چرا سریال «آتش و باد» بر تن خان بزرگ لباس زنانه پوشاند؟
مجتبی راعی، کارگردان سریال تاربخی در حال پخش «آتش و باد» با دفاع از شخصیتهای زن در این مجموعه، درباره حواشی پیش آمده در سکانسی مربوط به پوشاندن لباس زنانه بر تن خان میگوید: ما واقعیتهای آن مقطع تاریخی را نشان دادیم و اگر نشان نمیدادیم باید دروغ میگفتیم. اتفاقا شخصیتهای زن در «آتش و باد» بسبار قوی و جذاب اند.
در صحنهای از سریال «آتش و باد» شبکه سه، خان بزرگ را مجبور میکنند که لباس زنانه بپوشد که نمایش این صحنه واکنش مخاطبان در فضای مجازی را به همراه داشت.
مجتبی راعی ـ کارگردان سریال «آتش و باد» ـ در توضیح این صحنه و حاشیههای پیش آمده برای آن که عدهای آن را توهین به مقام زن تعبیر کردند، تصریح کرد: وقتی میخواهیم سریالی تاریخی بسازیم، نمیتوانیم تمام فرهنگ آن زمان را با این زمان تطبیق بدهیم و همه چیز را تغییر بدهیم؛ پس همان زمان را با فرهنگ خودش میسازیم. اتفاقا در این سریال شخصیتهای خانم ما بسیار قوی هستند. ما تاکنون چند شخصیت خانم مثل «بی بی کتایون» و یا «ملک بانو» در سریال هایمان داشتیم؟ اتفاقاً از ویژگیهای «آتش و باد» این است که شخصیتهای مربوط به خانم بسیار قوی هستند و خیلی هم خوب در آمدهاند و کاملا جذاب اند. آن زمان فرهنگ همین بوده و ما باید نشان میدادیم غیر از آن باید دروغ بگوییم؛ حقیقت ماجرا همین بوده است.
او که با برنامه «استودیو هشت» رادیو نمایش گفتگو میکرد، همچنین درباره میزان استقبال مخاطبان از مجموعه تاریخی «آتش و باد»، تغییر نام سریال از «جشن سر برون» و دشواریهای ساخت سریالهای تاریخی هم توضیحاتی را ارائه کرد.
سریال «آتش و باد» در ژانر درامِ تاریخی به کارگردانی مجتبی راعی و تهیهکنندگی حسن نجاریان از محصولات سیمافیلم است که از شبکه سه سیما در حال پخش است. حسین محجوب، لاله اسکندری، محمود پاک نیت، زنده یاد کریم اکبری مبارکه، فرخ نعمتی، نادر فلاح، داریوش کاردان، بیوک میرزایی، میرطاهر مظلومی و ... از بازیگران «آتش و باد» هستند.
راعی درباره زمان پخش انتخابی برای این سریال که همزمان با نوروز و ماه رمضان شروع شد، بیان کرد: سریال «آتش و باد» زمانی به روی آنتن رفت که نیمی از آن به روزهای پایانی سال و ایام عید و دید و بازدید مردم برخورد، ولی به هر حال تصمیم، تصمیم شبکه این بود که در همان مقطع پخش شود. به نظرم کار تا الان هم تماشاگر خودش را جذب کرده است. اکنون ۱۲ قسمت باقی مانده که طی دو هفته آینده کار به پایان میرسد.
او سپس درباره تغییر نام این مجموعه از «جشن سر برون» به «آتش و باد» هم گفت: نام نهایی را هم مسوولان شبکه تشخیص دادند. چند سال در حین ساخت، اسمش «جشن سربرون» بود و ما هیچگاه بازخورد نامناسبی ندیده بودیم و هیچکس در این پنج سال به ما نگفته بود این اسم بد است و یا مشکلی دارد؛ ولی به هر حال مسوولان شبکه صلاح دانستند و نامش را به «آتش و باد» تغییر دادند.
کارگردان «آتش و باد» همچنین در بخشی از صحبت هایش درباره حضور زنده یاد کریم اکبری مبارکه مقابل دوربین این سریال و درگذشت این هنرمند حین بازی در این سریال به علت ابتلا به کرونا، خاطرنشان کرد: روحشان شاد. آقای مبارکه بیماری زمینهای هم داشتند و کرونا برای ایشان خطرناکتر بود. آن زمان هم اوایل کرونا بود، نه ما تجربه زیادی داشتیم که چه کار کنیم نه دیگران و متاسفانه ما ایشان را از دست دادیم. آقای مبارکه بسیار آدم خوب و حرفهای بودند و حضور بسیار پررنگی هم در تصویر داشتند. من یادم هست وقتی ایشان به رحمت خدا رفتند یادداشتی نوشتم. ایشان آنقدر نقش ابن ملجم را خوب بازی کردند که من گفتم: «فکر کنید حضرت علی (ع) الان میفرمایند امشب که ایشان فوت شده ابن ملجم منتظر من است و من یک بدهکاری به او دارم و باید بروم سراغش.»
این کارگردان سینما و تلویزیون سپس درباره دشواریهای ساخت سریالهای تاریخی به این پرسش که آیا بعد از «آتش و باد» باز هم سریال تاریخی میسازد؟ پاسخ داد.
راعی بیان کرد: با این شرایطی که «آتش و باد» را ساختم دیگر خیر سریال تاریخی نمیسازم. همان طور که میدانید «آتش و باد» در لوکیشنهای دشوار با شرایط آب و هوایی سخت تصویربرداری شد. به هر حال هر کاری نیازهای خاص و لوکیشنهای مناسب خودش را دارد و باید درست اجرا شود.
کارگردان «آتش و باد» در پایان درباره اینکه چرا هر کسی میخواهد در کارهایش یک خان حضور داشته باشد به سراغ محمود پاک نیت میرود؟ چنین گفت: من با آقای پاک نیت حدود هفت کار انجام دادهام؛ بنابراین وقتی هم که میخواستم نقش خان در «آتش و باد» را داشته باشم به سراغ محمود رفتم. یکی از دلایلش این است که ایشان بسیار خوش اخلاق و حرفهای هستند. هر کسی هم که میخواهد کاری بسازد دوست دارد حتما با آقای پاک نیت کار کند.
به گزارش ایسنا، داستان «آتش و باد» درباره بهادر، کدخدای ایل پازن است که با کدخدای ایل دارون سرخو، رقابت و مخالفتی دیرینه دارد. مدتی است آتش کینهها خاموش شدهاست تا اینکه سرخو با اعتماد به نفس به خواستگاری جهانپسند دختر زیبا و کم سن و سال بهادر میآید. غافل از اینکه قرار است مدتی بعد جهانپسند به عقد پسرعموش درآید. بهادر قاطعانه با این وصلت مخالفت میکند. زخمهای کهنه سرباز میکنند. هر دو طایفه از کدخدای خود حمایت میکنند و نهایتاً درگیری ابعاد بزرگتری مییابد و ….