عاشقانه ترین اشعار در مورد خیال باطل
شعر در مورد خیال پردازی - شعر بی خیالی کوتاه - شعر خیال تو - شعر در مورد بی خیالی مردم - شعر سعدی در مورد بی خیالی - شعر خیال سعدی - شعر خیال معشوق - شعر بیخیال روزگار
شعر در مورد خیال باطل
بی بهانه با یک خیال باطل
می رود این رود به بی کرانه ها
به دوردست ها.به یک خواب عمیق
می شنود صدای خشک گلی
که از عمق صحرا می خواند رود را
بی بهانه با یک خیال باطل
به کجا می روی ای خروشان رود؟؟؟
به چه دلسته ای؟؟؟
این دنیا فانیست. از چه می روی؟؟؟
بگذار تصویر کنند زیبا صدایت را
بر دیوار خاطره هایشان
کوتاست عمر عشق دیدار خار
همه را بی عشقان گویند
***
چه عشقی در توست!!!
چه شجاعانه می روی!!!
از هیچ نمی ترسی!!!
سنگ را می بری!
کوه را دور می زنی!
جنگل را می شکافی!
هر گز خسته نمی شوی!
عشقت را شناختی افرین بر تو ای خورشان رود
از حضورت شاد می شوم
از عجب عشقی که تورا خروشان کرد
دلت از هر چه هست جدا
قلبت خانه یک خار
دوستت دارم ای خروشان رود
بی بهانه با یک خیال باطل رو
که مردمان تورا دیوانه پندارند و من عاشق
شاعر پدرام نیک روش
شعر در وصف خیال باطل
نفهمیدم که عشقِ تو، خیالِ باطل من بود
خیال شوم تو حتما، فقط در خاطرِ تن بود
با اینکه نقشه های تو، مثه یه خوابِ تاریکه
دلم بازم تو رو می خواد، نیازش رو به تو می گه
چرا این قصه کابوسه؟ چرا اینقدر غم انگیزه؟
کجا چشمم خطا رفته؟ که هر دم اشک می ریزه
نشد حتی یه بار از من، بپرسی حال و احوالم
که تو اوجِ غم و غصه، بگم که خوب و خوشحالم
خدا می دونه که الان، کجایی با کی می خندی
قسم های دروغت رو، تو به جونِ کی می بندی
تو عقلت قد نمی داد، که بتونی لایقم باشی
و گرنه از خدات بود که بمونی عاشقم باشی
پرستیدم تو رو اما، پرستویی و هر سویی
همین کوچ کردنت از دل، نشون می ده تو ترسویی
زمستونی نبود این عشق، چرا فکرت به کوچ افتاد؟
بهاری بود دلم اما، به دام هیچ و پوچ افتاد...
شاعر مرتضی مرادپور
شعر غمگین در مورد خیال باطل
خیال باطل
باورودت ای پریوش که نشد وصال حاصل
دل ودین وعقل وهوشم همه شد دُچار مشکل
من که عمردر فراقت سپری نموده بودم
با حضور تو دوباره شدم از زمانه غافل
قلب در بلا غریقم به حریق بال وپر داد
همه سوخت تار وپودم به تب خیال باطل
ای غزال مُلک عرفان که بدام من نشستی
از مسیر دیگری رو که بُوَد به عشق مایل
تو غرور و فخر بحری ،صدفی گرانبهای
منهم از بهانه جوئی من ماسه های ساحل
من نه آن منم که از تو بتوانم عشق جویم
نه تو آن منی که از من بخری قرار ؛ بادل
شاعر قاسم پیرنظر
شعر در مورد خیال باطل
دلم گرفته از خیال راهی به ما نمی دهد
در این زمان بی کسی راهی نشان نمی دهد
به این غریب بی کسم کسی ندا نمی دهد
لب تشنه عشق است و دل اما امان نمی دهد
چرا زمان سنگ است دلش ،کمی زمان نمی دهد
بر این من شوریده دل ،چرا که جان نمی دهد
یارم جفا دارد به دل ،جواب ما نمی دهد
ازاین همه صفای دل ،جزئی به ما نمی دهد
دانم که او هم عاشق است اما نشان نمی دهد
یاری دگر دارد به سر بر ما خبر نمی دهد
این بازی زمانه است کس را خبر نمی دهد
بر عاشقان واقعی یک دم خوشی نمی دهد
ای ساده دل بیدارشوهرگزخیال راهی نشان نمی دهد
زهی خیال باطل است هرگز خیال خام تو عشقی به تو نمی دهد
شاعر اصغر حسین زاده
شعر کوتاه در مورد خیال باطل
پایان راه من بود وقتى ازم گذشتى
آغاز گریه زارى وقتى دلو شکستى
چشماتو بستى انگار بردى منو تو از یاد
تو این خیال باطل عشقو تو دادى بر باد
انگار نبودم انگار یک لحظع تو وجودت
ساده گذشتى از من سخته برام نبودت
لحظه به لحظه فریاد از درد بى وفایى
خستم از این جدایى اى واى از این جدایى
شاعر شاهین حداد
شعر نو در مورد خیال باطل
نفس کم آوردم
نایی باقی نیست
رفتن به فرداها
یک خیال باطل است
من هنوز خسته ی
د
ی
ر
و
ز
م...
شاعر بهنوش سلگی
شعر درباره خیال باطل
سودای احتضار تورا
برصحنه بی عطوفت
نامردمی
به انتظار نشسته است
مدعی
ذهی خیال باطل
که خاکستر ققنوس را
از این آتش سرد
برچیند
بدین بزم پلشت
تو استوار باش به راستی
که بهشت را به بها دهند
پارسی مغموم
شاعر علی رفیعی (پارسی)