شهید صدر بین تفسیر موضوعی و ترتیبی، نسبتی طولی قائل است


شهید صدر بین تفسیر موضوعی و ترتیبی، نسبتی طولی قائل است

حجت‌الاسلام الهی خراسانی تفسیر ترتیبی را با تفسیر موضوعی شهید صدر دارای ارتباط طولی عنوان کرد و گفت: تفسیر ترتیبی در مقدمه تفسیر موضوعی، نیازمند استفاده مفسر از اصول فقه است.

به گزارش خبرنگار مهر، حجت‌الاسلام مجتبی الهی خراسانی در نهمین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی تفسیر موضوعی شهید صدر با عنوان «کارآیی دانش اصول فقه در تفسیر موضوعی (با تأکید بر دیدگاه‌های علامه شهید صدر)» که عصر سه‌شنبه در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار و به صورت مجازی پخش شد، بحث خود را به سه قسمت عمده کارآیی دانش اصول فقه در مجموعه استنطاق و استنباط معارف اسلامی، بحث دوم کارآیی اصول فقه در تفسیر موضوعی و بحث سوم چالش‌های این مسیر تقسیم کرد.

الهی خراسانی درباره نقش دانش اصول فقه در گزاره‌های اسلامی گفت: از دانش اصول فقه انتظار می‌رود که اصول استدلال فقهی را تأمین کند؛ بنابراین در نگاه اول یک دانش طریقی برای تسهیل، مستندسازی و روش‌مندسازی فعالیت علم فقه است؛ اما بافت اصول فقه از چند دسته گزاره تشکیل شده است؛ یک دسته از این گزاره‌ها شبیه گزاره‌های معرفت‌شناسانه است، یعنی تعیین منابع معتبر در استنباط گزاره‌های احکام، مانند آیات قرآن، احادیث و قلمرو عقل است و اینکه چگونه می‌توانیم به این‌ها استناد کنیم.

وی ادامه داد: بخشی از گزاره‌های اصول فقه از جنس روش‌شناسی است، یعنی چگونگی استناد روشمند و کسب معرفت از این منابع؛ بخش‌هایی از گزاره‌ها هم اصول موضوعه‌ای است که در استدلال فقهی به عنوان مقدمات استفاده می‌شود.

الهی خراسانی ابراز داشت: مجموعه دانش اصول فقه در عمل، منطق استدلال و استناد را در دانش فقه تأمین می‌کند؛ این منطقی که تأمین می‌کند و بحث‌های معرفت‌شناسانه، روش‌شناسانه و اصول موضوعی را شامل می‌شود به طور غالب و عام در استدلال و استناد گزاره‌های شریعت به کار گرفته می‌شود.

وی بیش و پیش از همه گزاره‌هایی از اصول فقه را که به کار سایر دانش‌ها می‌آید جنبه‌های معرفت‌شناسانه و روش‌شناسانه دانست و افزود: دانش اصول فقه در وضعیت فعلی می‌تواند از متون دینی مانند قرآن، روایات و حتی متن ادراکات عقلی و عقلایی انسان‌ها در استنباط هر گزاره‌ای که به حوزه مسئولیت اخلاقی و قانونی اعتبار دارد کمک کند اما در خارج از آن حوزه چه در آیات قرآن و چه در روایات که بحث تاریخی است، گزارش یک امر واقعی است، یا سنت‌های تکوینی است برای این به لحاظ معرفت‌شناسی و روش‌شناسی صلاحیت ورود ندارد.

الهی خراسانی با مطالب پیش گفته درباره تبیین کارآیی دانش اصول فقه در تفسیر موضوعی قرآن گفت: بخش‌هایی از تفسیر موضوعی درباره امور اخلاقی و قانونی است، یعنی دنبال همین‌ها هستیم، دنبال عامل مسئولیت اخلاقی، نظریه اخلاقی قرآن کریم، اخلاق اقتصادی در قرآن کریم، نظریه انسان‌شناسانه در حوزه محرک‌های اخلاقی هستیم که خیلی از این‌ها به طور مستقیم در حوزه مسئولیت اخلاقی و قانونی جای می‌گیرد بنابراین منطق اصول فقه در استنباط این‌ها مؤثر است.

وی در بیان نکته‌ای دیگر ابراز داشت: این نکته شاید مفروض کسانی است که دائم تکرار می‌کنند که اصول فقه به درد تمام معارف اسلامی می‌خورد، چون مصرح نیست، اصول فقه به مثابه یک مدل یا نمونه می‌تواند برای استنباط سایر گزاره‌های غیر فقهی هم استفاده شود.

الهی خراسانی با تأکید بر اینکه اصول موضوعه، اصول موضوعه مسئولیت اخلاقی و قانونی است افزود: به هر حال همه آنچه که در اصول موضوعه بحث می‌کنیم چون اصول موضوعه است، قابل نادیده گرفتن نیست؛ بنابراین اگر در فهم یک آیه که به طور مستقیم به احکام کاری ندارد، یکی از این اصول نقض شود، می‌تواند به عنوان عامل سلبی عمل کند.

وی گزاره‌های اسلامی را دارای پیوستگی و ارتباطی زنجیره‌وار توصیف کرد و ابراز داشت: هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و گزاره‌های دیگر قرآن با هم مرتبط هستند؛ شکل یکپارچه‌ای دارد؛ قرآن مدعی است که این‌ها با هم سازگار هستند و هیچ اختلافی به معنای ناسازگاری با هم ندارند.

الهی خراسانی نتیجه گرفت: بنابراین طبیعی است که اگر این گزاره بخواهد به نقض یک مسئولیت اخلاقی در جای دیگر منتهی شود، قواعد حاکم بر مسئولیت اخلاقی می‌تواند جلوی تولد این گزاره را بگیرد، چون شما می‌دانید لازمه این گزاره این است که این گزاره در حوزه مسئولیت اخلاقی است؛ لازمه این امر تکوینی شما، استناد آن به خداوند متعال است؛ شما می‌توانید این لوازم را از طریق اصول موضوعه، کنترل و امتحان کنید و بعد شاهد این می‌شوید که گزاره اولیه شما درست یا نادرست بوده است.

وی در ورود به تفسیر موضوعی از مقایسه آن با تفسیر ترتیبی شروع کرد و گفت: در تفسیر ترتیبی می‌توانیم از مباحث الفاظ کمک بگیریم و قواعد حاکم بر فهم دلالات را برای فهم آیات قرآن استفاده کنیم؛ تفسیر ترتیبی قرآن از نگاه شهید صدر مراحلی دارد که ابتدا مفردات و ترکیبات همان آیه است، بعد سیاق، بعد موقعیت در سوره و بعد در منظومه آیات است که از این قسمت آخر به عنوان تفسیر قرآن به قرآن نام می‌برند؛ بعد از آن صدق این فهم را با توجه به تعبیرات معصومین هم انجام می‌دهد.

الهی خراسانی درباره تفسیر موضوعی اظهار داشت: نقطه آغاز در تفسیر موضوعی، آیات نیست؛ تفسیر ترتیبی قرآن به مثابه خشت‌های خام و مواد برای تفسیر موضوعی استفاده می‌شود؛ شهید صدر بین تفسیر موضوعی و ترتیبی، نسبتی طولی قائل است یعنی تفسیر ترتیبی مقدمه‌ای برای تفسیر موضوعی است؛ یعنی قبل از اینکه هر آیه‌ای بخواهد در تفسیر موضوعی مشارکت کند، باید اقدامات تفسیر ترتیبی به طور کامل درباره آن طی شده باشد؛ پس مسائل صغروی اصول فقه در تهیه مواد خام تفسیر موضوعی نقش دارد.

وی روش تفسیر موضوعی شهید صدر را روشی موازی و از جنس روش‌های پارالل و نه تک‌خطی عنوان کرد و توضیح داد: از دو نقطه متفاوت، دو فعالیت آغاز می‌شود، یک نقطه پرسش‌های بشری و یک نقطه تفسیر ترتیبی است؛ هیچ کدام بر هم مقدم نیستند؛ دو نقطه آغاز مستقل است و این‌ها در یک جا به هم می‌پیوندند.

الهی خراسانی تصریح کرد: درست است که اصول فقه در تولید همه دانش‌های بشری نقش ندارد، اما دانش اصول فقه یک ساز و کاری را برای فقه معلوم کرده است که فهمی را برای پرسش در استنباط احکام قائل شده است؛ یعنی جایی را برای پرسش ایجاد کرده است؛ یا بیش از این جایی را برای نقش عقلانی پرسش باز گذاشته است و ترازی را برای عقلانیت فهم مقرر کرده است؛ اصول فقه می‌گوید در مواجهه با هر کلام مطالبات شنونده و پرسش‌های ذهنی شنونده بر فهم او سایه می‌اندازد. از این منظر نیز اصول فقه در تفسیر موضوعی نقش‌آفرینی خواهد داشت.

وی ادامه داد: اگر فهم پیشینی بین او و گوینده مورد توافق باشد ممکن است هم او بر اساس این تفاوت قبلی این فهم را بفهمد و هم گوینده حق دارد بر اساس آن فهم مشترک سخن بگوید؛ درباره اینکه آیا کلمات و ظهورات برای کسی که مقصود به تخاطب یا افهام یا حاضر است حجت است؟ این سوالات درباره همه آیات قرآن معنادار است و پاسخ‌های اصول فقه به طور کامل قابل بازسازی برای سایر عرصه‌ها است.

مراحل تفسیر موضوعی قرآن از نگاه شهید صدر

الهی خراسانی درباره مراحل تفسیر موضوعی قرآن از نگاه شهید صدر ابراز داشت: تفسیر موضوعی شهید صدر از سه مرحله استظهار و استنباط و استنطاق، در واقع مرحله استنطاق است؛ در حالی که سقف تفسیر ترتیبی آیات، مرحله استنباط است.

وی توضیح داد: تلاش روشمند برای فهم گزاره‌های اسلامی در سه مرحله است؛ یا استظهار که بسندگی به ظهورات متن است، بالاتر از آن استنباط است که همه عوامل مؤثر در فهم متن اعم از دلالت الفاظ از قبیل سیاق و غیره را شامل می‌شود و مرحله بعد استنطاق است که صحبت درباره تفسیر موضوعی پا گذاشتن به دنیای استنطاق است.

الهی خراسانی گفت: شما در استنطاق می‌پرسید و وقتی پرسیدید، می‌آیید و مواد خام خود را بررسی می‌کنید؛ نه به این معنا که تفسیر ترتیبی را مرحله دوم می‌گذارید، بلکه بعد از پرسش سراغ خزانه تفسیر ترتیبی می‌روید و از آورده‌های تفسیر ترتیبی دست به گزینش می‌زنید؛ ازاین‌رو مرحله دوم گزینش از خزانه‌ای است که قبل از گزینش و بدون تأثیرپذیری از پرسش‌ها فراهم شده است؛ درواقع با یک نگاه استقلالی این آورده‌ها و مواد خام از تفسیر ترتیبی استنتاج شده است که حالا در مرحله دوم به سراغ گزینش‌گری از آورده‌های تفسیر می‌روید.

وی ادامه داد: معیار این گزینش‌گری این است که هر گزاره‌ای از آیات که به شکل ترتیبی استنباط شده است و احتمال کاربرد در ساخت نظریه قرآنی را دارد، گزینش اولیه می‌شود و مفسر در این گزینش اولیه هم حداکثری عمل می‌کند؛ یعنی فقط آنچه را که یقین دارد به کارش می‌آید نمی‌برد بلکه هر آنچه را که احتمال می‌دهد به کارش بیاید با خود می‌برد؛ بنابراین در این مرحله دوم نیازمند تراکم اطلاعات قرآنی هستیم.

الهی خراسانی افزود: در مرحله سوم که شهید صدر آن را مقارنه می‌نامد، این‌ها را باید کنار هم بگذاریم و با هم مقایسه کنیم و ربط این‌ها را درک کنیم که به نظرم همان آنتولوژی مفاهیم امروز است؛ در مرحله بعد معنادهی می‌کنید که دلالتی را از کل این‌ها کشف می‌کنیم که از آن به عنوان نظریه تعبیر می‌کنیم؛ این بعد، زمانی نیست بلکه همه این مراحل به طور مرتب رفت‌وبرگشت می‌شود؛ که در این رفت‌وبرگشت‌ها ممکن است در مراحل قبلی و استفاده از مواد اصول فقه تغییراتی ایجاد شود.

وی درباره استنطاق گفت: در استنطاق شما درباره واقعیتی فارغ از دلالت بحث می‌کنید؛ وقتی شما به استنطاق توجه می‌کنید، آخرین رهاورد استنطاق یک نظریه قرآنی چیست؟ مطلبی است که بخش‌هایی از آن در قالب آیات با این نظم بیان شده است؛ این واقعیتی است، مانند کوه یخی که استظهار و استنباط شما آن قسمت بیرون از آب را نشان می‌دهد اما در استنطاق شما کل پیکره کوه یخ را کشف می‌کنید؛ ازاین‌رو است که این موضوع مقداری جنبه هرمنوتیکی پیدا می‌کند که به این خاطر برخی تلاش کرده‌اند که فرآیند استنطاق شهید صدر را با هرمنوتیک گادامر توضیح دهند؛ البته بد نیست، هرچند شهید صدر متأثر از گادامر نبوده است؛ به سراغ آن رفته‌اند چون به درستی درک کردند که این چیزی بیش از فهم مراد گوینده است، چون فهم مراد گوینده یعنی آنچه می‌خواهد بگوید، در حالی که در استنطاق سوال این است که آن چیزی که نمی‌خواهد بگوید، اما واقعیت دارد چیست؟

الهی خراسانی ادامه داد: شما در نظریه قرآنی و استنطاق می‌خواهید به آن چیزی برسید که شاید قرآن نخواسته است همه آن را در همه ابعاد در این آیه بگوید؛ اما وقتی کنار هم می‌گذارید و روابط را کشف می‌کنید متوجه می‌شوید که زیر آن چه خبر است.

وی درباره رهاورد دیگر تفسیر موضوعی گفت: این تفسیر می‌تواند پرسش‌های ما را سازماندهی کند و صورت‌بندی جدیدی از پرسش‌ها به ما بدهد؛ یعنی شاید ما متوجه شدیم که پرسش‌های بشری ما باید به گونه‌ای دیگر هم طرح شود، ما این عامل را هم باید در پرسش اضافه می‌کردیم، تغییر پرسش باز می‌تواند به فهم ما یک جهت جدید بدهد.

الهی خراسانی توضیح داد: یک رهاورد روش استنطاقی شهید صدر در تفسیر موضوعی، دسترسی ما به عینیت آن چیزی است که در قرآن یا سنت مطرح است نه به دلالت آیات، دوم اینکه مبتنی بر تجربه بشری است و خاستگاه آن تجربه بشری و صورت‌بندی پرسش‌ها به وسیله دانش‌های بشری است؛ این پرسش‌هایی هم که شهید صدر می‌گوید ساده نیست، کوئسشن نیست بلکه پرابلم است؛ و اگر بگوییم فرضیه اشتباه نکرده‌ایم؛ بنابراین در تفسیر موضوعی که تا مرز استنطاق جلو می‌رود شما فرضیه‌های مختلف بشری را تا انتها می‌روید و بر می‌گردید؛ شاید ابتدا وقتی یک فرضیه را عرضه کردید ببینید که این فرضیه با این نظریه قرآنی در نمی‌آید، وقتی فرضیه را عوض می‌کنید، نظریه قرآنی را قابل کشف می‌بینید.

وی درباره اصول فقه گفت: ما به لحاظ اصولی برای اینکه چگونه این گزینه‌های محتمل را کشف کنیم پیشنهادی نداریم؛ اصول فقه برای اینکه چگونه مقایسه کنیم و ارتباط علی معلولی و وجودی بین مفاهیم برقرار کنیم پاسخی ندارد؛ اصول فقه برای اینکه چگونه با نظریه رفت و برگشت را تأمین کنیم، با نظریه چگونه برویم و پرسش‌های خود را اصلاح کنیم پاسخی ندارد؛ این‌ها کارهایی است که ما باید انجام دهیم؛ چالش جدی ما همان مرحله به دست آوردن روابط از تراکم اطلاعات قرآنی است که یک مسیر استقرائی است که اصول فقه هنوز برای روش‌های استیاد و استقرا پیشنهادی ندارد.

الهی خراسانی در پاسخ به اینکه آیا اصطلاح استنطاق، آورده ابداعی شهید صدر است یا ما این را در دانش اصول و تفسیر داشته‌ایم؟ گفت: اصطلاح استنطاق را شهید صدر از امیرالمؤمنین علی (ع) وام گرفته‌اند و در مقدمه کتاب خودشان هم اشاره و استناد کرده‌اند. کاربست عملی این اصطلاح هم بدون استناد به این واژه از زمانی که مباحث تفسیر موضوعی یا استنباط‌هایی که به صورت گسترده مبتنی بر آیات است، به طور عملی انجام شده است؛ شکل گرفته؛ تفسیرهای موضوعی، امثال سید قطب، عبده، رشید رضا و بحث‌ٌهای علامه طباطبایی و بعضی دیگر وجود داشته است؛ اگر چه گفته می‌شود آغازگر تفسیر موضوعی با این عنوان شهید صدر است؛ اما اینکه این فرآیند تفسیر موضوعی را استنطاق بنامند، پیش از شهید صدر سراغ ندارم. سه گانه استظهار، استنباط و استنطاق سه گانه شهید صدر است.



بهترین فیلم‌ها و سریال‌های سال 2024 به انتخاب مجله تایم