بدعت گذاری در جامعه اسلامی از کجا آغاز شد؟


بدعت گذاری در جامعه اسلامی از کجا آغاز شد؟

فتنه جویان دنبال آیات‏؛ متشابه می‌روند تا بتوانند باطل را با پوشش حق ارائه کنند. آیات محکم برای مقصد و مقصود آنان مفید نیست.

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: مهارت‌های زندگی توانایی‌هایی برای رفتار انطباقی و مثبت هستند که افراد را برای برخورد مؤثر با خواسته‌ها و چالش‌های زندگی روزمره قادر می‌سازد. مهارت‌های زندگی در لابه لای تعالیم الهی به ویژه در قرآن کریم و احادیث معصومین (ع) بیان شده است.

نکات بسیاری از الگوی مهارت‌های زندگی در چارچوب بیانات امام علی (ع) درنهج البلاغه وجود دارد که شامل حقایق و راهبردهای بسیار زیبایی در مورد مهارت‌های زندگی، شاخص‌های ارتباط مطلوب با مردم، نحوه مدیریت خشم، ترس، راهبردهای کاهش حزن و اندوه، شناخت خود، همدلی و همیاری با مردم، خلاقیت، انتقادپذیری، تصمیم‌گیری و حل مساله و مبارزه با نفس است که حضرت امیر (ع) با فصاحت و بلاغت تمام به این مسائل پرداخته‌اند.

بر همین اساس به دعوت دفتر مقام معظم رهبری (دام ظله) در قم، حضرت آیت‌الله مصباح یزدی از شب پانزدهم ماه مبارک رمضان، به مدت ۱۰ شب در محل این دفتر با موضوع «بهترین‌ها و بدترین‌ها در نهج‌البلاغه» سخنرانی داشته است که گزیده‌ای از سخنان ایشان به شرح زیر است:

در مطالب گذشته روشن شد که یکی از ویژگی‌های مبغوض‌ترین خلایق پیش خدا، این است که آن‌ها اهل بدعت هستند، یعنی برای خودشان حق تشریع قائل هستند و این نوعی شرک است.

انبیای الهی علیهم‏السلام پیام خداوند را بدون کم و کاست به مردم می‌رساندند تا بدین وسیله هدایت شوند، اما بدعت گذار مردم را گمراه می‌کند و موجب پیدایش فتنه‌هایی در جامعه اسلامی می‌شود. عده‏ای پیرو بدعت گذار و کسانی مخالف او می‌شوند و درگیری‌هایی میان آنان به وجود می‌آید. وقایع صدر اسلام برآمده از نوعی بدعت بوده که آتش فتنه را در جامعه اسلامی شعله‏ور کرده و باعث شده است مردم مسلمان «قربة الی الله»؛ فرزند پیامبر اکرم‏‬ صلی الله وعلیه وآله با طفل شیرخواره‏اش را به شهادت برسانند.

این فتنه‌ها به صدر اسلام اختصاص ندارد و در طول چهارده قرن در گوشه و کنار تکرار شده است و چه بسا در جامعه ما تکرار شده باشد یا در آینده تکرار شود.

در خطبه پنجاهم نهج البلاغه، امیر المؤمنین‏‬ علیه‏السلام در باره آغاز فتنه‌ها می‌فرماید: «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْکَامٌ تُبْتَدَعُ یُخَالَفُ فِیهَا کِتَابُ اللَّهِ وَ یَتَوَلَّی عَلَیْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَی غَیْرِ دِینِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَی الْمُرْتَادِینَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِینَ وَ لَکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَیُمْزَجَانِ فَهُنَالِکَ یَسْتَوْلِی الشَّیْطَانُ عَلَی أَوْلِیَائِهِ وَ یَنْجُو الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنی ‏»۱: آغاز فتنه‌ها هوای نفس گروهی است که می‌خواهند به دلخواه خود عمل کنند. پیروی از هوای نفس باعث بدعت گذاری می‌شود و به دنبال آن احکامی صادر می‌شود که با قرآن مخالف است. وقتی این احکام جعل شد یک رابطه دوستی میان افراد پدید می‌آید که مبتنی بر اساس دین نیست. عده‏ای کسانی را حمایت می‌کنند و به آن‌ها رأی می‌دهند که حامی دین نیستند. آن گاه حضرت می‌فرماید: اگر در یک جامعه حق خالص و باطل نیز کاملاً روشن و عریان بود و با حق مخلوط نمی‌شد که برای طالب حق چیزی مخفی نمی‌ماند و از باطل بیزاری می‌جست و دیگر کسی فریب نمی‌خورد. آن‌هایی که می‌خواهند فتنه کنند و احکام جدید ابداع کنند، حق و باطل را با هم می‌آمیزند و برای افکار باطلشان ‏پوششی از حق به کار می‌گیرند. این‌ها همانند کسانی هستند که چند شاخه گل از بوستان می‌چینند و چند شاخه زهرآگین و مضر نیز با آن مخلوط می‌کنند. این جاست که شیطان بر یاران خود تسلط پیدا می‌کند و زمینه‏ای فراهم می‌شود تا شیطان مردم زیادی را گمراه کند و باطل‌هایی را در لباس حق جلوه‏گر سازد و به خورد مردم دهد. این جا مردم خیال می‌کنند دنبال حق رفته‏اند و غافلند از این که زیر پوشش حق، باطل‌هایی آنان را اسیر کرده است.

پس آغاز فتنه از این جا شروع می‌شود که چند نفر که طبعاً در جامعه برجستگی دارند، هوش بیشتری دارند و موقعیت اجتماعی بهتری دارند، به دنبال هواهای نفسانی خود، احکام جدیدی را به اسم دین جعل می‌کنند، چیزهایی را که حرام است، حلال نشان می‌دهند و کارهایی که واجب است، چون به ضرر آن‌ها تمام می‌شود، غیر لازم معرفی می‌کنند. این‌ها حق و باطل را ممزوج می‌کنند و پوششی از حق روی سخنان خود می‌گذارند تا مردم را گول بزنند، معجون زهرآگینی را با لایه‏ای از شیرینی لعاب می‌دهند تا وقتی به دهان دیگران می‌گذارند، آن‌ها طعم خوشی احساس کنند. آن وقت است که مردم فریب می‌خورند.

خداوند متعال می‌فرماید: «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلی‏؛ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرورا »۲؛ ما مقدر کردیم که همیشه در مقابل انبیا و داعیان حقیقت شیاطینی وجود داشته باشند که در مقابل انبیا سخنان زیبا و فریبنده را مطرح کنند تا دیگران را بفریبند. این سنّت الهی است و فکر نکنید که این روال پایان خواهد پذیرفت و شیاطین دست از شیطنتشان برخواهند داشت. ابزار کار این‌ها نیز حرف‌های قشنگ با محتوای باطل و کُشنده است. اگر کار این‌ها بگیرد بسیاری از مردم فریب می‌خورند، چون تشخیص حق و باطل کار آسانی نیست. اگر شما بخواهید طلای ناب را از طلای قلابی بازشناسید باید به زرشناس مراجعه کنید تا آن را محک بزند و بگوید عیار آن چه قدر است و آیا طلا خالص هست یا خالص نیست. زرشناس ابزاری دارد که طلا را محک می‌زند. پس باید به متخصص و خبره رجوع کرد. این جا خبره با کتاب خدا سخن را محک می‌زند. حضرت می‌فرماید: «إِذا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعَ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُم بِالْقُرآن »۳؛ اگر فتنه‌ها شما را فرا گرفت و شما احساس کردید که در یک شب ظلمانی قرار گرفته‏اید و نمی‌توانید حق و باطل را تشخیص دهید به قرآن مراجعه کنید. در این تاریکی‌ها، نوری که می‌درخشد و شما را نجات می‌دهد، قرآن است، البته در سایه قرآن، موقعیت عترت و اهل بیت پیامبرصلی الله وعلیه وآله هم ثابت می‌شود: «وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوه»؛ «وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون »۴؛ پس‏؛ اصل در این جا قرآن است و در سایه آن باید سنت اهل بیت را بشناسیم تا محک خوبی برای حق و باطل داشته باشیم.

آن چه مایه تأسف است این است که کسانی با افتخار به ما می‌گویند: شماها فقط به همان احکام قدیمی چسبیده‏اید و کهنه پرست هستید. زمان ما احکام نو می‌خواهد و حرف‌های قدیمی دیگر به درد ما نمی‌خورد.

یادم هست در ترکیه کنفرانسی برگزار شد و یکی از این نواندیشان و نوپردازهای مصری سخنرانی کرد و خیلی با آب و تاب گفت: فرهنگ اسلامی ما به کهنه پرستی مبتلا شده است. ما حدیث نو می‌خواهیم، فقه نو می‌خواهیم و.... همین طور سخن خود را ادامه داد به گونه‏ای که من دیگر نتوانستم تحمل کنم و بلند شدم و گفتم: آقا، یک باره بگو ما دین نو و پیامبر نو می‌خواهیم!

قرآن بدعت گذاری میان مسلمانان را پیش بینی کرده و فرموده است: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَة »۵؛ فتنه جویان دنبال آیات‏؛ متشابه می‌روند تا بتوانند باطل را با پوشش حق ارائه کنند. آیات محکم برای مقصد و مقصود آنان مفید نیست. آن‌ها می‌خواهند آیات را آن جور که دلشان می‌خواهد تفسیر کنند تا مردم گمراه شوند. نه تنها قرآن این نکته را پیش بینی کرده که پیامبر اکرم ‏صلی الله وعلیه وآله نیز به امیر المؤمنین علی‏علیه‏السلام همین نکته را گوشزد کرده و فرموده است: «یَا عَلِیُّ إِنَّ الْقَوْمَ سَیُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ یَمُنُّونَ بِدِینِهِمْ عَلَی رَبِّهِمْ وَ یَتَمَنَّوْنَ رَحْمَتَهُ وَ یَأْمَنُونَ سَطْوَتَه »۶؛ مردم بعد از وفات من مورد فتنه واقع‏؛ می‌شوند. بعضی از آن‌ها حرفشان این است که ما به رحمت خدا امیدوار هستیم و آرزو داریم خدا ما را مشمول رحمتش قرار دهد. این‌ها به رجاء کاذب دل بسته و از عذاب و عقوبت خدا خود را ایمن می‌بینند. «یَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَاتِ الْکَاذِبَة »۷؛ اینان حرام‌های خدا را با یک شبهه دروغین حلال‏؛ می‌شمارند و برای آن راه حلال درست می‌کنند. «یَسْتَحِلُّونَ السُّحْتَ بِالْهَدِیَّةِ وَ الرِّبَا بِالْبَیْع »۸؛ رشوه را با عنوان هدیه و ربا را با عنوان بیع حلال می‌شمارند. پس مصداق فتنه انحراف در عقاید و احکام است که آغازش از بدعت گذاری است و عامل بدعت گذاری هوای نفس است.

۱. نهج ‏البلاغه، خطبه ۵۰.

۲. انعام، ۱۱۲.

۳. وسایل، ج ‏۶، ص ۱۷۱.

۴. حشر، ۷.

۵. آل عمران، ۷.

۶. بحار، ج ۳۲، ص ۲۴۱.

۷. وسایل، ج ۱۸، ص ‏۱۶۳.

۸. همان.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

باباخانی: ماموریت هیئت ها نسبت با جهاد تبیین ترسیم می‌شود