روایت ایرج راد از ساخت سریال «امیرکبیر» در سال‌های جنگ


روایت ایرج راد از ساخت سریال «امیرکبیر» در سال‌های جنگ

فخری خوروش در فیلم و سریال‌های بسیاری بازی کرده و نقش‌های ماندگاری آفریده. یکی از خاطره انگیز‌ترین نقش‌های شادوران خوروش نقش مهدعلیای سریال امیرکبیر (۱۳۶۰) است که در آن مادری قدرتمند را خلق کرد که برای شاه تصمیم می‌گیرد، به اطرافیانش حکم می‌راند و زمینه قتل امیرکبیر را فراهم می‌کند.

امیرکبیر به یکی از به یادماندنی‌ترین سریال‌های تلویزیون در برهه‌ای بدل شد که ایران درگیر جنگ بود. این سریال داستان زندگی امیرکبیر در زمانی است که صدراعظم است و ماجرای دوستی و ارتباط او با ناصرالدین شاه و کشته شدنش در حمام فین را روایت می‌کند. فخری خوروش در این سریال مهدعلیای قدرتمند بود و نقش ناصرالدین شاه را هم ایرج راد بازی می‌کرد. با او در باره فخری خوروش و تجربه این همکاری صحبت کردیم:

ویژگی‌های بازیگری خانم خوروش چه بود؟ می‌خواهم در باره نقاط قوت و آنچه کار او را از بقیه متمایز می‌کند، بدانم.

خانم خوروش یکی از بازیگران بسیار ارزشمند تئاتر و سینمای ایران بود. او از نظر شخصیتی بسیار فوق‌العاده و از نظر بازیگری هم بسیار تأثیرگذار بود. به این معنی که ارتباطی که با تماشاگر برقرار می‌کرد بسیار عمیق بود. او یکی از بازیگرانی بود که نقش‌های مختلف و متفاوت را بازی می‌کرد. در هر نقشی که ظاهر می‌شد، بسیار فوق‌العاده بود. به خصوص در ارتباط با بازیگر مقابل آنقدر تأثیرگذار بود که او هم می‌توانست در بهترین وضعیت کارش را ارائه دهد. حتی در ارتباط با بازیگرانی که جوان و تازه‌کار بودند، همین رفتار را داشت. خانم خوروش در برابر این افراد حضور پیدا می‌کرد و به آن‌ها کمک می‌رساند. حاضر بود برای هر سکانس و هر صحنه وقت بگذارد.

در تئاتر تمرین‌های مختلف انجام می‌داد و با فروتنی این کار را انجام می‌کرد و بسیار روی بازیگر مقابلش تأثیر می‌گذاشت. خیلی از درگذشت او متأسف هستم. او جایگاه ویژه‌ای در سینما و تئاتر ایران دارد و تمام کار‌هایی که انجام داده، فوق‌العاده بودند. روی صحنه هم خوش می‌درخشید. دارای شخصیتی بود که تماشاگر را جذب می‌کرد و به اصطلاح «آن» صحنه‌ای داشت. یعنی وقتی روی صحنه حضور پیدا می‌کرد، حضورش بسیار موثر بود. در سینما هم همینطور. در سینما هم یکی از چهره‌های ماندگار است. او بدون حاشیه کار‌های خیلی ارزشمندی انجام داد و همواره ارتباط و دوستی‌اش را با کسانی که کار می‌کرد، حفظ می‌کرد. ادب و اخلاق و وقت شناسی‌اش هم زبانزد همه بود.

از تجربه همکاری با او بگویید. شما در یکی از درخشان‌ترین سریال‌های تلویزیون با او همبازی بوده‌اید.

ما در سخت‌ترین شرایط و در زمان جنگ این سریال را ساختیم. لحظه‌هایی بود که برق می‌رفت یا بمب‌باران می‌شد. در آن شرایط کار کردن آن هم با صلابت و توانمندی حائز اهمیت بود. شرایط خاص بود و در این شرایط اجرای نقش و حضور مقابل دوربین اصلا آسان نبود. اما خانم خوروش کاری می‌کرد که حضورش برای دیگران آرامش ایجاد کند. این خیلی حائز اهمیت بود. من در تئاتر هم در کار‌هایی در کنار او بودم.

یکی از کار‌هایی که برای خودم اهمیت داشت و احساس می‌کردم به عنوان فردی با تجربه و در شرایطی که جوان بودم و سنی نداشتم، از او خیلی آموختم و حضورش خیلی برای من کمک کننده بود، نمایشی بود به اسم «سیاوش بر باد» نوشته حسن زندی به کارگردانی علی نصیریان که من نقش سیاوش را بازی می‌کردم و خانم خوروش نقش سودابه را داشت.

بودن یا نبودن، مسئله این نیست؟! | گفتگو با ایرج راد و سعید امیرسلیمانی درباره «در گوش سالمم زمزمه کن»

خانم خوروش در دوره‌ای خیلی جدی تئاتر کار کرد و با بهترین کارگردان‌ها و بازیگران روی صحنه رفت. ولی دیگر حضوری در تئاتر نداشت. فکر می‌کنید علت چه بود؟

امکانات کار به آن صورت که او تصور می‌کرد، وجود نداشت. چون او در اداره تئاتر حضور داشت و با بازیگران بزرگی مثل آقای نصیریان، آقای کشاورز و آقای انتظامی و خانم جمیله شیخی و خانم مهین شهابی کار می‌کرد. نوعی همراهی و همکاری و توانمندی در بیشتر افرادی که کار می‌کردند وجود داشت و برای کاری که می‌کردند ارزش قائل بودند و به آن عشق داشتند. فرهنگی که با او آشنا بود و با آن کار می‌کرد باید وجود می‌داشت که تا با آن عادت گذشته و نوع کارش هماهنگی داشته باشد. بعد از مدتی دیگر تمامی این شرایط وجود نداشت که بتواند کار کند.

خانه تئاتر برنامه‌ای برای بزرگداشت او دارد؟

من در سفر هستم و هنوز برنامه مشخصی وجود ندارد.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

فیلم/فیلم برف آخر، احسان علیخانی را هم متفاوت کرد