بعد از 38 سال بریم از نزدیک خونه آنشرلی رو ببینیم!
خونه آنشرلی یا خانه یازدهم، که در رمان آنشرلی نوشته لوسی مود مونتگومری قرار دارد، در جزیرهٔ پرینس ادوارد در کانادا قرار دارد. این خانه در واقع یک موزهٔ تاریخی است و در سال ۱۹۷۹ به عنوان یک محل تاریخی ملی کانادا شناخته شد.
سریال رویای سبز آنشرلی یک مجموعه تلویزیونی درام و خانوادگی کانادایی است که برای اولین بار در سال ۱۹۸۹ پخش شد. این سریال بر اساس رمانهای آنشرلی و آنشرلی در ایستگاه جدید نوشته لوسی مود مونتگومری ساخته شده و در جزیرهٔ پرینس ادوارد کانادا، دوران دههٔ ۱۹۰۰ میلادی را به تصویر میکشد. این سریال در ۷ فصل و ۹۱ قسمت پخش شد و در بسیاری از کشورها از جمله کانادا، آمریکا، استرالیا و ایرلند پخش شد.با تشکر از خانم نجفی برای گرفتن این کلیپ زیبا.
داستان سریال رویای سبز آنشرلی دربارهٔ زندگی خانوادهٔ کینگ در دههٔ ۱۹۰۰ در شهر کوچک آوونلی در جزیرهٔ پرینس ادوارد است. داستان به شکلی پراکنده و به صورت قطعاتی روایت میشود و شامل ماجراهای مختلفی از جمله ازدواج، تحصیل، سفر و مسائل خانوادگی است. این سریال با بازیگران مطرحی مانند سارا پالی، کالین فوکس، مگی سمیت، کریستوفر ریچ و همچنین با بازیگران جوان و استعدادمندی مانند رایان کویت، اسپنسر روژرز و گرتی فیشر ساخته شده است.
جزیرهٔ پرینس ادوارد یکی از بزرگترین جزایر دریایی کانادا است که در شرقی ناحیهٔ کویبک و جنوب شرقی نیوفاندلند و لابرادور قرار دارد. این جزیره دریایی از شمال به جزیرهٔ بزرگتر نوااسکوشیا و از جنوب به جزیرهٔ کیپ برتون محدود میشود. پرینس ادوارد به دلیل آب و هوای ملایم خود، طبیعت زیبا و مناظر دیدنی، جاذبهٔ گردشگری زیادی دارد.
این جزیره به خاطر داشتن محیطی طبیعی خاص، بافت روستایی و تاریخ قدیمی خود، به یکی از محبوبترین نقاط گردشگری کانادا تبدیل شده است. خانهٔ آنشرلی که در این جزیره قرار دارد، جزء مهمترین مکانهای دیدنی جزیره محسوب میشود و همواره توجه گردشگران بسیاری را به خود جلب میکند.
داستان این سریال از این قرار است که : آن شرلی یک دختر دوازه ساله یتیم است که در سه ماهگی پدر و مادرش را از دست دادهاست. او با خانواده هاموند زندگی میکند با این حال وقتی که آقای هاموند میمیرد او به یتیمخانه فرستاده میشود در آنجا به او میگویند که توسط خانوادهای در جزیره پرنس ادوارد به فرزند خواندگی پذیرفته شدهاست.
آنه در بدو ورود به اونلی در ایستگاه قطار با متیو کاتبرت روبرو میشود که از دیدن آنه در آنجا تعجب کردهاست. متیو و خواهرش ماریلا منتظر یک پسر بچه بودند اما یتیمخانه به اشتباه برای آنها یک دختر فرستاده بود…