ریزش مو دارم و از مو شکایت میکنم/شعر طنز
ریزش مو دارم و از مو شکایت میکنم شعر طنز حسین گلچین (رادین) پیش قاضی از خم زانو شکایت میکنمریزش مو دارم و از مو شکایت میکنم صبح توی دادگاهم، عصر توی پاسگاهاز خودم،آنها، شما، تو، او شکایت میکنم بچّه ام بر باک...
ریزش مو دارم و از مو شکایت میکنم
شعر طنز حسین گلچین (رادین)
پیش قاضی از خم زانو شکایت میکنم
ریزش مو دارم و از مو شکایت میکنم
صبح توی دادگاهم، عصر توی پاسگاه
از خودم،آنها، شما، تو، او شکایت میکنم
بچّه ام بر باک ماشینم زده با گوشتکوب
پس هم از کوبا هم از باکو شکایت میکنم
«حافظ شیرازی» و «خواجوی کرمانی»؛ کدام؟
من به نفع خواجه از خواجو شکایت میکنم
یار اگر از من گذشت و دیگری را برگزید
من هم از یار و هم از یارو شکایت میکنم
شد گران میوه ولی گردن نمیگیرد کسی
از خودِ شفتالو و لیمو شکایت میکنم
رفته بالا پولش از پارو جناب مختلس
از خودش میترسم از پارو شکایت میکنم
همسرم در خانه اصلاً نیست اهل رُفت و روب
طبعاً از همسر نه، از جارو شکایت میکنم
پای قلیان سرفه سرفه سرفه سرفه سرفه سر…
از زغال خوب و تنباکو شکایت میکنم
با دهان بسته هم احقاق حق خواهم نمود
با تکانهای سر و ابرو شکایت میکنم
هر که شعرم را پسندیده ست از او بیشتر
قاطعانه کاملاً هم رو شکایت میکنم
الغرض از فرد فرد جامعه در دادگاه
تا شود پرونده صد کیلو شکایت میکنم
شعر من پایان گرفت و بیخیال قافیه
هی شکایت، هی شکایت، هی شکایت میکنم