زندگی‌اش پر از سئوال بود اما گوگل هم جوابش کرده بود!

زندگی اش پر از سئوال بود اما گوگل هم جوابش کرده بودند…

کاریکلماتورهای اصغر رضایی گماری

1. برای پس انداز عشق، دوستت دارم‌هایم را به نشانی قلبت پست می‌کنم!
2. اگر ماه بودم به همه آدم های زمین ستاره هدیه می‌دادم!
3. اشک شوق، سرچشمه لبخندهاست!
4. قلب کوهی ست که تنها عاشق می‌تواند قله آن را فتح کند.
5. دوستدار درختی هستم که از روزی که لانه پرنده‌ها شده است به گربه‌ها اجازه بالا رفتن نمی‌دهد.
6. دنیا لبخندش را با موسیقی چشم‌های سربازها کوک می‌کند.
7. گربه درختی در سر دارد که هیچ سگی نمی‌تواند از آن بالا برود.
8. پرنده، آسمان را عاشق پرواز کرده است.
9. آب از سرم گذشت، اما هوای تو از سرم بیرون نمی‌رود!
10. این روزها تنها کاری که از دستم بر می‌آید، نشستن به پای توست!
11. وقتی به باران نبودن تو فکر می‌کنم غرق در تنهایی می‌شوم.
12. خط چشمانش، خوب به دلم خط می‌دهند.
13. بی آبی رودخانه را زورخانه می‌کند.
14. چون صداقت در کلامش موج می‌زد، دلم را برایش به دریا زدم.
15. نقاب بعضی ها آنقدر هنری است که باید آنها را قاب گرفت!
16. فالگیرها چشم خوردن مردم را از چشم کله پزی می‌دانند.
17. برای اینکه فضولی همسایه ها گل نکند، هیچ وقت دسته گل به آب نمی‌دهم!
18. آنقدر دنبال زندگی سگ دو زده ام که چشم دیدن هیچ گربه ای را ندارم!
19. با رسیدن به ایستگاه پاییز، برگ ها از درخت پیاده می‌شوند.
20. با زبانه کشیدن آتش، زبان جنگل بند می‌آید.
21. از روزی که به هوای تو زندگی کرده ام، سر به راه شده ام!
22. هر وقت از کوره در می‌روم، به کوه می‌زنم!
23. حرف رفتن غم را فقط آمدن تو می‌تواند بزند!
24. با پر و بال دادن به کلمات، پرنده خیالم را به پرواز در می‌آورم.
25. هر گاه به هوای تو می‌نویسم، مدادم بال در می‌آورد.
26. قار و قور شکم، آهنگ تلخ فقر در جامعه است.
27. باران نبودنت، غرق تنهایی ام می‌کند.
28. زندگی اش پر از سئوال بود اما گوگل هم جوابش کرده بود.
29. مترسک از روزی که لباس آدم ها را پوشید، دیگر آدم نشد!
30. عشق تنها خیاطی است که قلب ها را هم اندازه به هم می‌دوزد!
31. دیدن تارهای گیسوانت، موسیقی قلبم را شنیدنی می‌کند!
32. صیاد آزادی خواه انداز قفس را با پرندگان به همه‌پرسی می‌گذارد.