ما و مسئله اعتراض
مسئله و موضوع این نوشته، مسئله اعتراض است. اعتراض، نهتنها حق بلکه در برخی موارد وظیفه است و هنگامیکه از سوی عناصر درون خانواده بزرگ ایران اسلامی بیان شود، بجا، کمک دولت و ابزاری برای آگاهسازی مسئولان نظام است.
یک. جمعی از کارگران ، روز گذشته با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند. مقام معظم رهبری در بخشی از این دیدار با اشاره به برخی اعتراضها در محیط کارگری از جمله اعتراض به تأخیر در پرداخت حقوقها و یا واگذاریهای غلط و فاسد، تأکید کردند: «این اعتراضها درواقع کمک به دولت و نظام و آگاه کردن آنها است و در این موارد نیز هر جا دستگاههای مسئول مانند قوه قضائیه وارد شدند، دیدند که حق با کارگران است.»
دو. مسئله و موضوع این نوشته، مسئله اعتراض است. اعتراض، نهتنها حق بلکه در برخی موارد وظیفه است و هنگامیکه از سوی عناصر درون خانواده بزرگ ایران اسلامی بیان شود، بجا، کمک دولت و ابزاری برای آگاهسازی مسئولان نظام است. بر اساس بیان رهبر معظم انقلاب، که در سخنان روز گذشته ایشان هم بازتاب یافت، اعتراض را نمیتوان مقید و مشروط کرد. تنها یک شرط برای اعتراض وجود دارد: اعتراض نباید با سخن و موضع دشمن مخرج مشترک پیدا کند و بخشی از جامعه را در برابر نظام یا بخش دیگری از جامعه قرار دهد.
سه. باید دقت کرد که در اعتراض، شرط صحت محتوای مورد اعتراض وجود ندارد و چهبسا اعتراض، دقیق و صحیح هم نباشد. این اشکالی ندارد و اساسا ماهیت اعتراض این است. کسی که میگوید هر اعتراضی باید حتما کاملا صحیح و متقن باشد، احتمالا با اصل اعتراض مخالف است. باید حرف و نقد و اعتراض را شنید، اگر صحیح است که ملاک عمل خواهد بود و اگر وارد نیست، باید با منطق روشن مسئله را برای افراد معترض تبیین کرد. جهاد تبیین، دقیقا مفهومی از همین جنس است.
چهار. دقت کنیم که شرط نقد آن نیست که درست باشد، شرط نقد، صحت نیست بلکه جهت آن است که دلسوزانه باشد نه دشمنانه. هیچ کتابی بهاندازه قرآن دعوت به اندیشه و تأمل نکرده و حامی نگاه منتقدانه به مسائل هستی نبوده است. از باب نمونه دو مورد در صدر اسلام و صدر انقلاب ذکر میشود. اول آنکه زنی با لحن تند و منتقدانه با معاویه محاجه میکرد، معاویه از سر غیظ و عصبانیت فریاد زد که خدا نیامرزد آنکه این رسم (بازخواست رئیس از سوی مرئوس) را بنا گذاشت و اشارهاش به مولای متقیان علیه اسلام بود.
طبیعتا نقدی به عملکرد علی (ع) وارد نبوده اما او برای دوران خود و پس از خود این رسم را بر جا گذاشت که از کارگر و کشاورز و رعیت تا نخبه و عالم، همه اهل نقد باشند و از اعتراض نترسند. نمونه دیگر از ایام انقلاب، شهید بهشتی است که مرتبا اعلام میکرد بگذارید نظام جمهوری اسلامی و مسئولان ما نقد و حتی تخریب شوند، چه اینکه این نظام بر اساس مبانی محکمی استوار گشته و نقد آن موجب پیراستگی و تخریبش موجب پاسخ و روشنگری خواهد بود و تلالو نورش افزون خواهد گشت.
پنج. نگاه رهبر معظم انقلاب به مسئله اعتراض، آنهم نه اعتراض دانشگاهیان یا حوزویان استخوان خردکرده در پژوهشگاهها و اندیشکده ها، بلکه کارگران و زحمتکشان کارخانهها و کارگاهها، دقیقا امتداد همان نگاه امیرالمؤمنین به مفهوم اعتراض است. مع الاسف، مواردی دیدهشده که مسئولان دستگاهها در برابر اعتراض بیتاب و خستهاند، ولایت مداری به حرف نیست. مدیر و مسئول ولایت مدار، باید بر مدار مفاهیم و اهداف ولایی عمل کند و اگر مسئولی اعتراض را برنمیتابد، یا در ظاهر روی خوشنشان میدهد و در پستو به هر روشی دنبال ساکت کردن معترض است، از ولایت فاصله گرفته است. حال بهراستی چقدر در دل و از عمق جان حامی و استقبالکننده از اعتراضیم؟
سید محمد بحرینیان