همسر بنیانگذار انقلاب: امام «هیچ دخالتی» در کارهای شخصی من نمیکند/ گفتوگوی کمتر دیدهشده اسفند 57 با همسر امام خمینی
همسر بنیانگذار جمهوری اسلامی میگوید: من اولین و آخرین همسر ایشان بوده و هستم. در پاریس که بودم شنیدم یکی از روزنامههای خارجی نوشته امام همسر دیگری داشته که فرزند شهیدمان از او بوده. نخیر من تنها زن ایشان بوده و هستم.
ایرنا نوشت: مرحومه خدیجه ثقفی همسر امام خمینی (ره) در اولین مصاحبه خود که چند روز پس از پیروزی انقلاب با نشریه سیاه و سپید داشته است به بیان جزئیاتی از زندگی مشترک و زیست انقلابی امام خمینی میپردازد.
این گزارش اسفندماه ۱۳۵۸ (باتوجه به متن و ذکر «چند روز پس از پیروزی انقلاب» و اشاره به در پیش بودن «رفراندوم» جمهوری اسلامی، اسفند ۵۷ صحیحتر به نظر میرسد) در مجله سپید و سیاه با عنوان ساعتی در محضر همسر امام خمینی (ره) منتشر شده است. در مقدمه این گزارش آمده است: خانم شهره وکیلی و همکار قدیمی ما در شهر قم مدیریت مدرسهای را بر عهده دارند که نوه امام در آنجا مشغول تحصیل هستند. این حسن تصادف باعث گردید که که ایشان بتواند با همسر حضرت آیت الله العظمی خمینی به گفتگو بپردازند و نظرات ایشان را درباره مسائل مختلف بپرسند. این است حاصل آن دیدار و گفتگو.
چند دقیقه بعد ایشان میآیند. به احترام شان بر میخیزم. خواهش میکند که بنشینم. در حرکات شان چالاکند و من با ولع رفتارشان را زیر نظر دارم.
میگویند: نامهها را باید بدهم ایشان ببرند. (مقصودشان دامادشان است که قصد عزیمت بسوی منزل اقامتگاه امام را دارند)
بعد پشتی را که به آن تکیه داده بودند کناری زده و نامههای فراوان را روی هم دسته میکنند و با سرعت میروند. پیرزن هم نامهای را که برایش نوشته ام به دست ایشان میسپارند. با عجله بر میگردند و احساس میکنم باید با سرعت بیشتری بحث را ادامه و خاتمه دهم. میپرسم: آیا تا کنون با هیچ یک از خبرنگاران مطبوعات یا رادیو و تلویزیونهای داخلی و خارجی مصاحبهای داشته اید؟
میفرمایند: خیر. اصلا. اما وقتی در پاریس بودیم یک دختر خانم یونانی که میگفت دانشجو است به اتفاق خانم دیگری که به عنوان مترجم با ایشان آمده بود، مثل همه کسان دیگری که به دیدارمان میآمدند و صحبت میکردند و ضمن صحبتهای عادی که با شوخی هم توام بود دو سه سوالی کردند که جوابشان را گفتم. ولی بعدا متوجه شدم که این گفت و شنود معمولی بعنوان مصاحبه در یکی از نشریات منتشر شده که بسیار ناراحت شدم.
میپرسم: روزهای تبعید بر شما چگونه گذشت و در این روزها چه نقشی جز همسر بودن برای امام داشتید و باز میگویم آیا از اول در کنار امام بودید مثلا در ترکیه؟
میگویند: اصلا در ترکیه نبودم و ۱۴ سال در عراق بوده ام. وقتی ایشان به عراق میرفتند میدانستم برای مدتی متمادی آنجا خواهند بود و دشواریهای فراوان در انتظارشان هست و من خودم را برای هر نوع فداکاری آماده کرده بودم و در راه او و مرام او همراه و کمک بوده ام.
میپرسم: آیا شما هیچ فعالیت سیاسی یا اجتماعی داشته اید یا حالا دارید؟
میگویند: خیر. من فعالیت سیاسی یا اجتماعی مستقیم نداشته ام. من زنی بودم که در پشت جبهه از امام نگهداری میکردم بطوری که فکر ایشان و جسم ایشان آسودگی داشته باشد و بتواند وظیفه اش را به آسانی و صحیح انجام دهد و زمینه را برای مبارزات پیگیر و خستگی ناپذیرشان حداقل در محیط خانه کاملا فراهم مینمودم.
در مواقع مبارزات هم نظراتم را به ایشان میگفتم. آخر آن وقتها آن طور نبود که ایشان فعالیتهای شدید مثل موقعی که در پاریس بودیم داشته باشند و هفتهای دو یا چند اعلامیه صادر نمایند. از این جهت برای دادن اعلامیهها موقعیت مناسبی برای اظهار نظر من وجود داشت. من هم نظرم را میگفتم. ایشان هم آنهایی را که مفید میدانستند اعمال مینمودند.
میپرسم: مثلا چه نوع نظریهای میدادید؟
میفرمایند: بعنوان مثال تذکر میدادم در اعلامیهها نام همه اقشار برای مبارزه خواهی برده شود یا از همه طبقهها تشکر و سپاس شود.
میپرسم: در زمانی که فشار دستگاه طاغوتی بر امام بی نهایت بود آیا شما هم تحت فشار قرار میگرفتید یا محدودیتهایی برایتان ایجاد میشد؟
میفرمایند: برای من خیر. از جهت دولت عراق هم برای من محدودیتی نبود، ولی دوری از هموطنان و منسوبین دور و نزدیک و آب و هوای بسیار گرم و ناراحت کننده با تحمل میگذشت.
میپرسم: به نظر شما ایران در این سالها که نبودید تغییرات زیادی کرده؟
با لبخندی پرمعنا و هوشیارانه میگویند: البته اولین تغییر، تغییر رژیم و پیاده شدن احکام اسلام و رانده شدن اعمال طاغوت و برطرف شدن سایر مفاسد است و بوجود آمدن حکومت اسلامی. اگر از لحاظ شهریت میپرسید میگویم بله تهران و قم آبادتر شده اند.
میپرسم: این روزها جنجال فراوانی در مورد حجاب به راه افتاده نظر جنابعالی در این مورد چیست؟
میفرمایند: من معتقدم حجاب اسلامی برای زن مسلمان لازم است، زیرا موجب حفظ عفت، شرافت و شخصیت زن میشود.
میپرسم: مقام زن در جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟
میگویند: زن در اسلام مقام محترم و والایی دارد بطوری که حتی اگر نخواهد بچه اش را شیر دهد مرد حق وادار کردن او به این کار را ندارد. در امور دیگر هم سفارش زن در اسلام زیاد شده. زن در جمهوری اسلامی هم نقشی میتواند داشته باشد و هر شغلی را که مطابق ذوق و استعداد او است پیشه کند و نفعش مال خودش است. ولی خانمها باید سعی کنند مشاغلی انتخاب نکنند که مواجه با معاصی گردند.
میپرسم: آیا در رفراندوم رای خواهید داد؟
میگویند: بله.
میپرسم: آیا به جمهوری اسلامی رای خواهید داد؟
با قاطعیت میفرمایند: بله؛ حتما.
میپرسم: نظرتان درباره خصوصیات اخلاقی امام چیست؟
با حالتی رضایتمندانه میگویند: امام اخلاقا مرد شریف و مهربانی است. راجع به کارهای شخصی خودم هیچ دخالت نمیکند و برای آسایش روحی و جسمی من خیلی مفیدند و به من احترام میگذارند.
سوال میکنم و میگویم: اگر مایل هستید میتوانید به این سوالم پاسخ ندهید. آیا امام غیر از شما همسر دیگری داشته یا دارند؟
با خندهای در نهایت صداقت میگویند: من اولین و آخرین همسر ایشان بوده و هستم. در پاریس که بودم شنیدم یکی از روزنامههای خارجی نوشته امام همسر دیگری داشته که فرزند شهیدمان از او بوده. نخیر من تنها زن ایشان بوده و هستم.