در حالی که آمریکا میسوزد، نقشه شی برای تسلط بر جهان بی سر و صدا موفق میشود
به هر طرف که نگاه کنید چین در حال پیشروی است در حالی که غرب توسط چیزهای بی اهمیت منحرف شده است.
فرارو- داگلاس موری به عنوان یک نئومحافظهکار و منتقد اسلامگرایی شناخته شده است. نظرات و ایدئولوژی او از سوی منابع متعدد دانشگاهی و روزنامه نگاری با ایدئولوژیهای سیاسی راست رادیکال مرتبط شدهاند اگرچه موری خود این اتهامات را رد کرده است. او مرکز «انسجام اجتماعی» را در سال ۲۰۰۷ تاسیس کرد که بخشی از انجمن «هنری جکسون» شد جایی که او از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۸ میلادی معاون رئیس آن مرکز بود.
موری هم چنین ستونهایی برای نشریاتی مانند وال استریت ژورنال نوشته است. چندین کتاب از موری از جمله «نئومحافظه کاری: چرا به آن نیاز داریم»؟ (۲۰۰۵ میلادی)، «جنون جمعیت: جنسیت، نژاد و هویت (۲۰۱۹ میلادی) و» جنگ با غرب: چگونه در عصر بیخردی پیروز شویم»؟ (۲۰۲۲ میلادی) چاپ شدهاند. هم چنین، کتاب «مرگ غریب اروپا» از او به زبان فارسی با ترجمه حمیدرضا خطیبی توسط انتشارات هنوز چاپ شده است. برنارد هنری لوی، فیلسوف راستگرای فرانسوی درباره موری گفته است: «چه کسی با او موافق باشد چه نباشد او یکی از مهمترین روشنفکران عمومی امروز است».
به گزارش فرارو به نقل از دیلی تلگراف، گاهی اوقات نمیتوان متوجه تغییرات زمین ساختی بزرگ شد. در مواقع دیگر این امر بسیار امکان پذیر است و هر کسی که پاهایش را روی زمین بگذارد میتواند حرکت آن را بر روی زمین احساس کند. در حال حاضر با ظهور چین و سقوط امریکا نیز چنین وضعیتی وجود دارد. وقایع هفتههای اخیر را در نظر بگیرید.
ایالات متحده روی یک داستان متمرکز بوده است: محاکمه رئیس جمهور سابق به اتهاماتی که توسط یک دادستان جاه طلب چپ گرا مطرح شده که میخواهد با زندانی کردن دونالد ترامپ نام خود را مطرح کند. در منهتن و پالم بیچ رسانهها هزینه بالگردهایی که برای پرواز و جابجایی رئیس جمهور سابق امریکا صرف شده را محاسبه میکنند. خیابانها مملو از عکاسان مطبوعاتی است که در حال رقابت با یکدیگر برای شکار لحظه هستند و همگی منتظر وقوع رخدادی تازه میباشند.
شهرهای آمریکا از نیویورک تا سنفرانسیسکو از مرکز در حال پوسیدن هستند عواملی از سرقت تا جنایات خشونت آمیز در این باره دخیل بودهاند. اکنون این وضعیت در شرایطی در امریکا ایجاد شده که آن کشور توسط رئیس جمهوری اداره میشود که همگان میتوانند ببیند در حین کار نیمه خواب است و معاون رئیس جمهوری را کنار خود دارد که به سرعت عمل نمیکند.
در این میان، حزب کمونیست چین طرحهای خاص خود را دارد. در هفتههای اخیر "شی جین پینگ" رئیس جمهور چین در خاورمیانه ظاهر شد تا میانجیگری آن کشور بین سعودیها و ایرانیان را رقم بزند. شکاف بزرگ در خاورمیانه بین بلوک سنی تحت سلطه عربستان سعودی و بلوک شیعه به رهبری ایران ناگهان به نزدیکی بین دو کشور تبدیل شد.
دوام این توافق نکته اصلی آن نیست. نکته اصلی آن است که پکن نقشی را برعهده میگیرد که واشنگتن زمانی میتوانست در میانجیگری قدرت برای چنین معاملهای ایفا کند. در پایان ماه گذشته زمانی که شی در مسکو حاضر شد تا طرح چینی برای پایان دادن به جنگ در اوکراین را ارائه کند نیز وضعیت به همین منوال بود. این طرح به روسیه اجازه میدهد تا دستاوردهای ارضی خود را در طول جنگ تجاوزکارانهاش حفظ کند. بنابراین، طرح خوبی نیست و آمریکاییها بلافاصله آن را رد کردند. با این وجود، نکته اصلی اینجاست که بار دیگر این چینیها بودند که ابتکار عمل را به دست گرفتند و سطح جهانی رژه رفتند، صحبت کردند و خود را به عنوان حافظ نظام بین الملل مطرح نمودند.
بنابراین، اجتناب ناپذیر بود که دیگر رهبران جهان در نهایت به دربار امپراتور جدید بیایند و با او به گونهای رفتار کنند که اکنون انتظار دارد با او رفتار شود. "امانوئل مکرون" رئیس جمهور فرانسه در هفته جاری برای ادای احترام به پکن سفر کرد. این در حالیست که پیشتر رئیس جمهور فرانسه برای توقف جنگی مانند اوکراین به منظور گفتگوهای معنادار به واشنگتن سفر میکرد.
مکرون در کنفرانس مطبوعاتی مشترک که باعث شرمساری یک قدرت قرون وسطایی بود اعلام کرد که میداند میتواند برای آوردن مسکو به میز مذاکره به شی اتکا کند. به نوبه خود شی جین پینگ با ظاهری عمیقا بیحوصله به سادگی گفت: "چین مایل است مشترکا با فرانسه از جامعه بین المللی بخواهد که منطقی و آرام بماند". آنان دیروز بیانیه مشترک و مبهمی را در این زمینه صادر کردند.
اساس نیز همین بود. این که در کنفرانس مطبوعاتی هیچ پرسشی مطرح نشد. به هر حال، شما باید به آداب و رسوم کشوری که در آن هستید احترام بگذارید و رسم کمونیستها در چین این است که مطبوعات آن چه را که دولت به آنان میگوید مینویسند. در سیستم حزب کمونیست چین ایده این است که اساسا چه نیازی وجود دارد که مطبوعات پرسشی مطرح کنند؟!
در حالی که ما در بریتانیا در مورد مواردی مانند این که آیا یک زن میتواند آلت تناسلی داشته باشد یا خیر یا این که ما تا چه اندازه نژادپرست هستیم در هفته جاری بحث کردهایم سیاستمداران و نمایندگان ارشد چین مشغول سفر به سراسر نقاط جهان برای انجام معاملات تجاری هستند. از زمانی که پکن در سال ۲۰۰۱ میلادی به سازمان تجارت جهانی راه یافت (تصمیمی که هم از نظر تاریخی و هم در حال حاضر نیز غیر عاقلانه به نظر میرسد) از قدرت مالی خود برای بهره برداری همزمان از قوانین و شکستن آن استفاده کرده است.
امروز چینیها حتی تمایل خود را برای تضمین تسلط اقتصادی چین در قرن بیست و یکم پنهان نمیکنند. آنان دیگر تمایل خود را برای پشت سر گذاشتن سیستم مالی تحت سلطه دلار آمریکا پنهان نمیکنند.
در هفته جاری چین بار دیگر در حیاط خلوت امریکا قرار داشت. پس از مجموعهای از مذاکرات توافق تازه بین چین و برزیل اعلام شد. در اینجا یک عامل برجسته است: معامله به طور کامل دلار آمریکا را دور میزند دلاری که زمانی ارز معیار چنین مذاکراتی بود. برزیل و چین اعلام کردند که از این پس یوان مستقیما با رئال مبادله میشود بدون نیاز به تبدیل به دلار امریکا. آژانس توسعه تجارت و سرمایهگذاری برزیل (Apex Brasil) اعلام کرد که این امر هم باعث کاهش هزینهها میشود و هم تجارت و سرمایه گذاری دوجانبه بهتر بین دو کشور را ارتقا میدهد. فحوای سخن این بود: ما دیگر به امریکا یا واحد پول آن کشور نیازی نداریم.
از بسیاری جهات این موضوعی تعجب آور نیست، زیرا دولتهای متوالی آمریکا از هر طیف سیاسی در دهههای اخیر کارهای زیادی برای کاهش جایگاه دلار آمریکا انجام دادهاند. فرقی نمیکند رئیسجمهور، مجلس نمایندگان یا سنا دموکرات باشند یا جمهوری خواه. هزینهها و بدهیهای دولت ایالات متحده صرفا در حال افزایش بوده است. زمانی که دموکراتها در راس امور هستند وامگیری میکنند و آن را در پروژههای شان صرف مینمایند و زمانی که جمهوری خواهان در راس امور هستند به نظر میرسد که همواره از رویدادها غافلگیر میشوند و همیشه پاسخ مشابهی دارند: افزایش استقراض دولت.
در دوره ریاست جمهوری گذشته این امر عمدتا در نتیجه پاندمی کووید رخ داد زمانی که دولت شروع به صدور چک کرد تا خانوارها و مشاغل امریکایی روی پای خود بایستند. بحث زیادی در مورد این که آیا این کار درستی بود یا خیر مطرح شد است. با این وجود، هیچ بحثی بر سر این واقعیت وجود ندارد که بخش عمدهای از این پول به سادگی ناپدید شده است. با این وجود، برای چین هیچ چیزی نمیتوانست بهتر از این باشد.
البته چین منشاء ویروس کووید بود و آن را به جهان انتقال داد موضوعی که باعث تعطیلی اقتصادهای امریکا و جهان شد. در پی آن، در کشورهایی مانند کشور ما (بریتانیا) اقتصاد صرفا در حال بازگشت به حیات خود است. با این وجود، تاثیرات وضعیت ایجاد شده بر آموزش نسل بعدی، بدهیهای انباشته شده و موارد بیشتر بدان معناست که ما تا پایان عمر با پیامدهای ناشی از ویروس چینی زندگی خواهیم کرد.
در حالی که ما حواس خود را با مسائل مضحک پرت میکنیم چین به سادگی به آیندهاش ادامه میدهد. در حالی که موسسات ما به سمت عقب خم میشوند تا حد ممکن "متنوع" و "متکثر" باشند موسسات چین به سادگی سعی میکنند تا حد امکان مسلط شوند. از ظهور شرکتهای چینی تا رفتار تهاجمی فزاینده چین در قبال تایوان رویکرد پکن را میتوان مشاهده کرد. این در حالیست که غرب تلوتلو میخورد و لنگان حرکت میکند.
برای مثال، در عرصه فناوری سالیان متمادی مشخص بود که پلتفرم چینی تیک تاک بسیار مشکوک است. در واقع، مدتهای مدیدی بود که آن پلتفرم متهم به جمع آوری داده بوده است. این پلتفرم کودکان و نوجوانان را در بریتانیا و امریکا مجذوب خود ساخته است.
ما بحثهای پایان ناپذیری از وست مینستر تا واشنگتن در مورد نحوه مدیریت فناوریهای چینی داریم که ممکن است پیشتر کار خود را برای به خطر انداختن ما انجام داده باشند. جالب آن که چپها در کشورهای ما نگران هستند که حتی طرح این پرسش نیز ممکن است "نژادپرستانه" باشد.
این وضعیت کمانچه زدن نرون در حالی که رم در حالت سوختن بود را به ذهن متبادر میسازد. کاری که رهبران ما انجام داده اند بدتر از این است. جوامع ما و دولتهای مان رقصهای کوچک احمقانهای را انجام میدهند: گاهی تیک تاک گاهی مانند مکرون در پکن. این در حالیست که حزب کمونیست چین زمین را از زیر پای رقصان ما تکان میدهد. اگر نگاه بلندتری داشته باشید چیزهایی که رهبران ما در دو دهه گذشته اجازه داده اند، تشویق کرده اند و حواس شان را به آن پرت کرده اند در مقایسه با کاری که نرون امپراتور روم انجام داد او را شبیه به یک الگوی مسئولیت پذیر میسازد!