غلظت بالای ترکیبات «شبهاستروژنی» در رودخانههای دریای خزر
بررسیهای یک مطالعه در مورد غلظت ترکیبات «بیسفنول آ» و «نونیل فسفات» در مصب ۴۹ رودخانه ورودی دریای خزر نشان داد که غلظت این ترکیبات در مصب بیشتر رودخانههای مورد بررسی، بهویژه مصب دو رودخانه تالش و آستارا بالاتر از حد مجاز است.
به گزارش ایران اکونومیست، آلودگی محیطزیست بهویژه آلودگی اکوسیستمهای آبی موجودات زنده را با خطرات جدی مواجه کرده است. ترکیبات شبهاستروژنی که باعث اختلال در غدد درونریز میشوند، از جمله مهمترین آلایندههای اکوسیستمهای آبی هستند که اثرات مخرب و در موارد حاد اثرات جبرانناپذیری را در آبزیان بهویژه ماهیها ایجاد میکند.
این ترکیبات به صورت طبیعی و مصنوعی وجود دارند. موادی مانند «۱۷-بتا استرادیول»، «استرون» و «۱۷ آلفا اتینیل استرادیول» از جمله استروژنهای طبیعی و ترکیبات دارویی، انواع حشرهکشها و موادی مانند «نونیل فنول» (NP) و «بیسفنول A (BPA)» از انواع مصنوعی ترکیبات شبهاستروژنی هستند.
این ترکیبات شبیه هورمونهای طبیعی عمل میکنند و به جایگاههای گیرنده استروژن در سلولهای موجودات زنده متصل میشوند و سبب اختلال در عملکرد غدد درونریز میشوند. همچنین این ترکیبات به دلیل خاصیت تجمع زیستی میتوانند در زنجیره غذایی منتقل شوند. به علاوه ماندگاری این مواد در محیطهای آبی تحت تاثیر عوامل فیزیکی و شیمیایی تغییر میکند و ممکن است ماندگاری آنها بیشتر شود.
دریاچه خزر به دلیل موقعیت جغرافیایی، وسعت و تنوع زیستی، از اهمیت جهانی برخوردار است. رودخانههای متعددی از سواحل ایرانی دریای خزر، به این دریا وارد شده و مصب این رودخانهها محل تخمریزی برخی از ماهیان دریای خزر است. با وجود اهمیت بسیار این دریاچه، توسعه شهرنشینی و افزایش صنایع کوچک و بزرگ در سواحل دریای خزر، میتواند سبب انتقال انواع آلایندهها به این دریاچه شود.
با توجه به اهمیت مصب رودخانههای سواحل ایرانی دریاچه خزر، پژوهشگران با انجام یک مطالعه به بررسی غلظت ترکیبات شبهاستروژنی مصنوعی نونیل فسفات (NP) و بیسفنول A (BPA) در مصب رودخانههای ورودی دریای خزر پرداختند.
در این مطالعه غلظت آلایندهها و برخی از فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی ۴۹ رودخانه از استانهای گیلان، مازندران و گلستان در ماههای مرداد تا شهریور ۱۳۹۴ بررسی شد و غلظت ترکیبات در بین مصبهای مختلف مورد مقایسه قرار گرفت.
بررسیهای این پژوهش نشان داد که غلظت ترکیبات بیسفنول A و نونیل فسفات در بیشتر مصبهای مورد بررسی بهویژه مصب دو رودخانه تالش و آستارا بالاتر از حد مجاز است و بیشترین غلظت این ترکیبات در رودخانههای تالش، آستارا، انزلی، ازارود، نشتارود، طلارود و تجن اندازهگیری شد. همچنین مقایسه نتایج این مطالعه و مطالعات پیشین در این مورد نشان میدهد که غلظت بیسفنول A در سواحل استان گیلان افزایش یافته است.
دو رودخانه تالش و آسترا از مکانهای مهم زندگی و رهاسازی ماهیان هستند و غلظت بالای ترکیبات شبهاستروژنی میتواند تهدیدی برای سلامت این آبزیان باشد. از آنجا که مصبهای تالش و آستارا در مناطق مسکونی و کشاورزی واقع شدهاند، فعالیتهای انسانی میتواند عامل افزایشدهنده این ترکیبات باشد. همچنین بخشی از فاضلاب صنعتی کارخانههای اطراف این رودخانه و تمامی فاضلابهای شهری و روستایی، بدون تصفیه شدن به رودخانه تخلیه شده و سبب آلودگی شدید این رودخانه میشوند. بنابراین تفاوت در فعالیتهای شهرنشینی، روستایی و کشاورزی پیرامون رودخانهها، میتواند به عنوان عامل اصلی تفاوت در غلظت این ترکیبات باشد.
همچنین یافتههای این مطالعه نشان داد که پارامترهای مختلف آب، از جمله هدایت الکتریکی (EC)، سختی کل، ذرات جامد معلق بزرگتر از ۲ میکرون، جامدات محلول در آب و میزان نیترات و فسفات نیز از مهمترین فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی مؤثر بر کیفیت آب مصبهای رودخانههای ورودی دریای خزر هستند.
به طور کل نتایج این مطالعه نشان داد که رودخانههای سواحل ایرانی دریای خزر، غلظت بالایی از ترکیبات شبهاستروژنی دارند و میتواند حاصل آبشویی زمینهای کشاورزی و پساب صنایع و مناطق مسکونی باشد.
بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان گفت که برای بهبود شرایط آب مصب این رودخانه و در نهایت بهبود کیفیت آب دریای خزر، تعیین محدودیت ورود ترکیبات شبهاستروژنی بیسفنول A و نونیل فسفات به رودخانههای ورودی دریای خزر ضروری است.
در انجام این تحقیق ساحل پاکزادتوچایی از پژوهشکده تالاب بینالمللی هامون پژوهشگاه زابل، علی کاظمی از گروه علوم و مهندسی محیطزیست دانشگاه اراک و فاطمه عینالهی پیر از گروه محیط زیست دانشگاه زابل، با یکدیگر مشارکت داشتند.
یافتههای این مطالعه اسفند ماه ۱۴۰۱ به صورت مقاله علمی با عنوان «تعیین غلظت ترکیبات شبهاستروژنی در مصب رودخانههای سواحل ایرانی دریای خزر با استفاده از روش خوشهبندی و آنالیز مؤلفههای اصلی» در نشریه محیط زیست طبیعی منتشر شده است.