محاکمه پسری که به جای برادرش اشتباهی مرد کارتنخواب را کشت
متهم قصد داشت برادر معتادش را به قتل برساند، اما فردی دیگر را با او اشتباه گرفت و مرتکب قتل شد.
پسری که برای رها کردن خانواده از دست برادر معتاد اقدام به قتل کرده بود بعد از اینکه چاقو را به شکم مرد کارتنخواب فرو کرد متوجه شد مرتکب قتل اشتباهی شده است.
متهم که با کمک شاهدان توسط پلیس بازداشت شد از همان ابتدا اعتراف کرد اشتباهی مرتکب قتل شده است.
سه سال قبل، پیکر نیمهجان مرد جوانی به نام بهروز به بیمارستان امام خمینی منتقل شد. او از ناحیه شکم و سینه چاقو خورده بود و خونریزی شدید داشت و ساعتی بعد روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد.
بررسیها نشان میداد بهروز که معتاد بود از مدتی قبل جدا از همسر و فرزندش زندگی میکرد و بیشتر شبها را در پارکی در جنوبغرب تهران میگذراند که کشته شد. با افشای هویت قربانی ماموران به بازجویی از نگهبان پارک پرداختند.
نگهبان گفت: من در کیوسک نگهبانی نشسته بودم که بهروز را غرق در خون گوشهای از پارک دیدم. بریده بریده به من گفت او را با چاقو زدهاند و بعد از هوش رفت. من همان موقع یک نفر را که تیشرت سفید به تن داشت در همان نزدیکی دیدم که به سرعت فرار کرد.
ماموران پلیس به تحقیق از سایر شاهدان پرداختند و با اطلاعاتی که از آنها گرفته بودند یک مرد جوان را که آن شب با تیشرت سفید به پارک رفته بود و رفتار مشکوکی داشت شناسایی و یک روز بعد بازداشت کردند.
ساسان 36ساله به قتل اشتباهی مرد معتاد اعتراف کرد و گفت: برادرم معتاد است و خانواده ما را اذیت میکند. او بارها اسباب و اثاثیه خانه پدریام را فروخته و خرج مواد مخدر کرده است. او مدتی است شبها را در پارک میماند و به خانه نمیآید. از رفتارهایش خسته شده بودیم.
متهم ادامه داد: برادرم در آخرین درگیری مرا با چاقو زد که میخواستم از او شکایت کنم، اما با وساطت برادر بزرگم منصرف شدم. خانوادهام از بدرفتاریهای برادر معتادم خسته شده بودند. به همین خاطر تصمیم گرفتم او را از زندگیمان حذف کنم. چون میدانستم برادرم شبها را در پارک میخوابد به پاتوق او رفتم. او در گوشهای از پارک خوابیده و روی صورتش یک ملحفه انداخته بود. با چاقو یک ضربه به شکم و سینهاش زدم اما وقتی ملحفه را کنار زدم ناباورانه متوجه شدم فرد دیگری را زدهام. همان موقع فرار کردم، اما اهالی محل که شاهد ماجرا بودند مرا به پلیس لو دادند.
با اعترافهای این مرد، برایش کیفرخواست صادر و پروندهاش برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.
سپس ساسان در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من اصلا مقتول را نمیشناختم و خصومتی با او نداشتم. اشتباهی او را با چاقو کشتم.
او ادامه داد: من و خانوادهام از بدرفتاریهای برادر معتادم خسته شده بودیم به همین خاطر تصمیم به قتل او داشتم اما اشتباهی مرد معتاد را با چاقو زدم و شرمنده خانواده او هستم.
با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده وی را به قصاص محکوم کردند.
این حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد. به این ترتیب ساسان پای چوبه دار رفت اما توانست به حرمت میلاد حضرت علی (ع) رضایت اولیای دم را جلب کند و به زندگی برگردد.
وی که از قصاص رهایی یافته بود از جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
متهم گفت: آن شب به پارک رفته بودم تا برادرم را بکشم و همه خانوادهام را از وضعیت سختی که داشتند نجات دهم، اما اشتباهی بهروز را کشتم. همان شب بعد از قتل، وقتی با برادرم روبهرو شدم شوکه شدم و فهمیدم اشتباهی یک نفر دیگر را کشتهام. خیلی ترسیده بودم و عذاب وجدان داشتم. به همین خاطر دست به خودکشی زدم، اما به شکل معجزهآسایی زنده ماندم.
او در حالی که سرش را پایین انداخته بود ادامه داد: اولیای دم بهروز که میدانستند من عمدی او را نکشتهام حاضر به گذشت شدند.
این متهم گفت: مادرم خانهاش را فروخت تا توانست رضایت قطعی اولیای دم را جلب کند. حالا مادر پیرم مستاجر است و روزهای سختی را میگذراند. او چند روز قبل با من در زندان تماس گرفت و گفت خرجی ندارد. حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا زودتر آزاد شوم. من میخواهم کار کنم و اشتباهاتم را جبران کنم. در مدت سه سالی که زندان هستم متنبه شدهام و دیگر هرگز خودسرانه دست به کار اشتباهی نمیزنم و حتی اگر با کسی مشکل جدی داشتم آن را به قانون میسپارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.