بررسی اسطوره خط در ملل مختلف
سومری ها خط را اختراعی انسانی براساس مکر و حیله میدانند اما زبان ایزدی است. واژگان زبان منشا الهی و از این رو، تقدس دارند.... 1254 مقالات ادبی 1402/01/02
پژوهش بر تاریخ خط، آغاز سفر باشکوهی به سوی زمان گذشته است و گام نهادن در راهی دراز که در آن انسانهای نخستین وسیله رد و بدل بیان شفاهی را بدون دیدن یکدیگر آغاز کردند. این پژوهش از سویی از باستانشناسی، تاریخ و دادههای تاریخی کمک میگیرد و از سویی به اسطورههایی میپردازد که درباره اختراع خط از دیرباز روایت شدهاند.
اگر آغاز نگارش را از زمانی بدانیم که بشر خواسته است آنچه را که میاندیشد نقش کند، پس نخستین تصاویر روی سفالها نخستین گام برای نوشتن است و از آنجا که موطن اولیه سفالهای منقوش نواحی غربی سرزمین ایران است، پس در آغاز این شاهراه فرهنگی، سرزمین ما جای دارد. ولی خط به معنای واقعی آن در بینالنهرین از حدود پنج هزار سال پیش پا گرفت و سومر جایگاه اصلی آن است.
ما تاریخ اساطیری خط را از همین جا آغاز می کنیم:
نخستین و مهمترین شهری که پس از طوفان در آن پادشاهی از آسمان فرود آمد، کیش بود. اما اوروک (موطن گیلگمش) دولتشهر قدرتمندتری شد. سومریان روایت میکنند که المرکر، پادشاه دولتشهر اوروک و بهقولی بنیانگذار آن، که میخواست بر فرمانروای شهر آباد و ثروتمند ارته (Aratta) پیروز شود، باعث اختراع خط شد و با نوشتهای چنان دامی بر سر راه رقیب گسترد که راه گریز را بر او بست.
المرکر دومین پادشاه پس از طوفان است که گیلگمش پنجمین آن است. المرکر سه بار فرستادهای با عصای پادشاهی و نماد قدرت نزد شاه ارته میفرستد. شاه ارته آگاه است و میداند اگر آن را در دست بگیرد، شکست را پذیرفته است. المرکر چهارمین بار فرستاده را با حیلهای جدید گسیل میکند. او خط و لوحهای گلی را که خط بر آن نوشته شده بود، اختراع میکند و بر آن فرمان خود را مینویسد. شاه ارته برای خواندن پیام مجبور میشود آن را در دست بگیرد. روی لوح نوشته شده بود: «میخ فرو رفته است». این مفهوم بهیاری نشانهای خطی بیان شده بود و درونمایه آن، پذیرش فرمانروایی المرکر را بهدنبال داشت.
با این داستان سومریها خط را اختراعی انسانی براساس مکر و حیله میدانند اما زبان ایزدی است. واژگان زبان منشا الهی و از این رو، تقدس دارند. با نگارش، انسان کلمات زبان را در نشانهها زندانی میکند و خط نوعی تخطی انسان از سیطره خدایان است.
در هزاره اول قبل از میلاد، اسطوره دیگری در بینالنهرین نقل شده است که موجودی نیمه الهی به شکل انسان_ماهی از دریای سرخ برمیآید، راه و روش نگارش را به آدمیان میآموزد و دوباره به اصل خود باز میگردد.
داستان دیگری نوشته را به پیش از طوفان میبرد و روایت شده است که خدایان زمانی که قهرمان طوفان (اوتنایش تیم Utan _ fiv _ tim) را از قریبالوقوع بودن طوفان باخبر کردند، دستور دفن کردن لوحههایی را هم که بر آنها نوشته بود صادر کردند. بعدها وقتی از توانایی فرهنگی آشوربانیپال سخن گفته میشد، او را در حدی از توانایی میدانستند که میتوانست نوشتههای روی الواح پیش از طوفان را بخواند.
شروع نگارش در اسطورههای دیگر بینالنهرین با ایزد «نابو»، پسر مردوک، است که به خدای دبیر و خدای دانشمند معروف است و نامش در نام بسیاری از پادشاهان بینالنهرین آمده است. نابو را حامی دبیران دانستهاند. دبیران این ناحیه طبقه مقتدری را تشکیل میدادند و توانستند خدای خود را به بالاترین حد برسانند. در کنار ایزد نابو، ایزدبانویی به نام نسبه (Nisabah) دیده میشود که با خط ارتباط دارد. او را ایزدبانوی نگارش، هوش، ریاضیات و نجوم میدانند.
در مصر، ثوت /توث (Thot _ Toth) خدای منطقه هرموپولیس را، با بدن انسان و سر لکلک، مخترع خط میدانند که از سوی رع (Ra) بر خط هیروگلیف معرفت یافت و نگارش را به آدمیان انتقال داد. تصویر ایزد بانویی به نام سسهت (Seshat) نیز که خدای سالنامههاست، روی روایتی بازمانده از این دوران دیده میشود.
در یونان، در میان خدایان اصلی المپ ایزدی موکل بر نگارش وجود ندارد اما در میان گروه نه گانه ایزدبانوان مشهور به «موز»که الهامبخش شعر و رقص و تاریخ و ... هستند، شاید بتوان کالیوپ را ایزد نگارش دانست که همیشه لوح و قلمی در دست دارد.
چون فرهنگ یونان هم در آغاز متکی بر فرهنگ شفاهی بود و حتی تا سده هفتم پیش از میلاد گفتار نقش اساسی داشت. کاربرد خط آرام آرام نفوذ کرد. با آنکه نخستین حروف الفبای یونانی نام خود را به کل الفبای جهان دادند، اما یونانیان خط را اختراع نکردند، از فنیقیان وام گرفتند و با وارد کردن حروف صدادار، خط را ترجمان گفتار ساختند.
نگارش نقش چندانی در اساطیر هندی نیز ندارد چون «برهما» جهان را با گفتار میآفریند. در سنت ودایی، برهمن نیست که سخن میگوید بلکه «ودا» است که از زبان او شنیده میشود. اگر وردهای منتره (کلام مقدس) به بهترین صورت خوانده شود، اثر سحرآمیزی پدید میآورد.
در این اساطیر، کلام مقدستر از آن است که به قید حروف درآید. گفتار در سنت هندی به دم و به زندگی مربوط است در حالیکه نوشته به تن. با این حال، ایزدبانو سرسوتی ایزدبانوی بلاغت و خردمندی و دانش است که هم زبان و هم نگارش را بر انسان آشکار کرد.
اما در سنگنوشتههای اشوکا متعلق به قرن سوم پیش از میلاد که فرمانهای مکتوب اند، نوعی گسست با تفکر پیشین دیده میشود.
در ایران نیز به دلیل تقدسی که به گفتار مقدس (منثره) داده میشود و به دلیل اهمیت فوقالعاده ایزد مانثرسپند، ایزد موکل بر کلام مقدس، خط مقامی نمییابد و قدرت آن هرگز همپای نیروی جادویی سخن نمیشود. از این رو، تمایل بیشتر به ادبیات شفاهی است.
در فرهنگ ایران، خط پدیدهای دیوی است و هنری است که تهمورث (ملقب به زیناوند بهمعنی هوشیار) آگاهی آن را از دیوانی که به بند کشیده است، به دست میآورد و در ازای به دست آوردن این علم آنان را رها میکند: «نوشتن به خسرو بیاموختند/ دلش را به دانش بیافروختند».
در اوستا هم صحبتی از خط نیست. در متن پهلوی مینوی خرد، تهمورث دیوان را اسیر خود کرد و 7 نوع خط از آنان آموخت. بیشتر تواریخ اختراع خط را به تهمورث نسبت میدهند اما در برخی روایات، به جمشید و کیومرث و ضحاک نیز نسبت داده شده است.
به نظر ایرانشناس دانمارکی، آرتور په، نامنژاد سکایی است. به این ترتیب،رکریستنسن، نام تهمورث ماخوذ از واژه انتساب فن نویسندگی به تهمورث باید از قدمت بیشتری برخوردار باشد. احتمالا" سکاییان در مهاجرتهای خود به مردمانی برخورد کردند و فن نویسندگی را از آنان آموختند و بعد در اساطیر ایران، این موضوع به ستیز تهمورث با دیوان نسبت داده شد.
شاید بتوان ئوهها نخست خدایان باستانی بودند، بعد تبدیل به خدایان بیگانه و دشمن شدنددگفت و سرانجام در سلک نیروهای اهریمنی درآمدند. چون خط از خارج آورده شده بود.
با توجه به نظام های گوناگون خط به دست آوردن عدد 7 کار مشکلی نیست. بنابر سنتی که به احتمال زیاد به دوره ساسانی بازمیگردد، زردشت اوستا را به 7 زبان آورده بود که هر یک طبعا" خط خاص خود را داشتند و شاید همین روایت ریشه آن 7 نوع خطی باشد که تهمورث از دیوان باز ستانده بود.
توضیح:
مقاله حاضر متن سخنرانی دکتر ژاله آموزگار، اسطورهشناس و استاد دانشگاه تهران، است که در همایش بینالمللی «از لوح تا لوح» در تهران ایراد شد.
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع : خبرگزاری میراث