مغالطه آشکار یا عدم توجه به پیچیدگیهای اجتماعی در رابطه با مساله عفاف و حجاب
مساله عفاف و حجاب از آموزهها و واجبات دینی است با این وجود در مقاطع مختلفی شاهد بروز برخی مغالطات نسبت به این مولفه بودهایم که حکایت از عدم توجه به ماهیت موضوع مهمی چون حجاب دارد.
به گزارش گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان: مساله حجاب در دین مبین اسلام از جایگاه رفیعی برخوردار است به طوری که علاوه بر آیات قرآنی در روایات مختلف از لسان ائمه اطهار (علیهم السلام) نسبت به این مساله توجه و تاکید شده است. با توجه به این مساله و با در نظر گرفتن برخی مسایل که به ویژه این روزها در باب مساله حجاب مطرح میشود، حجت الاسلام و المسلمین «سید مرتضی حسینی کمالآبادی» استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و رئیس پژوهشکده «ادیب فقه جواهری» در یادداشت اختصاصی که در اختیار خبرگزاری شبستان قرار داده است به بررسی ماهیت و کیفیت مساله حجاب پرداخته که در ادامه میخوانید:
در این ایام شاهدی برخی سخنان هستیم که متاسفانه سندی بر عدم پیشرفت است، به امید آنکه زمان برای پاسخگویی به پرسش هایی عمیق و دقیق سپری شود.
آسیب هایی مانند بدحجابی و بی حجابی، مسائلی بسیط نیستند که ریشه در یک علت داشته باشند و تک ساحتی مورد بررسی قرار گیرند. این آسیب گاه ریشه در نادانی دارد، گاه در توهم پیشرفت، گاه در فحشا و گناه، گاه در اعتراض به حاکمیت، گاه در زدگی و گاه در همه علل فوق و دیگر علل. توضیح این مساله را در مقدمه دفتر سوم از مجموعه «حق هستی» به شرح ذیل آورده ام:
پدیده پوشش، به عنوان امری فطری، ملی و مذهبی همواره مورد تاکید آحاد مردم، آیین مذهبی و رسوم ملی بوده است. ایرانیان از دیرباز چنانکه نقوش به یادگار مانده از قدیم، گواهی میدهد، بر این مهم تأکید داشته و آن را رعایت میکردند. از طرفی دیگر علتهای گوناگونی همواره با این فرهنگ، در ستیز بوده است و برای از میان بردن آن تلاش کرده و میکنند.
این علتها به مرور زمان، فرآیندی از ساده تا پیچده را به خود دیده اند؛ چنانکه انسان ها امروزین خود پیچیدگی هایی را در خود مشاهده میکنند که شاید در پیشینیان خود ندیده بودند. هنگامی که یک ناهنجاری از حالت خرد به یک پدیده تبدیل میشود و از آن به یک جریان، زوایای گوناگونی به خود میگیرد و لایههای متعددی بر میدارد، در این حالت است که اگر آن را بسیط نگاه کنیم و به گونهای برخورد کنیم که این ناهنجاری به صورت خرد تا پدیده بود، برخوردی سطحی خواهیم کرد و ناموفقیت بلکه تشدید ناهنجاری را به دنبال خواهد داشت.
جامعهای را تصور بفرمایید که بدحجابی یا بی حجابی در آن، از بی نادانی و سطح فرهنگ پایین نشأت گرفته باشد، در واقع عدم رعایت در آن جامعه، از عدم فعال بودن پتانسیل های علمی و فرهنگی صورت گرفته است! همین جامعه را با جامعه ای مقایسه کنید که بی حجابی، نشانی از فحشا بوده است و زن یا مردی که از پوشش عفیف استفاده نمیکند، میخواهد به مخاطب منتقل کند که اهل هرزگی است!
همین جامعه را با جامعهای مقایسه کنید که مرتب و زیبا گشتن زن در قالب بدحجابی را نشان از تمدن و پیشرفت می داند و خود را می خواهد به فرهنگ غرب نزدیک کند و به مخاطب خود منتقل کند که من آدمی پیشرفته هستم!
حال جامعه دیگری را در تصویر بیاورید که حاکمیت اسلامی دارد و خود را موظف به اجرای حجاب میداند و در مقابل خواسته یا ناخواسته در رعایت حقوق مردم به صورت کامل موفق نبوده و بخشی از مردم که اهداف خود را محقق نشده میدانند در ستیز با حاکمیت بر آمده و به این ناهنجاری اقدام می کنند بدون آنکه انگیزه جوامع پیش گفته را داشته باشند.
نزدیک به جامعه پیش گفته، جامعه دیگر را می توان تصویر کرد که در کشاکش با حاکمیت، به زدگی رسیده است، مردمی که تحت علل و شرایط به حالت انزجار روحی رسیده اند و همه چیز در نظر او سیاه است، هرچند که چنین نباشد مانند زدگی یک انسان از یک غذا، در این هنگام نیز اقدامهای ستیز جویانه در قالب بدحجابی و...ظهور و بروز میکند. حال جامعهای را در نظر بگیرید که همه علل پیش گفته در تحقق دادن جریانی به نام بدحجابی دخیل هستند، نادانی، فحشا، توهم پیشرفت و تمدن، توطئه های دشمنان، اعتراض و زدگی و... .
طبیعتا مواجه مصلحان اجتماعی با این جوامع متفاوت باید باشد، ولی اگر در جامعه مرکب بخواهیم بسیط عمل کنیم و همواره بخواهیم جامعه را تحت تاثیر نادانی یا فحشا بدانیم و از علل دیگر رویگردان بشویم، به شدت گرفتن این جریان کمک میشود؛ در این هنگام در زمره کسانی قرار می گیریم که به تعبیر شیوای قرآن کریم، کوشششان در زندگى دنیا به هدر رفته و خود مىپندارند که کار خوب انجام مىدهند.( سوره کهف، آیه104).
در چنین وضعیتی کارشناسی دقیق مسأله و استفاده از نخبگان عرصه های دخیل در شناخت این پدیده می تواند، به یک نقشه راه همه جانبه برسد تا به نهادینه سازی فرهنگ حجاب و عفاف منجر شود. پایان نقل از مقدمه حق هستی.
بر این اساس، پدیده های به ظاهر بی ربط،ارتباطی لصیق با یکدیگر پیدا می کنند تا آنجا که یکی علت و دیگری معلول می شود.
در جامعه ای که در برخی از موارد اشتباه دولتمردان، موجب اضرار شدید به اموال مردم می گردد و از جامعه دینی صدایی بر نمی خیزد و به عنوان مثال دنبال لایحه ای به عنوان «ضمان دولت» نیستند تا حق مردم باز پس گیردند، وقتی اعتراض های مردمی در قالب مثلا بدحجابی نمایان می شود، آن دو پدیده بی ربط، مرتبط می شود و آن مغالطه آشکار به یک برهان تبدیل می گردد.