دلایل قتل های خانوادگی چیست؟ / بررسی روانشناسی این قتل ها
رکنا : خانواده کشی به معنای آن است که یک نفر سایر اعضای خانواده خود را به قتل برساند و جان آنها را بگیرد.
به گزارش رکنا ، اغلب از این اصطلاح برای توصیف مواردی استفاده می شود که یکی از والدین که معمولاً پدر را شامل می شود همسر و فرزندان خود و سپس خود را می کشد. این رفتار وحشتناک بر روان اقوام، دوستان و آشنایان علامت سوال بر جا می گذارد.
دکتر مریم سامانی - استاد دانشگاه و روانشناس بالینی - می گوید: اغلب هیچ علامت ظاهری قابل مشاهده وجود ندارد که نشان دهد کسی در خطر است یا خطر انجام این اقدام وحشتناک وجود دارد. خانواده کشی منجر به نابودی خانواده می شود. آمار نشان میدهد در انگلستان احتمال کشته شدن کودک توسط والدینش بیشتراز آن است که او قربانی یک جنایت توسط افراد غریبه شود و در بیشتر موارد قاتل پس از این عمل اقدام به خودکشی می کند.
وی می گوید : چیزی که این نوع قتل را پیچیده می کند این است که در اغلب موارد قاتل خودکشی می کند و اطلاعاتی وجود ندارد تا فرصتی را فراهم کند تا بدانیم که چرا این قتل عمد و برنامه ریزی شده یا خود جوش اتفاق می افتد و دلیل این افکار چیست؟
تعریف خانواده کشی
این استاد دانشگاه می گوید: این افراد اغلب به شکل قاتلان زنجیره ای رفتار می کنند. برهمین اساس باید ویژگی هایی را که برای قاتلان سریالی در نظر می گیریم برای آنها در نظر بگیریم با این تفاوت که قاتلان زنجیرهای معمولاً پیشینه خوبی ندارند اما آنها از پیشینه خوبی برخوردار هستند. سابقه کیفری نداشته و معمولا در زندگی افراد موفقی تلقی می شود.
دکتر مریم سامانی - استاد دانشگاه و روانشناس بالینی- می گوید:علت قتل های خانوادگی مربوط به فروپاشی روابط خانوادگی و مسائل مربوط به فرزندان، نگرانی های مالی، قتل های ناموسی و بیماری های روانی است این مجرمان عمدتاً مرد هستند و در یک رابطه طولانی مدت با تمایلات کنترل گرایانه و مالکانه نسبت به خانواده خود بوده و مشکلات مربوط به سوء مصرف مواد و سابقه خشونت خانگی گاهی درمیان آنها دیده شده است. طلاق یا جدایی به عنوان نقطه محرک این جنایت ها محسوب می شود.
وی می افزاید: مجرمان خانواده کش اغلب با مشکلات روانی افسردگی، خود ویرانگری، سوء مصرف مواد و رفتار خشونت آمیز در روابط اجتماعی روبرو هستند.
دکتر سامانی می گوید: قاتلان خانوادگی را به دو دسته می توان تقسیم کرد قاتلانی که با انگیزه خشم و عصبانیت به جنایت دست میزنند آنها با اعمال قدرت می خواهند ارزش از دست رفته خود را بازیابی کنند اگر ازدواج این افراد به شکست بینجامد آنها احساس حقارت کرده و به این علت دست به رفتارهای خشونت آمیز می زنند. دسته دوم مربوط به زمانی است که هویت این افراد در خانواده پیچیده میشود و آنها قتل و خانواده کشی را راهی برای نجات می بینند تا از شرمساری مربوط به مشکلات مالی و ورشکستگی خود را رها کنند.