نگرانی شدید آمریکایی ها و اسرائیلی ها از بازگشت روابط ایران مصر
به نظر می آید طرح عمان مبنی بر آن است که طرفین اقدامات مرحله به مرحله ای انجام دهند و هر بار ایران مطمئن شد آمریکا به تعهد خود در پله ای از مراحل عمل کرده آنوقت ایران هم به تعهد خود عمل کند.
دیگر برای کسی مخفی نیست که چند برنامه در سفر اخیر سلطان عمان به تهران وجود داشت و این برنامه ها آنقدر مهم بود که نیاز بود سلطان عمان شخصا به تهران سفر کند و با رهبری و رئیس جمهوری ایران درباره آن صحبت کند.
آنگونه که پیداست یکی از مهم ترین اهداف این سفر برنامه ریزی برای کلید زدن طرح عمان مربوط به بازگشت ایران و آمریکا به توافق هسته ای است و بر مبنای این طرح طرفین قدم هایی را به صورت تدریجی بر می دارند تا شرایط برای بازگشت به برجام فراهم گردد.
تصور اینکه اگر همین امروز پیش نویس توافق نهایی مارس سال گذشته درباره برجام امضا شود و اطمینان داشتن به اینکه آمریکا به آن پایبند خواهد بود تصوری ساده لوحانه بیش نیست.
تجربه نشان داده آمریکایی هیچ وقت به هیچ تعهد خود عمل نمی کنند و طرف های قابل اعتمادی نیستند و حتی امضای رئیس جمهوری آنها اعتباری ندارد چه رسد به نماینده آنها در یک توافق.
اصل گره کار هم عملا همین است.
یعنی چون ایالات متحده اعتباری ندارد و قابل اطمینان نیست منطقی نمی باشد ایران وعده وعید های آمریکا و یا حتی امضای نماینده آن را بپذیرد، فقط ایران در شرایطی حاضر خواهد بود تعهدات خود را انجام دهد که مطمئن باشد طرف آمریکایی قبل تر به تعهدات خود عمل کرده.
در ضمن ایرانی ها به خوبی می دانند که اعتبار هر گونه توافقی با آمریکا حد اکثر تا پایان دوران فعلی ریاست جمهوری بایدن، یعنی کمتر از دوسال دیگر، است و بعد از آن معلوم نیست آمریکایی ها به این توافق پایبند بمانند یانه.
به این دلیل هم به نظر می آید طرح عمان مبنی بر آن است که طرفین اقدامات مرحله به مرحله ای انجام دهند و هر بار ایران مطمئن شد آمریکا به تعهد خود در پله ای از مراحل عمل کرده آنوقت ایران هم به تعهد خود عمل کند.
به این ترتیب هم می بینیم بحث آزادی زندانیان و آزادی اموال بلوکه شده ایران مطرح شده.
مبادله زندانیان ایرانی با اروپایی نیز عملا شروع شده.
آنگونه که به نظر می آید ایران فعلا قرار نیست نه اورانیوم غنی سازی شده خود بالاتر از توافق هسته ای را از کشور خارج کند و نه سانترفیوژ ها را جمع کند بلکه به صورت مرحله ای برخی از کارهای خود که فراتر از برجام است را تعلیق می کند و طبیعتا قبل از آن آمریکایی ها نیز به تعهدات خود عمل می کنند و تحریم های توافق شده را تعلیق می کنند.
شاید بتوان عنوان چنین توافقی را توافق تعلیق در مقابل تعلیق گذاشت.
به این ترتیب ایران همه ابزار برنامه هسته ای خود را در اختیار خواهد داشت و طبیعتا چون فناوری را نیز در اختیار دارد هر لحظه که آمریکا از انجام تعهدات خود نکول کند ایران می تواند بلا فاصله به سطح قبلی برنامه هسته ای خود برگردد و آمریکایی ها هم چون می دانند چنین شرایطی وجود دارد قطعا ترجیح خواهند داد کج دار و مریز با ایرانی ها تعامل کنند تا بخواهند با آنها وارد چالش شوند، حد اقل به این ترتیب می توانند از طریق بازرسان سازمان انرژی هسته ای مطمئن شوند ایران بمب هسته ای تولید نکرده و همچنین بعد ها این ماجرا میتواند زمینه ای برای اعتماد سازی و بازگشت دو طرف به توافق باشد.
اما نکته ظریف دیگری که در ماجرای سفر سلطان عمان وجود داشت بحث روابط ایران و مصر بود.
در حالی که در بیانیه پایانی ملاقات سلطان هیثم و پرزیدنت سیسی بحثی از میانجیگری با ایران نشد اما صحبت های رهبری در استقبال از بازگشت روابط ایران و مصر نشان داد که این مساله در ملاقات فیما بین رهبری و سلطان عمان مطرح شده.
به نظر می آید مصری ها خیلی از طرف آمریکا و اسرائیل در فشار هستند تا مبادا روابط خود را به صورت رسمی با ایرانی ها برقرار کنند.
آنهایی که در جریان مسایل فضای دیپلماتیک در ایران هستند به خوبی می دانند عملا روابط ایران و مصر برقرار است و عملا سفارتخانه های طرفین چه در تهران چه در قاهره در حال فعالیت هستند و افرادی در سطح سفیر در راس هر دو سفارت قرار دارند و اگر اعلام شود که روابط باز گشته عملا تابلوی بالای سردر سفارتخانه ها باید از "دفتر حفاظت منافع" به "سفارت" تغییر کند و بس.
عملا در عموم مسایل بین المللی ایران و مصر همیشه در کنار هم قرار دارند و در همه مجامع بین المللی هر دو کشور به نفع همدیگر رای می دهند.
همین چند روز پیش بود که مصر به نفع ایران برای عضویت در معاونت ریاست مجمع عمومی سازمان ملل رای داده و در همه موارد که در مجمع عمومی و یا هر مجمع دیگری که بنا بر اتخاذ تصمیم بر علیه ایران بوده مصر مخالف با آن رای داده و همچنین ایران هم همیشه در همه مجامع عمومی در کنار مصر بوده و به نفع مصر رای داده.
امروز یک سرباز مصری از مرز با اسرائیل عبور کرد و سه سرباز اسرائیلی را کشت.
همین مساله نشان می دهد که ملت مصر هنوز با اسرائیل دشمنی دارند.
بدیهی است در صورتی که روابط ایران و مصر رسما برقرار گردد و فضای مراودات طرفین برقرار گردد این ماجرا می تواند موجب تقویت جبهه حامی فلسطینی ها بر علیه اسرائیل گردد.
اسرائیلی ها به خوبی می دانند علیرغم روابط رسمی که با مصر و دیگر کشورهای عربی دارند اما هنوز ملت ها جایگاهی برای آنها در منطقه قایل نیستند و علیرغم اینکه حدود پنج دهه است که با مصری ها موافقتنامه صلح امضا کرده اند و همکاری های امنیتی فیما بین دو کشور در اوج قرار دارد اما امروزه بخش عمده کمک های مالی و تسلیحاتی که از ایران و یا از هر جای دیگر به غزه می رود عملا از کانال مصر به آنجا می رسد و خوب بدیهی است در صورتی که روابط ایران و مصر رسمی باشد آنوقت ممکن است این کانال ها گسترش یابد.
همچنین آمریکایی ها دهه ها است تلاش دارند مصر را از محیط خود خارج کنند و بدیهی است حضور مصر در تفاهمنامه ها وائتلاف های منطقه ای خارج از چهارچون خواسته های آمریکا همه نقشه های آنها را به هم می زند.
آنها مصری را می خواهند که از فضای منطقه ای خود طرد شده باشد و مورد حمایت ملت های منطقه نباشد و با همکاری ایران مصر هم می تواند نقش واقعی خود به عنوان یک بازوی قدرت کشورهای اسلامی را بازی کند و این چیزی نیست که مورد علاقه آمریکا و یا اسرائیل باشد.
می توان گفت اگر توافق ایران و عربستان سعودی به نفوذ منطقه ای اسرائیل ضربه ای مهلک زد، توافق ایران و مصر میتواند به موجودیت اسرائیل ضربه ای مهلک بزند.