عمارگرایی نهضتی که از خاکریز ولایت غربت‌زدایی می‌کند


عمارگرایی نهضتی که از خاکریز ولایت غربت‌زدایی می‌کند

عمارگرایی نهضتی است که با مهارت‌ها و توانمندی‌های فکری و میدانی، از جبهه و خاکریز ولایت غربت زدایی کرده و علیرغم همه فشارهای تحمیلی، سربلندی ابدی را برای عمارهای زمان به ارمغان می‌آورد.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: هادی ابراهیمی کیاپی پژوهشگر و دانشیار علوم سیاسی، یادداشتی را با عنوان «رسالت عمارگونه رسانه ملی در این دوران» نوشته که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته شده است.

مشروح این یادداشت را در ادامه می‌خوانیم:

زندگی و خصوصیات شخصیتی عمار یاسر تعاریف متعددی در سندهای تاریخی وجود دارد که هر کدام مستحق توجهات و پردازش‌های ویژه است، اما در این برهه تاریخی، دو گزینه بسیار مهم از ویژگی‌های عمار مدنظر قرار گرفته که با بهره‌وری بسیار بالا قابلیت الگوسازی یافته و جامعه امروز ما بخصوص افراد حقیقی و حقوقی مستقر در اردوگاه ارزش‌ها و انقلاب اسلامی از جمله رسانه ملی، محتاج و مشتاق الگوبرداری از این دو خصوصیت هستند.

یکی از این دو خصوصیت، صلابت و بصیرت و مداومت حضور مطلق عمار در جبهه حق زیر پرچم ولایت و هم‌سنگری با امیرالمؤمنین علی (ع) و دیگری قدرت روشنگری و شجاعت دفاع از ولایت تا واپسین دمان حیات است.

در شرایط امروز به برخی از چهره‌ها به واسطه ایستادگی و مقاومت جهادی و نیز اراده، شجاعت و قدرت روشنگری در دفاع از مواضع ولایت و نقش آفرینی بارز و برجسته در خنثی سازی سلسله تهاجمات اندیشه محور جبهه‌های نفاق و الحاد به ارزش‌ها و ارکان و اعتقادات دینی و سیاسی ولایت مطلقه فقیه و حوزه‌های فکری منتسب به این جایگاه در عرصه جنگ نرم، تا مرز گذر از جان و پذیرش انواع و اقسام بدنامی‌ها و انگ‌ها، همانند مرحومین آیات عظام مهدوی کنی و مصباح یزدی و نیز چهره‌هایی مانند سیدالشهدای اهل قلم سیدمرتضی آوینی و سردار دل‌ها سیدالشهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی عزیز و … لقب عمار ولایت اطلاق شد که البته هنوز هم عده‌ای در حال ایفای همین نقش غربت ساز بوده و هستند.

نگاهی به عملکرد مشحون از نور و وقار و افتخار این عزیزان به اندازه غرورانگیز و شعف آمیز است که احساس کنیم همیشه جامعه ما عمار دارد و ندای این عمار، بی لبیک نمی‌ماند.

عمارگرایی نهضتی است که با مهارت‌ها و توانمندی‌های فکری و میدانی، از جبهه و خاکریز ولایت غربت زدایی کرده و علیرغم همه فشارهای تحمیلی، سربلندی ابدی را برای عمارهای زمان به ارمغان می‌آورد.

اما نکته‌ای که ذهنم را به شدت به خود مشغول کرده این است که ما باید پدیده‌های حقیقی عمارپیشگی را با الگوپذیری از تشکیلات و سازمان‌های حقوقی عمارساز مانند جشنواره فیلم فجر و برخی از برنامه‌های ارزشمند در شبکه‌های تلویزیونی سرایت داده تا گام‌های بلندی به سمت جریان سازی و جاری کردن فرهنگ روشنگرانه و مقاومت محور عمار در مجموعه بزرگ رسانه ملی که در دوران مدیریت جدید آغاز شده داشته باشیم.

رئوس گام‌هایی که مدیریت جدید رسانه ملی برای عمار شدن رسانه ملی و اشاعه این فرهنگ در بستر جامعه ایجاد کرده می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:

۱- شناخت دقیق موضوعات، حجم و جنس تهاجمات فکری دشمن در عرصه جنگ نرم

۲- کشف ابزار، عوامل، مصادیق، مواضع و مهارت‌های عملیاتی تهاجم فرهنگی

۳- شناسایی تعداد و مظاهر تجربه شده عملیات‌های روانی و جنگ‌های روانی دشمن که از گذشته‌های دور و نزدیک تا کنون جهت ریزش فکری و نفراتی در جبهه خودی به کار گرفته شده است.

۴- آموزش فکری لازم به هسته رسانه‌ای برنامه ساز برای تعمیق بیشتر جهت کشف تهاجمات متنوع کلامی و یا نمادگرایانه

۵- تولید برنامه‌ها و یا پیش تولیدهای قابل تزریق در برنامه‌های پرمخاطب جهت اجرای واکسیناسیون و تلقیح نگرش‌ها و یا بیمه سازی افکار عمومی در تقابل با انتشار گسترده ویروس‌های مسری در شبکه‌های ماهواره‌ای، اجتماعی و فضای مجازی

۶- به کارگیری مستمر و گسترده پتانسیل‌های فکری و فنی مراکز فرهنگی و هنری و پرورشی بیرون از مجموعه رسانه ملی اعم از دستگاه‌های فرهنگی و آموزشی دولتی و یا خصوصی بویژه جبهه فرهنگی انقلاب در متن کار و پرهیز از حاشیه نشین کردن آنها در رسانه ملی و جایگزین شدن مدیریت خط سبزی.

۷- راه اندازی مناظره‌های متنوع و قوی در شبکه‌های پرمخاطب بین افراد هم وزن و هم شأن در موضوعات مختلف فکری اعم از شبهات سیاسی، اعتقادی، اجتماعی و اقتصادی با مدیریت هوشمند مجریان باسواد و عدم بکارگیری مجریان خنثی

۸- ایجاد اتاق فکرهای قوی و مستمر برای تولید محصولات فاخر پس از کالبد شکافی موضوعات و طرح‌ها

۹- فراخوان گزارشگران، مجریان، نویسندگان و برنامه سازان مجرب و توانمند که بعضاً به دلیل اعمال مدیریت خط قرمزی از رسانه ملی جدا مانده اند.

۱۰- انتقال محصولات تولیدی فاخر و عماراندیش رسانه ملی با شیب ملایم به فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی

یادمان باشد که هالیوود بستر جهانی شدن اندیشه‌های لیبرالیسم فرهنگی است و خروجی بارز محافل مربوط به استراتژیست‌های فکری و فرهنگی، فیلم‌های تأثیرگذار ساخته شده در هالیوود است که حتی مخاطبان خاکستری و بی طرف را نیز پای کار آورده و به تسخیر افکار و همراه‌سازی فرهنگی ملل و اقوام مختلف جهان با مواضع فکری غرب می‌پردازد تلاش رسانه ملی تاکنون بر این بوده که حفره‌های موجود در نظام فیلمسازی و سریال سازی را پر کرده و مانع از فتح اندیشه‌ها توسط بیگانگان و معاندان و عوامل نفوذی گردد.

باید پذیرفت که رسانه ملی در دوره تحول نمی‌تواند مننتظر بماند تا سایر دستگاه‌های هنری، فرهنگی و آموزشی جامعه از لاک دفاعی و یا انفعالی و استیصالی خودبیرون آمده و بخواهند کاری کنند.

امروز اکثر محافل یادشده اعم از دستگاه‌های فرهنگی، آموزشی و غیره....به اندازه کافی درگیر واقعیت‌های تلخ درون سازمانی خود اعم از موضع‌گیری‌ها و شبهه آفرینی‌ها و مسئله سازی‌ها و ذهنیت دهی‌های اساتید و دانشجویان و معلمان و برخی از دانش آموزان و هنرمندان و ورزشکاران و … بوده و واقعاً در تدبیر امور خود با مشکل مواجه اند و گاهی نمی‌دانند با حجم تأثیرپذیری های غافلانه فرهیخته نماهای خود که بعضا” مدعیان علمی و سیاسی و … می‌باشند، چه سیاستی پیشه کنند، اما رسانه ملی همانند نهادهای بصیر، نه تنها اسیر وادادگی‌های فوق الاشاره نشده، بلکه مصمم‌تر از همیشه در تکاپوی تأثیرگذاری هر چه بیشتر در تقویت جبهه حق و توسعه روشنگری هاست.

در فراز پایانی ذکر نکات مهمی را ضروری می دانم:

الف: رسانه ملی در دوران تحول نماد سیاست‌های کلی نظام است و با رد هرگونه تندروی و کندروی، تأکید شده که ما نمی‌توانیم در درون نظام، شاهد مانور ضدفرهنگی دگراندیشانی باشیم که با زیر گرفتن مواضع و مصالح مصوب در سطوح بالادست مدیریتی نظام، از اصول عدول کرده و مبلغ و مروج آموزه‌های تهاجم فرهنگی غرب‌اند.

ب: بالای ۲۹۰ شبکه بیگانه در حال مخاطب جویی از بین ملت شریف اند فلذا عمار شدن رسانه ملی، یکی از کارآمدترین سیاست‌های راهبردی رسانه ملی برای بصیرت افزایی و روشنگری در افکار عمومی و کاهش گرایش به شبکه‌هایی است که ماهیت کلی آنها برای مردم روشن شده قطعاً قصور رسانه ملی در فرایند تنویر و بیدارگری اذهان عمومی می‌تواند مصداق عینی بی عملی و رسالت گریزی باشد که سند تحول بخش مهمی از خسارت‌های گذشته را جبران کرده است.

ج: رسانه ملی برای عمار شدن و استمرار بخشیدن و بلکه افزودن به مخاطبان، درحال ذائقه سازی است هرچند این کار در عصر پسا اغتشاش، کاملاً دشوار به نظر می‌رسد و نیازمند تلاشی هنرمندانه و جهادگرانه است و از این رو با محوریت رسانه ملی، شاهد هم اندیشی سایر ارگان‌های ذیربط هستیم تا سازهای ناساز، سازگاری افکار عمومی با نگرش‌های عماری را خدشه دار نکنند.

د: از جمله الزامات عمارپیشگی رسانه ملی، هماهنگی فراشبکه‌ای در سازمان است، طوری که ضمن حفظ تنوع گرایش‌های فنی برنامه سازی، شاهد تفاوت نگاه و اندیشه‌های مجریان، گزارشگران و تهیه کنندگان در فرایند پردازش مسائل مهم جامعه نباشیم.

در پایان تأکید می‌کنم که قطع یقین، عمارمنشی رسانه ملی، یکی از مهمترین خروجی‌های سند تحول است و این فراخوان، نه تنها منافات و یا جلو افتادن و با دور زدن سند تحول را تداعی نمی‌کند، بلکه پازل نهایی قطعات کوچک‌تر در سند تحول رسانه ملی است.



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

قتل خونین همسر با دستور زن خیانتکار+گفتگو با متهم