خبرگزاری مهر – گروه هنر – علیرضا سعیدی: کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار میدهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروریبر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاین نوازنده و آهنگساز با تاکید بر اینکه آنچه از موسیقی متن و تیتراژ سریال پرده نشین به مخاطب ارائه شده، موسیقی پیچیدهای نیست، تصریح کرد: شما نمیتوانید یک موسیقی خیلی مدرن و عجیب برای صحنهای که رئال است در نظر بگیرید. همانقدر که فیلم امروزی است موسیقی من هم امروزی میشود و همانقدر که پیچیده است، موسیقی من هم پیچیده است. برخی از آهنگسازان کارهایی برای موسیقی سریال میسازند که مردم کوچه و بازار و حتی خودشان هم گوش نمیکنند! همه مردم احساس دارند و اگر شما فقط دست روی یک دکمه کیبورد بگذارید و تکرار کنید هیچ کسی آن را تأیید نمیکند. اگر موسیقی پاپیولار هم مینویسید باز هم باید نگاه آرتیستیک داشته باشید. دلیل نمیشود که اگر برای عوام کار مینویسم یک اثر سطح پایین خلق کنم. البته من هیچ وقت فکر نمیکنم که برای چه کسی موسیقی میسازم. فکر نکردم که سریال برای عوام است پس من هم برای عوام کار میسازم. اطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی که پس از آغاز و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ استقبال مخاطبان، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
«خاطرهبازی با تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که بهصورت هفتگی میتوانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آن را دنبال کنید.
در هشتاد و نهمین شماره از این روایت رسانهای به سراغ موسیقی تیتراژ پایانی سریال تلویزیونی «پرده نشین» به کارگردانی بهروز شعیبی، آهنگسازی مهیارعلیزاده، شعر محمد علی بهمنی و خوانندگی علیرضا قربانی رفتیم که از جمله ملودیهای شنیدنی موسیقی تیتراژهای تلویزیون در حوزه سریال طی سالهای گذشته به ویژه دهه نود است. موسیقی کاملاً متناسب با معیارهای محتوایی داستان که با هوشمندی گروه سازنده این اثر پرمخاطب که طی روزهای اخیر هم از شبکه تلویزیونی «تماشا» در حال پخش است، توانست از خودخاطره ماندگاری را برجای بگذارد. خاطراتی که طبیعتاً از پس تواناییهای گروه تولید و بازیگرانش با شعر شاعرگرانمایه ای چون محمد علی بهمنی، آهنگساز پروسواس و موسیقی شناسی چون مهیار علیزاده و خوانندگی هنرمندی چون علیرضا قربانی یک تیتراژ واقعی و نه سردستانه ای را پیش روی مخاطبانی قرار داد که این بار شاهد شنیدن یک ملودی متفاوت و پرمحتوا برای سریال مورد نظرشان هستند.
سریال تلویزیونی «پرده نشین» به نویسندگی حسین تراب نژاد، مهدی شیرزاد، مهدی حمزه (براساس طرحی عبدالرسول گلبن) مجموعهای تلویزیونی به کارگردانی بهروز شعیبی بود که سال ۱۳۹۳ به تهیه کنندگی سید محمود رضوی تولید و روانه آنتن شبکه یک سیما شد. سریالی که به گفته بسیاری از کارشناسان حوزه سینما و تلویزیون و رسانه از جمله مجموعه تأثیرگذار در مخاطب برای نمایش سبک زندی ایرانی – اسلامی بود و توانست جلوهای متفاوت از زندگی روحانیون در میان مردم کوچه و بازار را به تصویر بکشد.
داستان این سریال هم از زمان ورود هدی به ایران شروع میشود. او پس از سالها برای دریافت ارثیه پدری خود از خارج به ایران میآید اما در این میان برای او و دیگر شخصیتهای داستان اتفاقات غیرقابل پیش بینی شدهای میافتد که هریک دربرگیرنده اتفاقات مختلفی است.
ویشکا آسایش، حامد کمیلی، سارا بهرامی، فرهاد آئیش، آتیلا پسیانی، هومن برق نورد، محسن کیایی، سارا رسول زاده، مهران رجبی، ژیلا سهرابی، محمود پاک نیت، علی دهکردی، مائده طهماسبی، سعید نیکپور، حبیب دهقان نسب، بابک حمیدیان، سینا مهراد، رضا مولایی، شیوا ابراهیمی، ناهید مسلمی، اکبرسلطانعلی، علیرضا زمانی نسب، فاطمه مرتاضی، امیرحسین فتحی از جمله هنرمندانی بودند که در این سریال به عنوان بازیگر حضور داشتند.
طبیعتاً یکی از نکات بسیار مهمی که در بهتر و مؤثرتر دیده شدن سریال نقش قابل توجهی را ایفا کرد، موسیقی تیتراژ پایانی سریال بود و همان گونه که انتظار میرفت، تبدیل به یکی از موسیقی تیتراژهای ماندگاری شد که در کارنامه کاری سازندگانش میتواند به عنوان یکی مهمترین و بهترین آثارشان به حساب آید.
آن هنگام که مهیار علیزاده از پس ساخت شاهکار «حریق خزان» خود را به عنوان یک آهنگساز خوش قریحه و تازه نفس در هوای آلوده موسیقی ایران معرفی کرده بود و حالا ساخت موسیقی متن سریالی به او واگذار شده بود که میبایست این توانایی و خوش قریحگی را در اینجا اثبات کند تا بتواند در فرآیند تولید آثار موسیقایی کشورمان جای خود را مستحکم کند. شرایطی که به درستی صورت گرفت و او به واسطه همکاری شایستهای که با علیرضا قربانی در پروژه «حریق خزان» تجربه کرده بود، بار دیگر از خود یادگاری به جای گذاشت که میتوان از این اثر به عنوان یکی از ماندگارهای تیتراژهای تلویزیونی نام برد. تجربه «پرده نشین» و موسیقی تیتراژش اگرچه در پروژههای مشترک علیزاده و قربانی آن گونه که باید تکرار نشد، اما هرچه تولید شد، برگ زرینی بود که میتواند در کارنامه پربار فعالیتهای این دو هنرمند، جایگاه ارزشمند و مهمی داشته باشد.
البته غیر از موسیقی تیتراژ پایانی سریال که قطعاً و حتماً شعر محمد علی بهمنی به آن طراوت و غنای صدچندانی بخشیده، قطعات با کلام دیگری هم برای موسیقی متن سریال در قالب ساز و آواز تولید شد که این آثار نیز در قسمتهای مختلف سریال «پرده نشین» به تناسب محتوای داستان برای مخاطبان شنیدنی شد.
مهیار علیزاده در این دوره از فعالیتهای موسیقایی خود بود، که تلاش کرد به واسطه آموزههای موسیقایی که در ایران و خارج از کشور فراگرفته بود، جلوهای متفاوت از آنچه به عنوان موسیقی فیلم میگویند را در آثارش پیاده کند. شرایطی که پیش از این نیز در آلبوم «حریق خزان» به خوانندگی علیرضا قربانی و بعدها در تجربههای پر از فراز و نشیبش در همکاری با خوانندگی چون همایون شجریان، محمد معتمدی، سالار عقیلی، امید نعمتی و پارسا خائف نیز اجرا و تلاش کرد تا از خود آهنگسازی مؤلف و صاحب سبک در این حوزه معرفی کند.
تجربه «پرده نشین» و موسیقی تیتراژش اگرچه در پروژههای مشترک علیزاده و قربانی آن گونه که باید تکرار نشد، اما هرچه تولید شد، برگ زرینی بود که میتواند در کارنامه پربار فعالیتهای این دو هنرمند، جایگاه ارزشمند و مهمی داشته باشد او اگر چه تاکنون در این مسیر آزمون و خطاهای متعددی را پشت سر گذاشته اما با موسیقی سریال پرده نشین و انتخاب درستش برای شعر، ملودی و خواننده موسیقی تیتراژ پایانی این مجموعه نشان داد که قطعاً حرفهای تازه و زیادی برای گفتن دارد و در این راه حاضر است برای رسیدن به هویت موسیقایی مورد نظرش مسیر پرچالشی را تا رسیدن به مقصد طی کند. آن چنان که در تجربههای بعدی نیز چنین رویکردی را از خود نشان داد و در برخی موارد شکست خورد و در بسیاری از موارد نیز از خود هنرمند صاحب سبک و ایدهای را به جامعه موسیقی معرفی کرد.
هنرمندی که هم به آموزههای موسیقایی در حوزه تئوریک آن واقف است و هم میخواهد از مؤلفههای موسیقی ایرانی در آثارش به نحو درست و در خدمت اثر استفاده کند. شرایطی که سالها قبل به واسطه حضور بسیاری از بزرگان موسیقی ایران از جمله حسین علیزاده، ارسلان کامکار، فریدون شهبازیان، مجید انتظامی، بابک بیات، کامبیز روشن روان و بسیاری دیگر از هنرمندان به شکل بایسته و شایستهای پیش روی مخاطبان قرار گرفته بود.
وی در یکی دیگر از گفتگوهایش بود که با اذعان به محدود نکردن خود به اجرای سبکهای موسیقایی در آثارش توضیح داد: معمولاً پروژهها به دو صورت شکل میگیرند. مانند موسیقی فیلم که از طرف تهیه کننده و کارگردان سفارش داده میشود و یا موزیسین خود به صورت مستقل یک اثر را تولید میکند. من در این دو فیلد کاری، خودم را از لحاظ موسیقایی به ساز یا فضایی خاصی محدود نمیکنم. این شامل فاکتورهای کلی است و یکی از فاکتورهای جزئی میتواند انتخاب ساز باشد. ممکن است یک روز اثری را خلق کنم برای دو ساز ایرانی و اگر این اتفاق رخ دهد مسلماً حس و حال آن روزهای من است. از پیش نمیتوانم بگویم که موزیسین یک ژانر خاص هستم. هر روز اتفاقات جدیدی روح و روان مرا درگیر خودش میکند که خلق موسیقی در آن زمان میتواند تا حدود زیادی تحت تأثیر آنها باشد. البته که من اصلاً قصد ندارم در هنر ماجراجویی کنم. من دست کم میگویم که قصدم این نیست.
علیزاده بیان کرد: وقتی من به عنوان موزیسین کار روی یک پروژه را آغاز میکنم، برای آن وقت و انرژی میگذارم و مدتی را با آن زندگی میکنم. این باعث میشود که درونیات من به روی ورق بیایند و نهایتاً شنیده شوند. زمانی که پروژه ساخته و ضبط یا اجرا شد، به نقطه پیروزی رسیدهام. وقتی که پروژه را خلق میکنم به ارضای ذهنی میرسم و وقتی موسیقی اجرا میشود، آن اتفاق را میبینم. از آن لحظه به بعد پروژه برای من تمام شده است. این نقطه برای من نقطه پیروزی است و اگر در لحظه ضبط یا اجرای پروژه به رهایی فکری دست پیدا نکنم، آن پروژه برای خودم شکست خورده است. شکست را در بحث تجاری نمیبینم زیرا هر پروژه از لحاظ اقتصادی مشخصات خاص خود را داراست و باید بر مبنای آن مشخصات صحبت مسائل اقتصادی مربوطه مطرح شود. به عنوان مثال اگر یک دوئت بیکلام سه تار و ویولن بنویسم و بخواهم سه شب در برج میلاد کنسرت بگذارم قطعاً با شکست تجاری همراه خواهد بود.
مهیار علیزاده جوان که طی سالهای اخیر همواره از خود یک آهنگساز ایده پرداز، با برنامه و هدفمندی معرفی کرده، در ادا که همین گفتگو بود که پیرامون ساخت موسیقی متن و تیتراژ سریال «پرده نشین» نیز توضیح داد: بهروز شعیبی را به عنوان بازیگر میشناختم. به فیلم «دهلیز» رسیدیم و آقای شعیبی برای اکران خصوصی این فیلم از من دعوت کردند و دوستی ما از آن زمان رقم خورد. او یکی از خوش اخلاقترین هنرمندان سینمایی ما است. زمانی که طرح اولیه سریال «پرده نشین» را خواندم بلافاصله موافقت خود را برای ساخت موسیقی این پروژه اعلام کردم. به دلیل علاقه بهروز به علیرضا قربانی، وی تمایل داشت که تیتراژ سریال برای صدای ایشان ساخته شود. پس از تأیید آقای قربانی برای حضور در این مجموعه حدود سه ماه دغدغه انتخاب شعر داشتم که در نهایت یکی از سرودههای استاد محمدعلی بهمنی با مطلع «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است / دنیا برای از تو سرودن مرا کم است» را انتخاب کردم. ساخت قطعهٔ تیتراژ پایانی دو ماه زمان برد که نهایتاً به نسخه نهایی که روی سریال میشنوید رسیدم.
این آهنگساز درباره موسیقی تیتراژ ابتدایی هم توضیح داد: تیتراژ اول را نیز بر روی شعر کوتاهی از جوان با استعداد علیرضا کلیایی و برای دو ساز دیوان و کمانچه و همراهی پرکاشن ساختم که این اثر در حقیقت اولین اثر رسمی گروهی است به نام گروه «الکتروآکوستیک تهران» که آن را به منظور ارایهٔ آثار الکتروآکوستیکی و فضاهای جدید غیر ارکسترال و بر مبنای تک نوازی یا چند نوازی سازهای ایرانی و گاهاً غربی و افکتهای طراحی و کنترل شده و اصوات انسانی و محیطی، پایه ریزی کردهام.
علیزاده در پاسخ به این پرسش خبرنگار سایت موسیقی ما که از او پرسید: بهروز شعیبی در مقوله سینما موفق بود اما هراس نداشتید که کار تلویزیونی او با موفقیت همراه نباشد؟ گفت: بهروز شعیبی آن ذهن خلاق مورد علاقه من را دارد. اگر به آقای شعیبی بگویید که یک ماشین طراحی کند من آن ماشین را پیش خرید میکنم! حس میکنم درونیات ما به یکدیگر نزدیک است و نتیجه این همکاری را مثبت ارزیابی میکنم. البته که با توجه به نوع فیلمنامه کارم سخت بود اما من چند تم برای موسیقی سریال تصنیف کردم که برخی از آنها الکتروآکوستیک، برخی ارکسترال وتعدادی هم به صورت آنسامبل یا تک نوازی با سازهای ایرانی است. اگر بخواهم وارد آنالیز سطحی موسیقی این سریال شوم میتوانم بگویم که اکثر فضاها و ملودیها به شخصیتها و رابطههای بین آنها میپردازد. در این سریال شما یک ملودی خاص را نمیشنوید و در حقیقت سازی را میشنوید که مربوط به یک شخصیت است. زمان حضور آن شخصیت و هنگامی که به موسیقی نیاز پیدا میکنیم، آن ساز نواخته میشود، گاهاً تنها و گاه همراه آنسامبل. گاهی اوقات روابطی در فیلم هست که باز هم برای آن فضاها موسیقی خاصی تولید شده است. طیف نوشتن موسیقی این سریال از لحاظ ارکستراسیون گسترده و متفاوتاست. قطعات ارکسترال موسیقی سریال به صورت آکوستیک ضبط شده است. ویولن، ویولن آلتو، ویولنسل، کنترباس، پیانو، سه تار، کمانچه، دیوان و کلام و سایر سازها را به صورت آکوستیک ضبط کردم. برخی از فضاها هم با موسیقی الکتروآکوستیک و برخی نیز با آوازهای ایرانی رنگ آمیزی شدهاند.
این نوازنده و آهنگساز با تاکید بر اینکه آنچه از موسیقی متن و تیتراژ سریال پرده نشین به مخاطب ارائه شده، موسیقی پیچیدهای نیست، تصریح کرد: شما نمیتوانید یک موسیقی خیلی مدرن و عجیب برای صحنهای که رئال است در نظر بگیرید. همانقدر که فیلم امروزی است موسیقی من هم امروزی میشود و همانقدر که پیچیده است، موسیقی من هم پیچیده است. برخی از آهنگسازان کارهایی برای موسیقی سریال میسازند که مردم کوچه و بازار و حتی خودشان هم گوش نمیکنند! همه مردم احساس دارند و اگر شما فقط دست روی یک دکمه کیبورد بگذارید و تکرار کنید هیچ کسی آن را تأیید نمیکند. اگر موسیقی پاپیولار هم مینویسید باز هم باید نگاه آرتیستیک داشته باشید. دلیل نمیشود که اگر برای عوام کار مینویسم یک اثر سطح پایین خلق کنم. البته من هیچ وقت فکر نمیکنم که برای چه کسی موسیقی میسازم. فکر نکردم که سریال برای عوام است پس من هم برای عوام کار میسازم.
وی در این گفتگو که پیش از پخش سریال صورت گرفته بود، در جواب سوال دیگر خبرنگار مبنی بر ماندگاری موسیقی متن و تیتراژ سریال تلویزیونی «پرده نشین» گفت: پرده نشین خوب است اما من نمیتوانم پیش بینی کنم که چه آیندهای برای آن رقم میخورد. اولین تجربه کارگردانی بهروز شعیبی در قالب سریال است و به جرأت میگویم که یکی از بهترین سریالهای سالهای اخیر را شاهد هستیم. البته که از سید محمود رضوی و بهروز شعیبی بابت اعتمادی که به من داشتند تشکر میکنم. امیدوارم آهنگسازی من برای فیلم و سریال تداوم داشته باشد و روز به روز در این عرصه پیشرفت کنم.
به هر ترتیب سریال تلویزیونی «پرده نشین» از جمله سریالهای محبوب سیما در دهه نود است که همچنان میتواند برای خود مخاطبانی داشته باشد. مخاطبانی که یکی از مهمترین مؤلفه هایشان برای یادآوری این سریال متفاوت، موسیقی تیتراژی است که باری به هر جهت ساخته نشد و از صفر تا صد آن دربرگیرنده تفکراتی بود که طی این سالها در کمتر سریال و مجموعهای شاهد آن حداقل در حوزه موسیقی تیتراژهایش هستیم.