زیر پوست «توافق نانوشته» ایران و آمریکا؛ بیمها و امیدها
شاید مقامات ما نیز به این نتیجه رسیده اند که احیای برجام دیگر ممکن نیست. برخی از دلایل فنی نیز وجود دارد که میتواند حاکی از عدم امکان احیای برجام باشد. از جمله این موارد میتوان به زمان گریز هستهای که مبنای استراتژی برجامی آمریکا در ۲۰۱۵ بود، اشاره کرد. با توجه به پیشرفتهای هستهای ایران، گویا آمریکا دیگر احیای چنان زمان گریزی را ممکن نمیداند. نه تنها ایالات متحده به دلایلی که اشاره شد سعی در اجتناب از تنش دارد، بلکه شرایط اقتصادی در ایران نیز به سمتی رفته که خود را عملا ناچار از تلاش برای تخفیف تنش و برقراری آرامش میبیند.
فرارو- پس از ماهها تلاش نفسگیر در حوزه مذاکرات احیای برجام و خبرهایی که گاه هشداردهنده و گاه امیدبخش بودند، اخیرا روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی اختصاصی نوشته است ایران و آمریکا با یکدیگر به توافق غیرمکتوب رسیدهاند که بر اساس آن ایران میپذیرد از پیشرفت در برنامه هستهای خود پرهیز کند و در مقابل بخشی از پولهای بلوکه شدهاش در کشورهای مختلف آزاد و صرف امور بشردوستانه شود.
به گزارش فرارو، در این گزارش آمده که هدف از دستیابی به یک توافق غیررسمی و نانوشته که برخی آن را «آتشبس سیاسی» خواندهاند، جلوگیری از تشدید بیشتر رابطه خصمانه است.
اکنون و در شرایطی که هر دو کشور ایران و ایالات متحده با دلایل خاص خود به یک آتش بس موقت برای نفسگیری و از سرگیری مذاکرات وسیعتر نیاز دارند، پرسشهایی درباره توافق نانوشته وجود دارد؛ اول اینکه شکل گیری این توافق چقدر محتمل هست؟ این توافق چه منافع و چه تبعاتی در پی خواهد داشت؟ کوروش احمدی، دیپلمات سابق ایران در سازمان ملل و کارشناس روابط بین الملل، در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
تفاهم شفاهی به جای توافق مکتوب
کوروش احمدی ضمن اشاره به مفهوم توافق نانوشته و ابعاد اثرگذاری این نوع توافق گفت: «منظور از توافق غیر مکتوب، نوعی تفاهم است. یعنی طرفین به صورت شفاهی، قرارهایی میگذارند و تلاش میکنند از این قرارها عدول نکنند. در نتیجه این قرارها، نوعی تنش زدایی محدود با هدف پیشگیری از بحران ایجاد میشود و حد و حدود برای طرفین مشخص میشود. اینکه این توافق تا چه حدی میتواند به نفع ایالات متحده یا ایران باشد، به دایره ممکنات بر میگردد. در حال حاضر راه دیگری به جز یک تفاهم نانوشته محدود برای ایران وجود ندارد. چرا که با توجه به تحولاتی که ظرف نزدیک به یک سال گذشته رخ داده است، نمیتوانیم انتظاری بیشتری داشته باشیم.»
وی افزود: «از مرداد سال گذشته که متنی برای احیای برجام آماده بود و به سرانجام نرسید، اتفاقاتی رخ داده که بر روند احیای برجام موثر بوده است از جمله این اتفاقات میتوان به جنگ اوکراین، ادعای غرب مبنی بر حمایت نظامی ایران از روسیه، ناآرامیها در ایران و به دنبال آن، تشدید و تقویت جریانهای سیاسی مخالف با ایران در اروپا و آمریکا اشاره کرد. همچنین انتخابات ریاست جمهوری پیش روی آمریکا از دیگر موارد مهمی است که منجر به تردیدهای آمریکا برای احیای توافق برجام شده و حتی توافق موقت مکتوب نیز از سوی سخنگویان آمریکایی طی هفتههای اخیر تکذیب شده است. انتخابات آمریکا که مبارزات مقدماتی آن از نوامبر (آبان ماه) از ایالات آیووا آغاز میشود، مسئله حساسی برای حزب دموکرات محسوب میشود. هر توافق مکتوبی با ایران در مورد برنامه هستهای میتواند بر حزب دموکرات تاثیر مستقیم داشته باشد.»
نه برجام، نه بحران
این کارشناس روابط بین الملل درباره علل سوق داده شدن طرفین مذاکره به سمت توافق غیرمکتوب گفت: «با توجه به جو سیاسی ایجاد شده در اثر ناآرامیها در ایران و مسئله اوکراین، ضدیت با برجام و ضدیت با توافق با ایران، افزایش پیدا کرده و حتی موضع برخی نمایندگان دموکرات ایالات متحده نیز تندتر شده است. مشکل حقوقی در این رابطه، وجود قانون بازبینی توافق هستهای ایران یا اینارا (INARA) است. این قانون که در کنگره تصویب شده، دولت را ملزم میکند که هرگونه توافقی با ایران را برای بررسی به کنگره بفرستد. این امر میتواند منجر به یک بحث سیاسی موافق و مخالف شود که در شرایط انتخاباتی به نفع بایدن و همراهان دموکرات او نیست. احتمال این که در شرایط جدید در کنگره درباره توافقی با ایران موافقت شود، نیز منطقی نیست. همه این موارد نشان میدهند که چرا ایالات متحده از احیای برجام و توافق موقت مکتوب و رسمی با ایران احتراز میکند و به دنبال توافق غیرمکتوب است.»
وی افزود: «فرض این است که چنین توافقی میتواند از بروز بحران در روابط ایران و ایالات متحده پیشگیری کند و آرامشی در این جبهه برقرار کند، بدون اینکه موجب دردسر در داخل آمریکا شود. از طرفی با توجه به اولویت جنگ اوکراین برای غرب، ایالات متحده تمایلی ندارد که با یک تنش جدید و شدید در خلیج فارس، تمرکز خود را در اوکراین از دست بدهد. به همین دلایل یک نوع تفاهم به اصطلاح «نه برجام، نه بحران»، را امکان پذیر میکند که ترجیح آمریکا در این شرایط است.»
شواهد توافق غیرمکتوب
این دیپلمات سابق ایران در سازمان ملل گفت: «شعارهای طرفین را نمیتوان عامل تعیین کنندهای به شمار آورد. سال قبل، «استراتژی زمستان سخت» توسط دولت سیزدهم مطرح و البته خیلی زود روشن شد که مبنای درستی نداشته است. اتفاقا همین استراتژی از عواملی بود که باعث شد ایران، مرداد سال پیش، با پیش نویس اعلام شده توسط جوزپ بورل، موافقت نکند. اما در پاسخ به این که ایران در عمل و در واقعیت چگونه برخورد میکند باید بگویم که ظاهرا با توجه به جمیع شواهد و قرائن و حدس و گمانها، ایران نیز در مسیر همین توافق غیرمکتوب حرکت میکند و مذاکراتی در نیویورک، دوحه و مسقط برای رسیدن به چنین توافقی در جریان است.»
وی در پاسخ به این که چرا ایران در مسیر توافق نامکتوب حرکت میکند و از درخواستهای اولیه فاصله گرفته است، گفت: «شاید مقامات ما نیز به این نتیجه رسیده اند که احیای برجام دیگر ممکن نیست. برخی از دلایل فنی نیز وجود دارد که میتواند حاکی از عدم امکان احیای برجام باشد. از جمله این موارد میتوان به زمان گریز هستهای که مبنای استراتژی برجامی آمریکا در ۲۰۱۵ بود، اشاره کرد. با توجه به پیشرفتهای هستهای ایران، گویا آمریکا دیگر احیای چنان زمان گریزی را ممکن نمیداند. نه تنها ایالات متحده به دلایلی که اشاره شد سعی در اجتناب از تنش دارد، بلکه شرایط اقتصادی در ایران نیز به سمتی رفته که دولت خود را عملا ناچار به تلاش برای تخفیف تنش و برقراری آرامش میبیند. ایران داراییهایی در کشورهای مختلف دارد که امیدوار است از این رهگذر آزاد شود. حل مسئله زندانیان دو تابعیتی نیز که به لحاظ افکار عمومی برای ایران مضر بوده، انگیزه دیگری است. حرکت در جهت رفع مشکلات با آژانس در سایه تنش زدایی باید از دیگر مواردی باشد که مورد توجه است.»
احمدی درباره ضمانتهای اجرای توافق نامکتوب در بلندمدت گفت: «هیچ تضمینی برای هیچ چیزی وجود ندارد. در روابط بین الملل، حتی پیمانها و عهدنامههایی که به امضای مجالس میرسند، میتوانند توسط دولتها نقض شوند. درباره برجام ۲۰۱۵ نیز همین اتفاق افتاد. درباره توافق غیرمکتوب نیز اگر حاصل شود، ریسک وجود خواهد داشت و ممکن است هر لحظه یکی از طرفین به علت بر هم خوردن توازن نیروها و تحول در شرایط داخلی و خارجی کشورها، توافق را منتفی کنند. این توافقات در زمان حاضر و بر اساس نیازمندیهای طرفین و توازن قوای موجود، شکل میگیرد و تضمینی جز تلاش برای حفظ اساس توافقات و تطبیق با شرایط متحول وجود ندارد.»