تثبیت اعتقاد به اصل امامت در افکار عمومی با مناظرات امام جواد(ع)


تثبیت اعتقاد به اصل امامت در افکار عمومی با مناظرات امام جواد(ع)

استاد حوزه علمیه با تشریح مناظرات امام جواد (ع)گفت: آن حضرت در عین حالی که در سنین نوجوانی به مقام امامت نائل شدند اما در همان سنین پایین در محافل علمی شرکت می کرد و باعث اعجاب دیگران می شد.

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه-عصمت علی آبادی: امروز سی ام ذی القعده سالروز شهادت جانسوز امام جواد علیه السلام است. در میان حضرات ائمه معصوم (ع) سه امام در خردسالی به امامت رسیدند: امام جواد (ع) در هفت سالگی، امام هادی (ع) در نه سالگی و حضرت مهدی (عج) در پنج سالگی؛ از این رو، از همان عصر امامت امام رضا (ع) به بعد، این سوال مطرح شد که: با توجه به مقام بسیار ارجمند امامت، چگونه انسانی در خردسالی به امامت می‌رسد؟ زیرا دوران شکوفایی رشد و عقل در مردان، به طور معمول از پانزده سالگی شروع و در چهل سالگی به تکامل می‌رسد.

بر این اساس در عصر امامت حضرت جواد الائمه (ع) برخی این سوال را مطرح می‌کردند: آیا می‌توان هدایت جامعه را به کودک هفت ساله سپرد؟ آیا یک کودک هفت ساله مدیریت، دور اندیشی و درایت یک مرد کامل را دارد؟ این مسائل در آن عصر، از جنجالی‌ترین مسائل روز بود.همچنین برخی از مخالفان و معاندان، به ویژه عباسیان و در رأس آنها مأمون عبّاسی تلاش‌های زیادی کردند با دستاویز قرار دادن این مسئله از آن در جهت مطامع شوم خود بهره جویند؛ آنان با ترتیب مناظرات مختلف سعی می‌کردند شخصیّت علمی آن حضرت را خدشه دار سازند. امّا پیروزی امام جواد (ع) در مناظرات با پاسخ‌های قاطع و روشنگر، هرگونه شک و تردید را در مورد پیشوایی او و نیز اصل امامت از بین برد، و همه نقشه‌های معاندان و مخالفان و خلیفه مکّار عبّاسی را نقش بر آب نمود.

بر همین اساس برای واکاوی برخی تعاملات علمی حضرت با دیگر دانشمندان و فرق اسلامی با حجت الاسلام والمسلمین سید محمد باقر علم الهدی به گفتگو پرداختیم که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید:

تثبیت اعتقاد به اصل امامت در افکار عمومی با مناظرات امام جواد(ع)

حجت الاسلام والمسلمین سید محمد باقر علم الهدی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره تعاملات و مناظرات علمی امام جواد با دیگر فرق اسلامی اظهار داشت: از مهمترین مباحثی که در زندگانی اهل بیت وجود داشته تعاملات علمی آن حضرات با صاحبان دیدگاه‌های متفاوت از امت اسلام بوده است آن چیزی که در این مهم بسیار مهم است معرفی مرجعیت علمی جامعه و سپردن آن مرجعیت به دست چهره‌های نام داری مانند وجود اهل بیت است.

استاد حوزه علمیه تهران ادامه داد: امام جواد یکی از این شخصیت‌هایی است که همواره در محافل مختلف علمی بروز و ظهور ویژه‌ای داشتند و باعث اعجاب مخاطبین و حضار مجالس مختلف می‌شدند. آن حضرت در عین حالی که در سنین نوجوانی به مقام امامت نائل شدند اما در همان سنین پایین در محافل علمی که برای آن حضرت ترتیب داده می‌شد شرکت می‌کردند و این حضور و پاسخگویی مستحکم آن حضرت نسبت به مباحث متفاوت، سبب رشک دیگران به ایشان شده بود. بر اساس نگاه شیعه علوم امامان معصوم از سوی پروردگار تأمین می‌شود و تفاوتی بین سن زیاد و یا کم اهل بیت وجود ندارد لذا در تاریخ آمده است که بعد از شهادت امام رضا شیعیان گرد هم جمع شدند تا نسبت به جانشین آن حضرت تصمیم بگیرند.

این محقق و کارشناس دینی بیان کرد: نقل شده شخصی است به نام یونس بن عبدالرحمن که از شیعیان مورد اعتماد امام رضا بود در همین مجلس اظهار داشت تا زمانی که فرزند امام رضا بزرگ شود باید ببینیم چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؛ در اینجا یکی دیگر از اصحاب امام رضا به نام ریان بن صلت از جای خود بلند شد و به این کلام اعتراض کرد و گفت تو در ظاهر خود را از ارادتمندان امام رضا نشان می‌دهی ولی ظاهراً پیدا است که در باطن به امامت امام جواد ایمان نداری و نسبت به امامت ایشان تردیدی برای تو ایجاد شده است، اگر امامت امام جواد از ناحیه خداوند باشد حتی اگر یک طفل یک روزه هم باشد فرقی بین او و شخصی که صد سال از عمرش گذشته باشد نیست زیرا علم او از ناحیه خدا تأمین می‌شود.

پاسخ صحیح امام به پرسش‌های علمای بغداد

علم الهدی ادامه داد: امام جواد در خیلی از محافل علمی آماده می‌شدند و در عین حال که در دوران طفولیت و کودکی بودند در مباحث علمی بسیار سنگین شرکت می‌کردند و ضمن راهنمایی دانشمندان زمان خویش اندیشه‌ها و افکار آنها را نسبت به حق و حقیقت جهت می‌دادند و راهنمایی می‌کردند. برای مثال در یکی از سال‌ها و در ایام حج قریب به ۸۰ نفر از فقها و بزرگان بغداد عازم دیار وحی شدند و در همین سفر به قصد دیدار جناب ابوجعفر به مدینه رفتند وقتی به مدینه آمدند منزل امام صادق خالی بود و همان لحظه عموی امام جواد جناب عبدالله بن موسی نیز وارد شدند و در صدر دانشمندان بغداد نشست و یک نفر از آن جمع بلند شد و گفت این آقا پسر رسول خداست هر کسی سوالی دارد از ایشان بپرسد بر همین اساس چند نفر از افرادی که در این مجلس حضور داشتند سوالاتی مطرح کردند و عبدالله بن موسی نتوانست پاسخ صحیحی به پرسش‌های علمای بغداد بدهد در اینجا خیلی از شیعیانی که آنجا بودند ناراحت و غمگین شدند به هر حال جلسه خوبی نشد در همین حین که ناراحت بودند با خود می‌گفتند کاش می‌شد کاش یکی از فرزندهای رسول خدا می‌آمد و پاسخ صحیح را می‌دادند در همین زمزمه‌ها بود که یک مرتبه درب منزل باز شد و غلام امام جواد وارد شد و فرمود ایشان ابوجعفر هستند که می‌آیند جمع حاضر وقتی این مهم را شنیدند از جای برخاستند و به امام جواد احترام گذاشتند. در آن زمان حضرت نوجوانی بیش نبود اما وقتی وارد مجلس شدند همه حاضران پرسش‌های خودشان را با امام جواد در میان گذاشتند و حضرت دانه دانه پاسخ قانع کننده و صحیح را به این افراد دادند. این جایگاه جایگاه امام جواد (ع) بود و عموی ایشان عبدالله بن موسی به جفا بر جای ایشان تکیه داده بود.

مناظره حضرت با یحیی بن اکثم

استاد حوزه علمیه تهران بیان داشت: همچنین در جریان دیگری می‌توان به مناظره حضرت با یحیی بن اکثم اشاره کرد یحیی بن اکثم از دانشمندان زمان خودش بود. مامون بعد از شهادت امام رضا برای آنکه به جامعه خود و در تاریخ بگوید ما با اهل بیت هیچ گونه اختلافی نداشتیم و حتی دختر خود را هم به فرزند امام رضا دادیم در تلاش بود تا دخترش ام فضل را به عقد امام جواد در بیاورد اما از یک طرف هم می‌دانست که امام جواد در عین حال که جوان است اما دارای علم و دانش ویژه‌ای است و می‌ترسید که حضرت مسیر حکومت خودش را دست خوش حوادث کند از این رو به این فکر افتاد که قبل از اینکه امام جواد دامادش شود مجلسی را ترتیب دهد تا حضرت به سوالات علما و دانشمندان زمان پاسخ دهد و در این پاسخ دهی عاجز شود و بتواند ایشان را بشکند و جایگاه علمی و دانشی حضرت را زیر سوال ببرد و در همان جلسه دامادی او را قبول کند.

وی افزود: در اینجا آمده مامون دانشمندان زمان را در یک مجلس جمع کرد و به یکی از دانشمندان به نام یحیی بن اکثم که یکی از قضات مشهور و در رأس همه دانشمندان بود گفت تا جد امکان این جوان را محکوم کنید و نگذارید بر شما چیره شود و به او قول داد که اگر موفق شود شرایط خاصی را به لحاظ اقتصادی برایش فراهم می‌کند و یحیی بن اکثم نیز به مامون قول داد چنین کند. روز موعود همه جمع شدند و امام جواد نیز وارد مجلس شد در همین حال که یحیی بن اکثم و مامون با هم صحبت می‌کردند یحیی بن اکثم از مامون اجازه خواست تا یک سری پرسش را مطرح کند و زمانی که مامون این اجازه را داد یحیی بن اکثم از امام جواد پرسید درباره شخصی که محرم بوده و در آن حال حیوانی را شکار کرده است، چه می‌گوئید امام جواد فرمود: آیا این شخص، شکار را در خارج از محدوده حرم کشته است یا در حرم؟ عالم به حکم حرمت شکار در حال احرام بوده یا جاهل؟ عمداً کشته یا به خطا؟ آزاد بوده یا برده؟ صغیر بوده یا کبیر؟ برای اولین بار چنین کاری کرده یا برای چندمین بار؟ شکار او از پرندگان بوده یا غیر پرنده؟ از حیوانات کوچک بوده یا بزرگ؟ باز هم از انجام چنین کاری ابا ندارد یا از کرده خود پشیمان است؟ در شب شکار کرده یا در روز؟ در احرام عمره بوده یا احرامِ حج؟! زمانی که سوالات امام تمام شد یحیی بن اکثم از این همه فروع که امام برای این مسئله مطرح کردند، متحیر شد و آثار ناتوانی و زبونی در چهره اش آشکار شد و زبانش به لکنت افتاد به طوری که حضار مجلس ناتوانی او را در مقابل آن حضرت نیک دریافتند. در همین حال مأمون گفت: خدای را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم همان شد.

علم الهدی بیان کرد: همچنین در مناظره دیگری که حضرت داشت مربوط به قطع دست دزد می‌شود. نقل شده شخصی نزد معتصم عباسی به دزدی اعتراف کرد و معتصم خواست حد دزد را اجرا کند، لذا از فقها پرسید: دست دزد از کجا باید قطع شود؟ بعضی گفتند از مچ و دلیلشان آیه تیمم بود که در آن دستور به مسح دست تا مچ داده شده است، و بعضی گفتند از آرنج و دلیلشان آیه وضو بود که دستور به شستن دست تا آرنج داده است. معتصم از امام جواد (ع) خواست نظرشان را اعلام کنند و ایشان فرمودند: فقط انگشتان قطع می‌شود، چون کف دست‌ها جز اعضای سجده است و قرآن می‌فرماید: «سجده گاه‌ها متعلق به خداوند است…» و آنچه برای خداست، قطع نمی‌شود.

وی در پایان خاطرنشان کرد: امام جواد (ع) گاه از راه مناظره و گاه از راه‌های دیگر بی‌مایگی فقها و قضات درباری را روشن می‌کرد و برتری خود بر آنان را در پرتو علم امامت ثابت می‌کرد و از این رهگذر اعتقاد به اصل امامت را در افکار عمومی تثبیت می‌کرد.



جدول افزایش قیمت بنزین را ببینید/ وضعیت تغییرات در عید نوروز