80 برابر انگلستان بدتر انرژی مصرف می کند
وی در ادامه افزود: ما در ایران روزانه 225 میلیون لیتر( 105 میلیون لیتر بنزین و 110 میلیون لیتر گازوئیل) سوخت مایع مصرف می کنیم. این در حالی است که جی دی پی کشور 400 میلیارد دلار است. وقتی ایران را با کشور انگلستان مقایسه می کنیم که در روز 40 میلیون لیتر بنزین و گازوئیل مصرف می کند و جی دی پی این کشور 3130 میلیارد دلار است، یعنی 9 برابر انگلیس سوخت مایع مصرف می کنیم و این در حالی است که میزان جی دی پی این کشور 8 برابر ایران است و به این نتیجه می رسیم که کشور ایران 80 برابر انگلستان بدتر انرژی مصرف می کند. این فاجعه است و نشان دهنده این است که اگر برخی سرانه مصرف را ملاک قرار می دهند و از آن نتیجه خوب می گیرند در واقع راه را اشتباه می روند.
با ناترازی فزاینده ای که بحرانی است مواجه هستیم
رئیس اتحادیه انجمن های علمی انرژی ایران در پاسخ به این سوال که چرا به اینجا رسیدیم؟ گفت: بدون شک نتیجه سیاست های اشتباه در بخش انرژی در طول سالیان متمادی ما را به این نقطه رسانده است که حال با ناترازی فزاینده مواجه هستیم. ناترازی فزاینده ای که بحرانی است و هر روزی که فکر اساسی نکنیم وضعیت بدتر می شود.
وی با بیان اینکه باید ببینیم نگاه ما به انرژی چیست گفت: نگاه مدیران ما به انرژی به عنوان وسیله ای برای ایجاد رفاه است. یعنی اینکه وقتی با کمبود برق مواجه می شویم برق کارخانه ها را قطع می کنیم و به مردم برق می دهیم. مسئولین ما حاضر هستند مردم برق داشته باشند اما کارخانه ها کار نکنند و برق نداشته باشند. به عبارت دیگر نگاه مسئولین ما به انرژی نگاه ایجاد رفاه است درصورتیکه انرژی پیش از اینکه اسباب رفاه باشد، ابزار توسعه است. یعنی انرژی باید در درجه نخست و مقدم بر همه برای ایجاد شرایط توسعه اقتصادی مصرف شود. درحقیقت رفاه نتیجه توسعه اقتصادی است و انرژی باید در گام نخست اسباب توسعه باشد و در گام بعد ابزار رفاه. ما دقیقا در خلاف جهت حرکت می کنیم و باید نگاهمان را تغییر دهیم.
خودروسازان به دنبال بهبود کیفیت محصولات خود نیستند و نخواهند بود
اورعی در پاسخ به این سوال که اشکالات و نواقص ما چیست؟ گفت: نخست اینکه نمی توانیم برای حل مشکل انرژی به دنبال یک راهکار سریع، کوتاه مدت و بدون درد باشیم. زیرا داروی شیرین و بدون درد وجود ندارد و تنها زمان را از دست می دهیم.
دوم اینکه تمرکز ما در این سالها بر تولید بوده است و از مصرف غافل شده ایم. برای مثال صنعت خودروی کشور به شکلی است که قانون و استانداردی که خودروسازان را مجبور کند طی این چند دهه با استفاده از فناوری روز دنیا کیفیت محصولات خود را بالا ببرند که مصرف بنزین کم شود، دیده نمی شود. از آن سو حمایت های ابلهانه از صنعت خودرو و عدم رقابت در بازار کار را به جایی رسانده است که خودروسازان هیچ انگیزه ای برای بالا بردن کیفیت محصولات خود ندارند. وقتی هیچ ارتباطی با دنیا نداریم و رقابتی وجود ندارد و هزاران نفر برای خرید یک خودرو در صف قرار می گیرند، در این شرایط مشخص است که خودروسازان به دنبال بهبود کیفیت محصولات خود نیستند و نخواهند بود.
هیچ اقدامی درخصوص بالابردن بازدهی مصرف موتوری کشور نکرده ایم
وی در ادامه درخصوص وضعیت الکتروموتورها در کشور گفت: حدود دو سوم کل برق مصرفی کشورهای صنعتی صرف چرخاندن موتورهای الکتریکی می شود. زیرا با افزایش سطح رفاه مردم به میزان کمتری کار می کنند و موتور کار آنها را انجام می دهد. مصرف موتوری ایران حدود 40 درصد است. یعنی بازدهی موتورهای الکتریکی کشور بسیار مهم است.
سوال این است که چقدر توجه داریم که بازدهی انرژی موتورهای الکتریکی کشور را بالا ببریم؟ در این زمینه چه کرده ایم؟ از سازمان استاندارد تا معاونت علمی و فناوری، وزارت صمت یا هر نهاد دیگری چه کرده ایم که بازدهی مصرف موتوری کشور بالا رود؟ در پاسخ باید گفت هیچ.
نتیجه این می شود که تفاوت بین بازدهی مصرف موتوری ایران با یک کشور صنعتی بین 10 تا 20 درصد است. یعنی برای انجام یک کار مشخص این مقدار بیشتر انرژی مصرف می کنیم.
ما مصرف را رها کرده ایم و به سمت تولید رفته ایم و این مسیر قطعا اشتباه است
رئیس اتحادیه انجمن های علمی انرژی ایران در ادامه درخصوص بازدهی نیروگاه های کشور گفت: متوسط بازدهی نیروگاه های کشور 37 درصد است نیروگاه هایی هم وجود دارد که بازدهی آنها 20 درصد است. سوال این است که آیا باید به نیروگاه هایی که بازدهی آنها 20 درصد است اجازه ادامه فعالیت داده شود؟
وقتی طرف مصرف را در کشور رها می کنیم و تمام تمرکز خود را بر این می گذاریم که بیشتر بنزین تولید کنیم و خودروها نسبت به استاندارد جهانی دو برابر بیشتر مصرف کنند و الکتروموتورها 20 درصد بیشتر برق مصرف کنند و نیروگاه ها بیشتر از 20 درصد بازدهی نداشته باشند، نتیجه این می شود که روز سوم دی ماه 1401 میزان مصرف بنزین روزانه از متوسط 102/7 میلیون لیتر به 116 میلیون لیتر می رسد.
خلاصه اینکه ما مصرف را رها کرده ایم و به سمت تولید رفته ایم و این مسیر قطعا اشتباه است.
برنامه و سیاست های انرژی در کشور در واقع برنامه های انشایی است
استاد دانشگاه صنعتی شریف در ادامه تاکید کرد: مسئله مهم بعدی فقدان سیاست انرژی در کشور است. برنامه هایی که در سند چشم انداز، برنامه 5 ساله و بودجه سالانه تدوین می شود در واقع برنامه انشایی است و برای خواندن در مجلس و محافل دیگر است و به هیچ عنوان برنامه اجرایی نیست. چنین برنامه هایی در حوزه انرژی امکان اجرا ندارند و بر پایه عدم اطلاع از واقعیت های ایران و دنیا تدوین شده است. کسی می تواند از بالابردن بازدهی و بهینه سازی مصرف انرژی سخن بگوید که بداند در حال حاضر در دنیا چه می کنند. آیا کسانی که این سیاست ها را تدوین می کنند اطلاع دارند؟ خیر.
در نتیجه باید بپذیریم اشتباه های فاحشی به طور مستمر طی چند دهه داشته ایم. زیرا مشکل انرژی کشور حاصل تصمیمات اشتباه دیروز و ماه قبل و سال قبل نیست و حاصل چند دهه اشتباه کاری است و امروز این سیاست ها ما را به شکلی با بحران انرژی مواجه کرده است که به زودی مشکلات از حوزه اقتصادی به حوزه اجتماعی و سپس به حوزه امنیتی کشانده خواهد شد.
برای جلوگیری از مشروعیت تصمیم به اصلاح قیمت حامل های انرژی نمی گیریم
اورعی در ادامه درخصوص اینکه چرا به اینجا رسیدیم گفت: ما در سیاست انرژی از دولت احمدی نژاد با خودداری از واقعی کردن قیمت حامل های انرژی در واقع از انرژی برای خرید محبوبیت استفاده کردیم و امروز چون چیزی از محبوبیت در جامعه باقی نمانده است برای جلوگیری از مشروعیت تصمیم به اصلاح قیمت ها نمی گیریم. به عبارت دیگر یک تصمیم غلط را ادامه می دهیم، در یک مقطع به دلیل خرید محبوبیت و امروز برای جلوگیری از عدم مشروعیت.
به جای حل بلند مدت مسئله به دنبال واردات بنزین بی کیفیت می رویم
وی در ادامه درخصوص اهمیت اصلاح تفکر گفت: وقتی مسئله را به صورت جامع و کامل نمی بینیم و منافع ملی را ملاک و معیار نهایی قرار نمی دهیم به دنبال میانبر می گردیم. غافل از اینکه برای حل اصولی یک مشکل، میانبر نمی تواند راه گشا باشد. برای اینکه جو را آرام کنیم به دنبال این هستیم که بنزین وارد کنیم و به دلیل محدودیت های اقتصادی و تحریم ها به دنبال واردات بنزین بی کیفیت می رویم. غافل از اینکه این راهکار کوتاه مدت است و با واردات بنزین با کیفیت پایین هزاران مشکل دیگر ایجاد می کنیم و ضرر آن از منفعت بیشتر است اما همچنان می خواهیم از طریق میانبر و راه حل کوتاه مدت مسئله بلند مدت را حل کنیم.
دیر یا زود وضعیت انرژی کشور وارد مرحله بحران خواهد شد
رئیس اتحادیه انجمن های علمی انرژی ایران در ادامه گفت: در مسیر تمرکز بر تولید به سمت راه اندازی نیروگاه می رویم اما نمی اندیشیم که تلفات شبکه انتقال و توزیع چقدر است؟ آیا بهتر نیست به جای احداث نیروگاه جدید، به دنبال کاهش تلفات شبکه تولید، انتقال و توزیع برویم؟ اگر بخواهیم تلفات شبکه را کاهش دهیم به طور حتم فناوری، علم و مدیریت نیاز دارد ولی سود مالی برای بخشی خاص ندارد. این در حالی است که احداث نیروگاه منافع جانبی دارد و به اشتباه فکر می کنیم افزایش تولید حاکی از قدرت اقتصادی است.
وقتی می توانیم ادعا کنیم که مصرف را ملاک قرار داده ایم که به جای اینکه ساختن آن هنر باشد، نساختن نیروگاه هنر باشد و به جای اینکه راه اندازی فاز 14پارس جنوبی نشانه قدرت باشد، راه نیندازی آن هنر مدیریتی تلقی شود. مگر اینکه بخواهیم گاز فاز 14را صادر کنیم. این در حالی است که صادرات گاز بسیار محدود است و زیرساخت آن وجود ندارد ولی ما هنوز راه اندازی فاز جدید را هنر می دانیم تا بیشتر انرژی هدر دهیم و بر جی دی پی هم مقداری افزوده نمی شود و فاز 15 و 16 هم در کار نیست. پس دیر یا زود وضعیت انرژی کشور وارد مرحله بحران خواهد شد.
سالانه 18 میلیارد متر مکعب گاز فقط سر چاه ها سوزانده می شود
وی درخصوص بی توجهی به بهینه سازی مصرف انرژی در کشور گفت: سالانه 18 میلیارد متر مکعب گاز فقط سر چاه ها سوزانده می شود و هیچ کس به فکر نیست و همه به دنبال سرمایه گذاری و احداث فاز جدید هستند. این روند اشتباه است. لذا می توان گفت در شرایط فعلی صحبت از بهینه سازی در مصرف هر نوع انرژی تنها در حد حرف مانده است.
در وزارت نیرو ساتبا داریم که یکی از وظایف اصلی اش بهینه سازی مصرف انرژی الکتریکی است. در وزارت نفت شرکت بهینه سازی مصرف سوخت وجود دارد و انواع سازمان ها ولی در نهایت این شده است که 42 درصد کل جی دی پی کشور مصرف انرژی است. یعنی چیزی به نام بهره وری انرژی در کشور وجود ندارد. اگر منظور مسئولین از بهره وری ساختمان و مدیرکل و راننده و کارمند و ...است بله بسیار در این زمینه پیشرفت داشته ایم اما در واقع هیچ کاری نکرده ایم.
هزینه مصرف برق یک سال هر ایرانی کمتر از قیمت یک کیلو پسته است
این استاد دانشگاه صنعتی شریف در پاسخ به این سوال که علت و علل وضعیت انرژی کشور چیست؟ گفت: علت اصلی این است که انرژی را در کشور بی ارزش کرده ایم. نحوه قیمت گذاری به گونه ای است که با صدای بلند فریاد می زنیم انرژی کالای بی ارزشی است. مادامی که هزینه مصرف برق یک سال هر ایرانی کمتر از قیمت یک کیلو پسته باشد و مادامی که هزینه هر باک بنزین با یک سفر اسنپ برابر باشد، نشان دهنده این است که در این شرایط قطعا بهینه سازی معنی دار نیست. به عبارت دیگر با قیمت گذاری مانع بهینه سازی می شویم.
یارانه ای را که فقرا پرداخت می کنند را به پولدارها می دهیم!
وی در ادامه تاکید کرد: برخی می گویند اگر قیمت حامل های انرژی را واقعی کنیم دور از عدالت اجتماعی است و برخی توان پرداخت آن را ندارند. این در حالی است که کاری که در حال حاضر انجام می شود عین بی عدالتی اجتماعی است. وقتی در یک سبد 31 عدد نان است و دهک دهم که مرفه ترین دهک است 30 نان برمی دارد و فقط یک نان به دهک اول که فقیرترین دهک است می رسد این بدین معنی است که یارانه سنگین انرژی بیشتر به نفع طبقه مرفه جامعه است. چون استفاده از یارانه انرژی توسط دهک دهم 30 برابر دهک اول است.
در چنین شرایطی در واقع یارانه را به پولدارها می دهیم و آن را فقرایی پرداخت می کنند که فاقد خودرو و خانه های متراژ بالا هستند. اگر قیمت انرژی را واقعی کنیم و به جای آن به کالاهای ضروری که در سبد دهک اول و فقرا بیشتر استفاده می شود سوبسید و یارانه تعلق بگیرد، می تواند راه عادلانه باشد اما ما ارز 4200 تومانی را حذف کردیم و در نتیجه قیمت کالاهای اساسی تا 10 برابر افزایش یافت. اگر قیمت انرژی واقعی شود و پول آن در بخش کالاهای ضروری به بخش آسیب پذیر تعلق بگیرد می توانیم مدعی شویم که از قشر آسیب پذیر حمایت می کنیم.
یارانه بیش از 90 درصد در بخش انرژی عین بی عدالتی است
اورعی در ادامه با بیان اینکه با اطمینان کامل می توان نتیجه گرفت که یارانه بیش از 90 درصد در بخش انرژی هم ناپایدار است و هم عین بی عدالتی است، گفت: این می شود که دولت قیمت حامل های انرژی را بالا نمی برد و سازمان برنامه و بودجه اعلام می کند سال آینده 400 هزار میلیارد تومان کسری بودجه خواهیم داشت. سپس برای تامین کسری بودجه پول چاپ می شود که نتیجه آن افزایش تورم خواهد بود و در آخر قشر آسیب پذیر و دهک اول آسیب بیشتری می بینند.
تمام هنر یارانه به هوشمند بودن آن است. یارانه کیلویی بدترین کار است اما یارانه ای که به صورت هوشمند پرداخت شود، می تواند بهترین کار باشد. کجای دنیا وزارت نیرو و وزارت نفت، برق و نفت ارزان در اختیار مردم قرار می دهند؟ مگر این وزارتخانه ها سازمان های حمایتی هستند؟ حمایت از مردم کار وزارت رفاه و سازمان های مربوطه است.
دولت باید قیمت ها را واقعی کند و حوزه انرژی را به بخش خصوصی بسپارد و محدود کردن و سهمیه بندی راه حل نیست زیرا بالا بردن بازدهی با محدود کردن متفاوت است. بازدهی وقتی بالا می رود که کاری انجام شود اما در محدود کردن کاری صورت نمی گیرد و جامعه را دچار رکود می کند و مانع رشد اقتصادی می شویم و سهمیه بندی انرژی سیاست های کشورهای سوسیالیستی است و انگیزه فعالیت را می گیرد و ثابت شده است که این سیاست راه به جایی نخواهد برد.
قطار پیشرفت اقتصادی کشور در ایستگاه انرژی متوقف شده است
اورعی با بیان اینکه مهمترین مسئله انرژی ایران گرمای خانه های مردم در زمستان و خنک شدن آن در تابستان نیست، گفت: مشکل این است که بزرگترین بیماری اقتصاد کشور این است که از رشد اقتصادی لازم برخوردار نیست و برای اینکه از رشد اقتصادی لازم برخورد باشد باید توسعه صنعتی در اولویت اول قرار گیرد و برای رشد اقتصادی به انرژی نیاز داریم. وقتی انرژی نداریم فردای کشور را فدای امروز می کنیم. لذا با اطمینان می توان گفت که قطار پیشرفت اقتصادی کشور در ایستگاه انرژی متوقف شده است.
باید آستین ها را بالا بزنیم. نیاز به شجاعت، صداقت، درک، عقل، بینش و وطن پرستی دارد که به بیمار، که اقتصاد کشور است بقبولانیم که لاجرم باید آمادگی خوردن داروی تلخ را داشته باشد. باید با تدوین برنامه 10 ساله توسط افراد متخصص و وطن پرست قدم در این راه نهاد و به دنبال برنامه های اجرایی رفت نه انشایی.
ارزش انرژی در کشور ما از زباله کم تر است / نظام ارباب رعیتی در دولت ها حاکم است
استاد دانشگاه صنعتی شریف با بیان اینکه امروز ارزش انرژی در کشور ما از زباله کم تر است، گفت: هیچ کس به فکر پایین آوردن مصرف انرژی نیست اما شب ها مردم به دنبال زباله می گردند. این به دلیل سیاست های اشتباه دولت ها در این چند دهه است و نیازمندیم که ارزش انرژی به جای خود باز گردد، آن زمان می توانیم امید داشته باشیم که هرگونه اصلاح در این بخش نتیجه دهد. باید تغییر نگرش دهیم و به سمت اصلاحات برویم نه اصلاحات نمادین بلکه تحولات بنیادین.
مادامی که مالکیت، مدیریت و نظارت در حوزه انرژی را در دستان ناتوان دولت ها متمرکز کنیم محال است در این بخش به تحول برسیم. زیرا نظام ارباب رعیتی در دولت ها حاکم است که به سرتاسر کشور برق، بنزین، گازوئیل و هر نوع انرژی می رساند و این را هنر می داند که به جاهای صعب العبور و روستاها انرژی رسانده است! این در حالی است که میلیاردها دلار صرف این پروژه ها می شود. چرا در این مکان ها از انرژی تجدیدپذیر استفاده نمی شود؟ این سیاست ها اتفاقی نیست و سرتاسر رانت و فساد و عدم درک کافی و سیاسی کاری است.
برای اینکه امیدی به اصلاح وضعیت انرژی کشور داشته باشیم باید از همین امروز برنامه ریزی آن را به دست افرادی کاردان بسپاریم که در یک برنامه 10 ساله با در نظر گرفتن واقعیت های موجود به جای اینکه وعده سر خرمن بدهند کارهای اساسی انجام شود و درغیر اینصورت شاهد ناترازی فزاینده خواهیم بود و قطعا آخر و عاقبت خوبی نخواهد داشت. به نظر می رسد وضعیت انرژی کشور به انبار باروتی می ماند که آماده انفجار است و باید فکری برای آن کرد.