چند استاندارد واجب التّغییر! اصلاً ما خودمان استانداردیم!
در راستای تحقّق یک پیشنهاد عالی در خصوص تغییر استاندارد آلودگی هوای کثافت! جلّ الخالق! در رویارویی با مشکلات متعدّده و متنوّعه، پاک کردن صورت مسأله را از جانب بعضی کسان دیده و شنیده بودیم، اما دستکاری استانداردها و...
در راستای تحقّق یک پیشنهاد عالی در خصوص تغییر استاندارد آلودگی هوای کثافت!
جلّ الخالق! در رویارویی با مشکلات متعدّده و متنوّعه، پاک کردن صورت مسأله را از جانب بعضی کسان دیده و شنیده بودیم، اما دستکاری استانداردها و معیارها را نه. اشاره ما همانا به بیانات یکی از وزرای اعظم مدیران اعلم است در اواخر سال گذشته که چون راهکاری برای کاهش آلودگی هوا نیافته و از طرفی نگران تعطیلات پی در پی ناشی از این پدیده در مدارس شده بودند (که جای تشکر دارد)؛ چنین افاضت فرموده بودند که (قریب به مضمون):
«بابا، اینقد استاندارد استاندارد نکنید. استانداردهای جهانی توی سر خودشان بخوره. استاندارد که چیزی نیس، یه عدده. یعنی ما این قدر ناتوانیم که نتونیم استاندارد باب میل خودمون درست کنیم؟ درست میکنیم. اصلاً ما خودمان استانداردیم و …».
مراد ایشان چنین بود که شاخصها یا استانداردهای جهانی مربوط به آلودگی هوا را جوری تغییر میدهیم که هیچ روزی در مملکت ما آلوده نباشد (وگر باشد، بنیآدم نباشد) و هیچ جا هم به خاطر آلودگی هوا تعطیل نشود. واقعاً چه بهتر از این؟….
اگر چنین بشود و استانداردهای مورد نظر خودمان درباره آلودگی هوا را اعمال کنیم و حتی آن را به دیگر موضوعات مهم و دست و پاگیر هم تعمیم دهیم، قطار پیشرفت مملکت با یک جهش، تَرک ریل فرموده، هواپیما خواهد شد به فضل الهی! لطفاً کسی هم آیه یاس نخواند. نگوید نمیتوانیم. میتوانیم. خوبشم میتوانیم!
واقعیت این که در حال حاضر، استانداردهای زیادی در کشور داریم که هم دست و پاگیرند، هم واقعاً تنشان برای تغییر میخارد. چاره کار هم اجرای همین طرح بدیع «ما خودمان استانداردیم» است. با پس و پیش کردن چند تا عدد، به راحتی میشود از شرّ بعضی مشکلات کشور خلاصی یافت.
چند استاندارد واجب التّغییر
برای نمونه، ما در ابتدای همین سال جدید که تازه دو هفته ای است شروعش کردیم، در همینجا که در خدمت هستیم، چند استاندارد واجب التّغییر و دارای اولویّت را برای آغاز و ادامه طرح مزبور فهرست میکنیم. پیشاپیش هم ضمانت میکنیم که اگر این پیشنهادها عملیاتی شود، دیگر هیچکس در این کشور آرزوی مُردن و رفتن به بهشت را نخواهد داشت. زیرا که شرایط زندگی مان، بیش از پیش به بهشت برین پهلو خواهد زد. یعنی یک چیزی بالاتر از سوئد و سوئیس و امثال این بلاد کفر خواهد شد!
۱ـ سنّ ازدواج:
با افزایش حداقل سنّ ازدواج به ۵۵ سال، تمام کسانی که به سنّ ازدواج رسیدهاند، متأهل خواهند بود. بادا بادا مبارک بادا…..
۲ـ سنّ اشتغال به کار:
اگر حداقل سنّ اشتغال به کار افراد جویای کار چهل سال و بیشتر تعیین شود، مثل توپ در دنیا صدا خواهد کرد که تمام کسانی که در این مملکت و در سنّ اشتغال قرار دارند، کار هم دارند. این یعنی بیکاری بی بیکاری. صفر یا نزدیک به صفر. واقعاً کجای جهان چنین اقدام مهمّی صورت گرفته است؟
۳ـ دمای بدن:
با تغییر دمای طبیعی بدن، بین ۳۰ تا ۴۱ درجه، یک مرتبه مراکز پزشکی تخلیه خواهد شد. چون با این شاخص، احدالنّاسی نه دچار لرز خواهد بود، نه تب. در نتیجه، هم شاخص سلامت تشریف میبرد بالا، هم هزینههای درمان صفر میشود. مردم هم بیخیال، به کار و زندگی خودشان میرسند. کادر درمان هم شروع خواهند کرد به نفس راحت کشیدن.
۴ـ خط فقر:
امان از این خط فقرکوفتی! خط فقر اگر یک میلیون تومان در ماه در نظر گرفته شود، دیگر کسی در زیر این خط دیده نخواهد شد. به دنیا میشود اعلام کرد که هیچ یک از آحاد این کشور، در زیر خط فقر زندگی نمیکنند. چه شود؟!
۵ـ افزایش حقوق و دستمزد:
اختیار سال خودمان را که داریم. هر فصل را یک ماه حساب میکنیم. بدین ترتیب، عملاً حقوق ماهانه شاغلان سه برابر خواهد شد بدون پیامدهای ناجور اقتصادی و تحمیل بار مالی به کارفرمایان عمومی و خصوصی. بشارت بر به کوی مزدگیران.
۶ـ اعتبار بخشی به واحد پول:
هر یک ریال را هزار تومان و بیشتر ارزشگذاری کنیم و کیفش را ببریم. رونق اقتصادی با پول ملّی. بر این مژده گر جان فشانم رواست.
۷ـ شاخص سواد:
چنانچه شاخص اصلی سواد رجال سیاسی، داشتن گواهی پایان تحصیلات ابتدایی تثبیت شود، آنگاه هر که را هر جا ببینی، در واقع یک رجل سیاسی است. بدین ترتیب، هم مشکل قحط الرّجال مملکت حل خواهد شد، هم این که رجال مملکت مجبور نیستند برای گرفتن عنوان دکترا، این قدر خود را به آب و آتش بزنند.
۸ـ کیکخواری:
اسم کوه های کشور را بگذاریم کیک. در آن صورت هر کس کوهی را تراشید و خورد، در واقع کیک خورده است. خب بخورد!
۹ـ نوسازی ناوگان هوایی:
عمر قطعات مورد استفاده در هواپیماها اگر به جای مثلاً هزار ساعت، بشود هزار روز یا هزار ماه، یکباره ناوگان هواپیمایی کشور روزآمد شده و تا چندین سال دیگر نیاز به واردات قطعه نخواهیم بود.
۱۰ـ صرفه جویی در مصرف کاغذ و پلاستیک:
قرارمان این باشد که مقصود از «یکبار مصرف» همان «یکصد بار مصرف» است که صفرهایش برداشته شده است. بدین ترتیب، حجم پسماندهای تولیدی کشور به میزان چشمگیری کاهش خواهد یافت. این یعنی جلوگیری از آلودگی محیط زیست.
#gallery-2 { margin: auto; } #gallery-2 .gallery-item { float: right; margin-top: 10px; text-align: center; width: 100%; } #gallery-2 img { border: 2px solid #cfcfcf; } #gallery-2 .gallery-caption { margin-left: 0; } /* see gallery_shortcode() in wp-includes/media.php */ملاحظه کردید که بنا به پیشنهاد فقط یکی از وزیران اعظم و مقامات اعلم، چگونه با اندک تغییراتی در استانداردها میشود مشکلات مملکت را حل کرد؟… حتی شاخصهای وکالت و وزارت را؟…. وای اگر همه این چشمه فکر این مقامات محترم جوشان شود! پس پیش به سوی تغییر استانداردها. بنده هم دعاگو خواهم بود.
همین الآن کسی نهیب مان زد که: «هان سیاهی، کیستی و کجای کاری؟ کمی بکوش که صاحب خبر شوی. تغییر استانداردها و معیارها خیلی وقت است که در دستور کار اولیای امور قرار دارد و دارد اعمال میشود، خوب هم جواب داده. حتماً که نباید جار زد یا توی بوق و کرنا کرد.
نمونهاش همین شرکتهای به اصطلاح خدماتی آب و برق و گاز و تلفن هستند که پیش تر، هر چهار ماه یا دو ماه را یک دوره مصرف منظور میکردند و علاوه بر هزینه اصلی خدمات خود، ارقام متعدد و متنوعی را از مشتریان مطالبه میکردند. اینها تازگیها صورتحساب ماهانه برای مصرفکنندگان میفرستند و آن مبالغ کذایی را ماهانه دریافت میکنند.
نمونه دیگرش برداشتن یک آقای پرستار از ریاست هیأت تنیس روی میز و نشاندن او پشت میز معاونت حقوقی فلان وزارتخانه اقتصادی است. یا این که یک کارشناس الهیات بشود رئیس هیأت مدیره فلان بانک یا مؤسسۀ تجاری و قس علی هذا.
کافی است نیم نگاهی به دور و بر خودتان بیندازید و ببینید که کی کجاست؟ و چرا؟….».
ــ بنده عرض دیگری ندارم….زیاده جسارت است!
نویسنده : محمود سلطانی – آذین