جوان خام از کوره در نرفت، پخته شد!
جوان خام از کوره در نرفت، پخته شد! کاریکلماتورهای حسین مقدسی نیا * آدم از زمین خواری سیر نمی شود، زمین از آدمخواری! *جوان خام از کوره در نرفت، پخته شد! * باد در کوران حوادث دمید، زندگی خود را بر باد دید! * زندگی...
جوان خام از کوره در نرفت، پخته شد!
کاریکلماتورهای حسین مقدسی نیا
* آدم از زمین خواری سیر نمی شود، زمین از آدمخواری!
*جوان خام از کوره در نرفت، پخته شد!
* باد در کوران حوادث دمید، زندگی خود را بر باد دید!
* زندگی باد بر آب است، زندگی آب بر باد رفت!
* باد به غبغب باد افتاد از وزیدن باز ماند!
* حضرت سلیمان از پرواز جا ماند، باد بازیگوش را در قفس کرد!
* حضرت سلیمان قالیش را بر باد داد و گفت: باد ما را با خود خواهد برد!
* حرفش به گوشم خورد، اما خدا را شکر در آن فرو نرفت!
* آجر، نانت می شود اگر از کوره آجرپزی در نروی!
* باد را باد کردند طوفان شد!
* بادِ باد که خوابید باد، بادک شد!
* دل برای سخن گفتن از عشق به هر واژه ای چنگ می زند، افسوس واژه ها چنگی به دل نمی زنند!