برای آگاهی از وقت شرعی غروب و فرا رسیدن افطار مانند سحر از روشهای گوناگونی استفاده میشود از جمله بانگ خروس، دیدن" ستاره ناهید" تشخیص ندادن رنگ کاهگل، نواختن نقاره، توپ در کردن، اذان مغرب، ساعت و تقویم و اعلام وقت توسط رادیو، اما علاوه بر موارد فوق در بعضی از شهرها و روستاها از روشهای دیگری هم برای آگاهی از وقت افطار استفاده میکنند از جمله:
در تهران طالقان مردم میگویند: غروب آفتاب هنگامیکه " چوچک " ها ( گنجشک ها) به پرواز در میآیند و از شاخه ای به شاخه دیگر میپرند و جیک جیک میکنند تقریباً یک ساعت به افطار مانده است.
در فرنق خمین وقتی آفتاب غروب میکند از سمت مشرق آسمان خطهای سرخی نمایان میشود که اهالی فرنق به آن خطهای سرخ" حمرا" میگویند. این حمراها یا خطهای سرخ به تدریج بالا می آیند تا زمانی که کاملاً محو و ناپدید میشوند. در این هنگام میگویند غروب شده و الان است که صدای اذان بلند شود.
در مشهد هم میگویند هنگام غروب هوا سرخ میشود و این سرخی از سمت مشرق به طرف مغرب حرکت میکند، وقتی انتهای سرخی از بالای سر بگذرد موقع اذان است و وقت افطار.
حال چنانچه هوا ابری باشد و خطوط سرخ دیده نشود آنقدر صبر میکنند تا هوا تاریک شود و مطمئن شوند غروب شده و وقت افطار رسیده است.
درباره سرخیها یا حمراهای کناره آسمان هم مردم فرنق خمین قصه و عقیده ای دارند که شنیدنی است (و میگویند: دورتادور زمین را کوه قاف فراگرفته و کوه قاف یکپارچه یاقوت سرخ است. )
همچنین اهالی فرنق گویند اسکندر ذوالقرنین که ( بنا به روایتی ) یکی از پیامبران بوده است در کشورگشایی از سمت آفتاب( مشرق)، با طایفه ای بزرگ به نام " یأجوج و مأجوج" که مردمانی وحشی و آدمخوار بودند روبرو شد. این مردم وحشی سالی دوبار بر مردمان متمدن آن عصر و زمان هجوم میبردند و هرچه بر سر راهشان قرار داشت نابود میکردند. اسکندر هم برای جلوگیری از هجوم این قوم وحشی سدی بزرگ از مس میان آنان و آدمیان متمدن بنا کرد. بنا به اعتقاد اهالی خمین از آن به بعد هنگام طلوع و غروب آفتاب در اثر برخورد شعاع خورشید با این سد حمراها نمایان میشوند.
نقاره آفتاب زرد
یکی دیگر از روشهایی که در قدیم در اغلب شهرها ازجمله در شهرستان یزد مردم توسط آن از نزدیک شدن وقت افطار باخبر میشدند صدای " نقاره آفتاب زرد" بود. هنگامیکه خورشید آخرین اشعه خود را از روی دیوارها و ساختمانهای شهربر میگرفت نقاره چی نقاره اش را به صدا درمیآورد و این نقاره به " نقاره آفتاب زرد" مشهور بود. با شنیدن صدای نقاره مردم دست از کار میکشیدند و برای خواندن نماز و افطار کردن به مساجد و خانه هایشان رهسپار میشدند. بعضیها قبل از رفتن به خانه و مسجد به نیت غسل کردن به حمامهای عمومیکه خزینه داشت میرفتند.
شبهای نوزدهم ، بیست و یکم، بیست و سوم و بیست وهفتم حمامها شلوغتر میشد و اکثر مردم علاقه داشتند قبل از افطار غسل مستحب به جا آورند.عده ای برای آن که زودتر موفق به غسل شوند و اول افطار نزد خانواده خود باشند قبل از غروب درون آب خزینه میرفتند و منتظر فرارسیدن وقت افطار میماندند. به محض شنیدن صدای توپ و اذان سرشان را زیر آب میکردند و غسل به جا میآوردند. حمامیهم ظرف بزرگی از شلغم درشت و آبدار که به شلغم گاوی مشهور است سربینه حمام میگذاشت و به مشتریانی که برای غسل به حمام میرفتند تعارف میکرد و روزه را با شلغم افطار میکردند.
تا چهل پنجاه سال پیش هم در تهران هر روز به هنگام غروب افتاب طبل و شیپور" ورچین ورچین" میزدند؛ بدان معنا که کسبه و بازاریان اجناس و لوازم دکان خود را جمع و تعطیل کنند.
در ماه رمضان به جای طبل و شیپور" ورچین ورچین" برای آگاهی مردم از نزدیک شدن وقت افطار، طبل و شیپور خاصی میزدند.
افطار کردن
روزه داران برای ادای نماز مغرب و عشا به مسجد میروند و نذر میکنند. هر شب از طرف کسانی که نذر دارند و یا از درآمد موقوفه هایی که برای افطار معین شده است خرما، حلوا، شیرینی یا نان جو بین نمازگزاران تقسیم میشود و روزه داران گاه افطار مفصلی هم در خانه صرف میکنند.
آنهایی که در خانه نماز میخوانند اکثراً مقارن غروب وضو میگیرند و به نماز میایستند. پس از نماز دعاهای مخصوص افطار را میخوانند. دعاهای افطار عبارت است از دعاهای :" اَللّهُمَّ لَکَ صُمتُ وَ عَلی رِزقِکَ اَفطَرتُ وَ عَلیکَ تَوکَلتُ"، "اَللّهُمَّ رَبّ النوُر العَظیم"، " بِسمِ الله اللّهُمَّ لَکَ صُمنا وَ عَلی رِزقِکَ اَفطَرنا فَتَقَبَلَ مِِنّا اِنَّکَ اَنتَ السَمیعُ العَلیم"، " بِسم الله الرحمن الرحیم یا واسِعَ المَغفِرةِ اِغفِرلی" و سوره مبارکه " قدر" که بیش از دعاهای دیگر خوانده میشود.
پس از خواندن نماز و دعاهای افطار روزه خود را با لقمه ای نان جو یا دانه ای خرما باز میکنند. مردم معتقدند گشودن روزه با خرما و نان جو ثواب بسیار دارد زیرا خرما و نان جو خوراک حضرت علی (ع) و ائمه اطهار بوده است. بعضی ها هم برای بازشدن گلو و سینه با نوشیدن یک استکان قنداب ، چای یا نبات داغ روزه را میگشایند.
غذاهای افطار اغلب سبک و ساده است و روزه داران معمولاً از خوردن غذاهای سنگین پرهیز میکنند.
مردم جهرم هم افطار را با چند دانه خرما آغاز میکنند وعقیده دارند حضرت علی (ع) با خرما افطار میکردند و خوردن خرما را ثواب میدانند. شب دهم ماه رمضان هم عدس پلو میخورند. شب نوزدهم با نان خشک و گل آبشن افطار میکنند و معتقدند نان خشک و گل آبشن افطار حضرت فاطمه (ع) بوده است. همچنین شب بیست و سوم گل آبشن و نان جو و پیاز میخورند وبرای همسایگان هم میفرستند و میگویند این سه چیز خوراک حضرت علی(ع) بوده و حضرت غذای خود را به مستمندان میدادند و خود به نان جو کفایت میکردند.
در جهرم سر سفره افطار نان روغنی، نان فطیر خانگی و نان بازاری میگذارند و خرما و پنیر و یکی دو نوع مربا و حلوا هم به وفور دیده میشود. غذای افطار هم بیشتر کباب، شیربرنج، آش رشته و " مسدووه" و به ندرت پلو میباشد.
افطاری دادن
افطاری دادن یکی از رسوم پسندیده است و آنهایی که توانایی دارند چند روز از ماه رمضان را افطاری میدهند و از روزه داران دعوت به عمل میآورند. افطاری دادن ثواب بسیار دارد و بسیاری معتقدند کسی که افطاری میدهد با ثواب روزه مهمانانش شریک میشود و خداوند اجر و مزد بسیار به او میدهد. بنا به همین عقیده یزدیها معتقدند هنگام افطار بهتر است هر کس سر سفره خودش باشد زیرا اگر بر سر سفره دیگران بنشینند ثواب روزه آن روز به میزبان میرسد. از طرف دیگر بسیاری از مردم یزد آرزو میکنند برای افطار مهمان داشته باشند تا اجر بیشتری ببرند.
آنان که توانایی چندانی ندارند و نمیتوانند از روزه داران پذیرایی کنند اما معتقد و علاقه مند به افطاری دادن هستند خرما یا شربت یا نوعی شیرینی مثل زولبیا، گوش فیل یا نان و پنیر به مسجد میبرند و بین دو نماز مغرب و عشا از روزه داران پذیرایی میکنند.
در مشهد هم رسم پسندیده افطاری دادن بسیار مورد توجه است و اغلب خانواده ها هم چند روز از ماه رمضان را افطاری میدهند. البته سعی میکنند افطاری دادن مصادف با شبهای احیا نشود تا به دعا و شب زنده داری آنها لطمه ای وارد نگردد. از ساعتی به غروب مانده مهمانان به خانه میزبان میآیند و در اتاقی که معین شده است مینشینند. به محض اینکه توپ افطار را انداختند و صدای نقاره از نقاره خانه حضرت رضا(ع) بلند شد جلو هر کدام از مهمانان یک سینی پیش افطاری که عبارت است از یک استکان آب جوش، چای شیرین، نان روغنی یا نان" قاق" و پنیر و مربا میگذارند. مهمانان پس از خواندن دعای افطار و سوره انا انزلنا با خوردن آب جوش و یکی دو لقمه نان و پنیر روزه را میگشایند و سپس به نماز مغرب و عشا میایستند.
در اتاق دیگر سفره پهن میکنند و غذاهای افطار را در سفره میچینند. غذاها اغلب عبارت است از کته با خورش بادمجان یا قیمه، هویج پلو، آلبالوپلو، آبگوشت، حلوای آرد گندم، شله زرد، " یخ در بهشت"، شیربرنج و فرنی. اگر تابستان باشد بعد از افطار با میوه و فالوده نشاسته یا فالوده انار یا فالوده سیب از مهمانان پذیرایی میکنند. وجود شیرینی و زولبیا هم سر سفره افطار از واجبات است.
در بجنورد هم شبهای ماه رمضان آنهایی که توانایی مالی دارند یا نذر کرده اند افطاری میدهند. معمولاً هرکس چند شب افطاری میدهد و هر شب دسته ای و صنفی را دعوت میکنند. مثلاً یک شب روحانیان، شب دیگر کارمندان و شبی هم تجار و بازاریها را دعوت میکنند. وقتی مهمانان سر سفره افطار نشستند جلوی هرنفر یک قوری چای کم رنگ قرار دارد و قدری از چای قوری بزرگی که روی سماور در گوشه اطاق است روی قوری میریزند و همیشه دو سه نفر مراقبند تا احتیاجات مهمانان را برآورند.
در روستای سرچاه تازیان بیرجند در اولین روز ماه رمضان، بسیاری از افراد معتقد و نذر دار موقع افطار مقداری خرما میبرند توی کوچه های آبادی میگردانند و بین روزه داران تقسیم میکنند تا روزه شان را با آن خرما بگشایند.
اهالی سرچاه تازیان معتقدند نصف ثواب هر روزه داری که روزه اش را با این خرما باز کند از آن کسی است که خرما را تقسیم میکند. در خرانق یزد دو مسجد وجود دارد یکی مسجد "سرچشمه" و یکی مسجد" توده" یا مسجد " جامع" که شبهای ماه رمضان از درآمد موقوفات در هر دو مسجد افطاری میدهند.
در خرانق، موقوفات زیادی از قدیم باقی مانده است از جمله موقوفه برای مواجب و خرج سال مؤذن، موقوفه روشنایی آبادی، موقوفه مسجد و روضه خوان، موقوفه خرج و پاپوش زوار امام رضا(ع) ، موقوفه عزاداری امام حسین(ع) و موقوفه افطار ماه رمضان و نمازعید فطر. این موقوفات بیشتر آب و ملک است و کسی که موقوفه ای در دستش میباشد موظف است در راهی که معین شده است از درآمد آن خرج کند.
از درآمد موقوفه برای افطار هر شب مقداری نقل یا خرما خریداری میشود و هنگام افطار بین نمازگزاران تقسیم میکنند. همچنین از این موقوفات شیرینی و گردو برای عید فطر میخرند و به مردم میدهند. اگر چیزی هم زیاد بیاید از آن خرجی پیشنمازی را که برای ماه رمضان دعوت میکنند میپردازند.
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع : تبیان