شعر بی نظیر مانده بابا از وحشی بافقی
کمالالدّین یا شمسالدّین محمّد وحشی بافقی یکی از شاعران نامدار سدهٔ دهم ایران است که در سال ۹۳۹ هجری قمری در شهر بافق از توابع یزد چشم به جهان گشود .
شعر مانده بابا از وحشی بافقی
زیباتر آنچه مانده ز بابا از آن تو
بد ای برادر از من و اعلا از آن تو
این تاس خالی از من و آن کوزهای که بود
پارینه پر ز شهد مصفا از آن تو
یابوی ریسمان گسل میخ کن ز من
مهمیز کله تیز مطلا از آن تو
آن دیگ لب شکستهٔ صابون پزی ز من
آن چمچهٔ هریسه و حلوا از آن تو
این غوچ شاخ کج که زند شاخ، از آن من
غوغای جنگ غوچ و تماشا از آن تو
این استر چموش لگد زن ازآن من
آن گربهٔ مصاحب بابا از آن تو
از صحن خانه تا به لب بام از آن من
از بام خانه تا به ثریا از آن تو
شعر: دوستان شرح پریشانی من گوش کنید از وحشی بافقی
شعر صد فصل بهار آید و بیرون ننهم گام غزلی از وحشی بافقی
شعر فوق العاده زیبای وحشی بافقی درباره یوسف و زلیخا
شعر روزی که نماند دگری بر سر کویت از وحشی بافقی