زنی زادهی مِهر
«فوزیه مجد» اولین اثر آهنگسازی حرفهای خود را در سن ۱۵ سالگی به سفارش مدرسه «مورتون هال» ساخت که در ستودیوی کمپانی معروف «هیز مسترز وویس» ضبط شد. روزنامه «لیورپول دِیلی پست (en)» دربارهٔ این اثر نوشت: رویداد موسیقایی بسیار مهمی در مدرسه مورتونهال نزدیک آزوستری به وقوع پیوست … برنامه با صحنه باله «امیردخت» که توسط دانشجوی کنونی مدرسه، فوزیه مجد – یک دختر ایرانی پانزدهساله– ساخته شده بود به پایان رسید که برای فردی به این جوانی، آیندهای چشمگیر را نوید میدهد.
فوزیه مجد در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی بود که ایدهی تحقیق درباره موسیقی مقامی ایران را پرورش داد و به همراه گروهی که گردهم آورده بود با سفر به خراسان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر، مجموعههای کمنظیر از اجرای موسیقی نواحی، اقوام و ردیفی را گردآوری کرد.
سیدعلیرضا میرعلینقی دربارهی این دوران میگوید: «سفرهاى پژوهشى او به دو منطقه مهم ایران، خراسان و بلوچستان، از سال ۱۳۵۱ شروع شد. در این اوان باوجود گذشت ده سال از «انقلاب سفید شاه و ملت» و ازهمپاشیدگی نظام زندگى روستایى ایران، هنوز بسترهاى فرهنگى دستنخوردهای در گوشه و کنار ایران پیدا میشد که براى موسیقى شناسان ارزش بسیارى داشت. پیش از فوزیه مجد، لطفالله مبشرى با دیدگاه مردمشناسی و محمدتقى مسعودیه با دیدگاه یک «اتنوموزیکولوگ»، به این سفرها رفته بودند اما این بار، مسافر «پژوهشگر» آهنگساز بود و موسیقى را از درون میشناخت و طبیعى بود که رویکردى مختص به خود داشته باشد. شرح وقایع بیرونى و سیر درونى این سفرها، بیشازحد این یادداشت و بخشى از آنها در گفتوگوهایی، صداى او ضبط و نگهدارى شده است. خلاصه سخن اینکه فوزیه مجد در این سفرها، در مقام آهنگسازى تحصیلکرده که با ممتازترین جریانهای موسیقى مدرن جهان اخت و آمیخته بود، به درکى شگرف از صور ازلى و زیرساختهای انواع موسیقى در ایران رسید و جهان موسیقایى خود را ساخت. نه با تقلید خام از میراث سنت و نه با کپیبرداری از فرمولهای اروپایى، بلکه با خلق مجموعه هماهنگى از صداها که تصویرگر دنیاى درون او بود؛ و نه «سنتى» بود و نه «فرنگى»؛ ایرانى بود و کاملاً مدرن، تداعیهای سنتى و فولکلوریک در ساختههای او از هر آهنگساز ایرانى دیگرى کمتر است و به نمونههای غربى نیز کمترین شباهت را دارد. درک عنصر خالص «ایرانیت» براى او فقط از طریق مقامهای خراسان و موسیقى شاعرى بلوچ نبود، امکان شنیدن ساز و آواز و حضور در جلسات اجرا و تدریس بزرگترین راویان موسیقى دستگاهى ایران نیز در همین سالها براى او فراهم بود: تار و سهتار نورعلى برومند، سهتار سعید هرمزى و یوسف فروتن و مهدى کمالیان، کمانچه اصغر بهارى و سالخوردگان دیگرى که در سالهای دهه ۱۳۴۰ محفوظات خود را روى نوار ضبط میکردند. به سفارش سازمان رادیوتلویزیون که به اهمیت فرهنگى این امور توجه داشت. خاطرات خوش دوستى با استاد مهدى کمالیان (نوازنده و سازنده برجسته سهتار و رئیس کارگاه ساز سازى مرکز حفظ و اشاعه) نیز از همین سالها شروع شد: از حضور و نظارت بر ضبطهای ردیف از هرمزى و فروتن تا نگارش مقالهای مشترک (او و کمالیان) در کتابى نفیس که به فارسى و انگلیسى چاپ شد.»
از جمله آثارِ او « قطعهی «عروسک کوکی» است که در بهمن ۱۳۴۶ به سفارش بخش پژوهش سازمان تلویزیون ملی ایران به مناسبت سالگرد درگذشت «فروغ فرخزاد» روی شعر عروسک کوکی این شاعر و فیلمی با همین عنوان اثر «گلی خلعتبری» نوشته شد. فوزیه مجد در این باره میگوید: «ایشان فکر کرده بود برای هر معنی، خط یا تصویر یک عکس بگیرد و روی هم مونتاژ کند. «فریدون رهنما» پیشنهاد داد من کار موسیقی این فیلم را انجام دهم. در اینجا شعر حالت همیشگی خود را ندارد، با آوایی همراه نیست و درعینحال کسی آن را دکلمهوار نمیخواند. پارتیسیونی (۱) هم برای پیانو وجود دارد و هم برای خواننده که کلمات کجا، به چه شکل و با چه ریتمی ادا شوند، اما ریتم آن ریتم متداول خواندن شعر نیست. در همان برهه برای اولین بار صدای فروغ را شنیدم که داشت عروسک کوکی را میخواند، با همان ریتم متداول خواندن شعر که همهی شاعرها شعرشان را میخوانند.»
در آن زمان این اثر یکی از پیشروترین آثار به حساب میآمد و شاید هنوز هم نو و امروزی به گوش برسد. این خاصیت در بیشتر آثار مجد وجود دارد، آثاری که تازگی خود را حفظ میکنند، تا جایی که به نظر میرسد که قطعه در زمان حال نوشته شده است. اما این آوانگارد بودن آنچنان هم مورد اقبال عموم نبود. خود آهنگساز میگوید: «زمانی که کار درآمد، بسیار مورد حمله قرار گرفت. برای مثال به یاد دارم آنچه در روزنامهی کیهان خواندم خیلی برایم عجیب بود، چون آنها فکر کرده بودند که این مزخرفات چه هستند و مگر آدم شعر را اینطور میخواند؟! این انتقادات خیلی برای گلی گران تمام شد و تصمیم گرفت که دیگر کار این شکل انجام ندهد و نداد. تلاش من برای متقاعد کردن او که این اول کار است، و بیشترین فحش را من خوردهام، نتیجهای نداد.»
از جمله دیگر آثار مجد که در آن دوران ساخته و اجرا شده میتوان به سه کار برای ارکستر مجلسی با نامهای «شب کوک» برای ارکستر سازهای زهی (۱۳۵۲) به رهبری «کاترین کومه»، «ذکر» (۱۳۵۳) و «دوزخ شرری ز رنج بیهودهی ماست» (۱۳۵۵) به رهبری «ایو ملک» برای ارکستر سازهای زهی و کُر اشاره کرد.
فوزیه مجد در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی بود که ایدهی تحقیق درباره موسیقی مقامی ایران را پرورش داد و به همراه گروهی که گردهم آورده بود با سفر به خراسان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر، مجموعههای کمنظیر از اجرای موسیقی نواحی، اقوام و ردیفی را گردآوری کرد.
سیدعلیرضا میرعلینقی دربارهی این دوران میگوید: «سفرهاى پژوهشى او به دو منطقه مهم ایران، خراسان و بلوچستان، از سال ۱۳۵۱ شروع شد. در این اوان باوجود گذشت ده سال از «انقلاب سفید شاه و ملت» و ازهمپاشیدگی نظام زندگى روستایى ایران، هنوز بسترهاى فرهنگى دستنخوردهای در گوشه و کنار ایران پیدا میشد که براى موسیقى شناسان ارزش بسیارى داشت. پیش از فوزیه مجد، لطفالله مبشرى با دیدگاه مردمشناسی و محمدتقى مسعودیه با دیدگاه یک «اتنوموزیکولوگ»، به این سفرها رفته بودند اما این بار، مسافر «پژوهشگر» آهنگساز بود و موسیقى را از درون میشناخت و طبیعى بود که رویکردى مختص به خود داشته باشد. شرح وقایع بیرونى و سیر درونى این سفرها، بیشازحد این یادداشت و بخشى از آنها در گفتوگوهایی، صداى او ضبط و نگهدارى شده است. خلاصه سخن اینکه فوزیه مجد در این سفرها، در مقام آهنگسازى تحصیلکرده که با ممتازترین جریانهای موسیقى مدرن جهان اخت و آمیخته بود، به درکى شگرف از صور ازلى و زیرساختهای انواع موسیقى در ایران رسید و جهان موسیقایى خود را ساخت. نه با تقلید خام از میراث سنت و نه با کپیبرداری از فرمولهای اروپایى، بلکه با خلق مجموعه هماهنگى از صداها که تصویرگر دنیاى درون او بود؛ و نه «سنتى» بود و نه «فرنگى»؛ ایرانى بود و کاملاً مدرن، تداعیهای سنتى و فولکلوریک در ساختههای او از هر آهنگساز ایرانى دیگرى کمتر است و به نمونههای غربى نیز کمترین شباهت را دارد. درک عنصر خالص «ایرانیت» براى او فقط از طریق مقامهای خراسان و موسیقى شاعرى بلوچ نبود، امکان شنیدن ساز و آواز و حضور در جلسات اجرا و تدریس بزرگترین راویان موسیقى دستگاهى ایران نیز در همین سالها براى او فراهم بود: تار و سهتار نورعلى برومند، سهتار سعید هرمزى و یوسف فروتن و مهدى کمالیان، کمانچه اصغر بهارى و سالخوردگان دیگرى که در سالهای دهه ۱۳۴۰ محفوظات خود را روى نوار ضبط میکردند. به سفارش سازمان رادیوتلویزیون که به اهمیت فرهنگى این امور توجه داشت. خاطرات خوش دوستى با استاد مهدى کمالیان (نوازنده و سازنده برجسته سهتار و رئیس کارگاه ساز سازى مرکز حفظ و اشاعه) نیز از همین سالها شروع شد: از حضور و نظارت بر ضبطهای ردیف از هرمزى و فروتن تا نگارش مقالهای مشترک (او و کمالیان) در کتابى نفیس که به فارسى و انگلیسى چاپ شد.»
از جمله آثارِ او « قطعهی «عروسک کوکی» است که در بهمن ۱۳۴۶ به سفارش بخش پژوهش سازمان تلویزیون ملی ایران به مناسبت سالگرد درگذشت «فروغ فرخزاد» روی شعر عروسک کوکی این شاعر و فیلمی با همین عنوان اثر «گلی خلعتبری» نوشته شد. فوزیه مجد در این باره میگوید: «ایشان فکر کرده بود برای هر معنی، خط یا تصویر یک عکس بگیرد و روی هم مونتاژ کند. «فریدون رهنما» پیشنهاد داد من کار موسیقی این فیلم را انجام دهم. در اینجا شعر حالت همیشگی خود را ندارد، با آوایی همراه نیست و درعینحال کسی آن را دکلمهوار نمیخواند. پارتیسیونی (۱) هم برای پیانو وجود دارد و هم برای خواننده که کلمات کجا، به چه شکل و با چه ریتمی ادا شوند، اما ریتم آن ریتم متداول خواندن شعر نیست. در همان برهه برای اولین بار صدای فروغ را شنیدم که داشت عروسک کوکی را میخواند، با همان ریتم متداول خواندن شعر که همهی شاعرها شعرشان را میخوانند.»
در آن زمان این اثر یکی از پیشروترین آثار به حساب میآمد و شاید هنوز هم نو و امروزی به گوش برسد. این خاصیت در بیشتر آثار مجد وجود دارد، آثاری که تازگی خود را حفظ میکنند، تا جایی که به نظر میرسد که قطعه در زمان حال نوشته شده است. اما این آوانگارد بودن آنچنان هم مورد اقبال عموم نبود. خود آهنگساز میگوید: «زمانی که کار درآمد، بسیار مورد حمله قرار گرفت. برای مثال به یاد دارم آنچه در روزنامهی کیهان خواندم خیلی برایم عجیب بود، چون آنها فکر کرده بودند که این مزخرفات چه هستند و مگر آدم شعر را اینطور میخواند؟! این انتقادات خیلی برای گلی گران تمام شد و تصمیم گرفت که دیگر کار این شکل انجام ندهد و نداد. تلاش من برای متقاعد کردن او که این اول کار است، و بیشترین فحش را من خوردهام، نتیجهای نداد.»
از جمله دیگر آثار مجد که در آن دوران ساخته و اجرا شده میتوان به سه کار برای ارکستر مجلسی با نامهای «شب کوک» برای ارکستر سازهای زهی (۱۳۵۲) به رهبری «کاترین کومه»، «ذکر» (۱۳۵۳) و «دوزخ شرری ز رنج بیهودهی ماست» (۱۳۵۵) به رهبری «ایو ملک» برای ارکستر سازهای زهی و کُر اشاره کرد.
اثری از:
کاور ویدیو:
مدیر تولید:
تدوین:
آدرس فایل 480:
آدرس فایل 720:
آدرس فایل 1080:
دربارهی فوزیه مجد (پژوهشگر و آهنگسازِ بزرگ سینمای ایران)