این فیلم است یا بیانیه سیاسی؟
فیلم سینمایی «مصلحت» که این روزها در حال اکران است، بیانهایست که کارگردانش میگوید بیانیه نیست.
مصلحت با نامهای سابق پدری و مصلحت نظام فیلمی به کارگردانی و نویسندگی حسین دارابی و تهیهکنندگی محمدرضا شفاه محصول سال ۱۳۹۹ است که در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
مصلحت مانند ساختههای سیاسی متاخری، چون ماجرای نیمروز (محمدحسین مهدویان) دهه ۶۰ را به عنوان بستر روایت انتخاب میکند؛ کلیت قصه این است که در این زمان که بعد از انقلاب، نظام سیاسی جدید مستقر میشود اختلاف سیاسی یکی از شخصیتهای بانفوذ نظام با فرزندش، آنها را در مقابل هم قرار میدهد و موجب تقابل و موازانه سخت پیوند خانوادگی و مصلحت سیاسی کشور میشود.
کارگردان مصلحت برخلاف ادعای عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان که در زمانِ اکرانِ جشنوارهای این فیلم گفته بود که مشابه قصه این اثر را در اوایل انقلاب داشتیم، منکر هرگونه شباهت آدمها و رویدادهای این قصه با مابه ازای بیرونی میشود و اظهار میدارد که این داستان قصهای خیالی است.
در نتیجه مخاطب باید این موضوع را بپذیرد که این قصه به رغم تمام مولفههایی که از گرفتن حق و اجرای عدالت برجسته میسازد قصهای خیالی بیش نیست. شاید نظر برخی از مسئولان که در این قصه دنبال نمونههایی حقیقی و حقوقی میگشتند از این منظر درست بود که توجیه این قصه را به دلیل آرمانهایی که دنبال میکند قابل تامل و توجه میساخت.
تدوین فیلم سینمایی مصلحت قابل قبول است؛ چنانچه تا دقایق پایانی مخاطب را به دنبال خود میکشاند و نبض زندهای دارد که ریتم اثر را حفظ میکند و آن را از کار نمیاندازد. این گونه نیست که مخاطب در میانه فیلم (مشکل بسیاری از تولیدات) از دنبال کردن قصه دست بکشد و منتظر پایان باشد.
بازی بازیگران هم نقطه قوت دیگری برای مصلحت است؛ اگرچه نقدی پررنگ به بازی وحید رهبانی و شباهت این شخصیت به کاراکتر «آقا محمد» در گاندو (جواد افشار) وجود دارد، اما شاید بتوان همین کاراکتر را به عنوان کسی که بار اصلی درام قصه را بر دوش میکشد نقطه قوت فیلم سینمایی مصلحت دانست.
رهبانی باورپذیر است و به عنوان یک مجری قانون که تلاش دارد تا به برقراری عدالت کمک کند مخاطب را با خود همراه میسازد. فرهاد قائمیان اگرچه در برخی سکانسها مانند سکانسی که با پدر و مادری که دنبال قصاص هستند مواجه میشود، باورپذیر نیست، اما در مجموع با اتکا به قدرت بازیگری بدون کلام خود موفق میشود تا به درستی نقش خود را از آب دربیاورد.
در حقیقت ضعف اصلی فیلم سینمایی مصلحت در بیانیه گل درشتی است که در سکانس اعدام و از زبان مادر قربانی که به دنبال قصاص است بیان میشود؛ مصلحت به رغم این که تا بدینجا و تا لحظات پایانی با همه ضعفها و قوت هایش به خوبی جلو آمده است در جایی که باید تصمیم گیری را به مخاطب واگذار کند آن را با یک بیانیه اغراق آمیز به پایان میبرد و نسخه اش را میپیچید.
اگر کارگردان پایان فیلم را باز میگذاشت شاید بخشی از مخاطب را به دلیل آن چه خود درست میپنداشتند (که لزوما نظر صاحب اثر نبود) از دست میداد، اما با این پایان بندی قطعا فیلم آن مخاطبان را از دست میدهد چرا که هیچ فردی علاقهای به جویدن یک لقمه جویده شده ندارد.