سعه صدر نبوی در وجود امام علی (ع) تجلی یافت/امیرمومنان پیشرو در اخلاقِ کرامت بود
دکتر قنبری، با اشاره به سیره امیرمومنان علی (ع) و توجه آن امام همام به اخلاقِ کرامت گفت: این سعه صدر نبوی بود که در وجود امام علی (ع) تجلی یافت.
به گز ارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: عید غدیر سرچشمه دریای بیکران فرهنگ و معارف شیعی است؛ عید فرخندهای که در آن پیامبر اکرم (ص) دستور به توقف زائران بیتالله الحرام داد و همه مسلمین در آن منطقه را فراخواند تا در آخرین حج خود که مشهور به حجةالوداع است؛ امام علی (ع) را به عنوان ولیّ و جانشین خود اعلام کند.
بر آن شدیم همزمان با فرارسیدن این عید سعید با هدف بررسی ویژگیها و سیره امیرمومنان علی (ع) با دکتر «بخشعلی قنبری» نهجالبلاغهپژوه و استاد دانشگاه آزاد اسلامی گفت وگویی داشته باشیم که در ادامه می خوانید:
پیامبر (ص) چگونه با معرفی امام علی (ع) به عنوان ولیّ و سرپرست جامعه اسلامی، وجه تامی از عدالت اسلام را به مردم نمایاند؟
قبل از پاسخ به این پرسش مقدمهای را بیان می کنم؛ عدالت یکی از اهداف اصلی همه انبیای وحیانی و غیروحیانی است ضمن اینکه اساسا عدالت از آرمانهای بشری محسوب میشود، همه عالمان اخلاق از تمام ادیان و مکاتب مختلف به مقوله عدالت پرداخته اند.
وجود علی (ع) با عدالت سرشته است، از 10 سالگی همراه با پیامبر (ص) بود و این همراهی منجر به این شده بود که عدالت در وجودش عجین شود لذا وقتی آن حضرت علی(ع) را معرفی می کند در واقع می خواهد بر این موضوع فوق العاده مهم انسانی یعنی عدالت تاکید کند و اینکه کسی را در راس کار قرار دهد که مجسمه عدالت است.
از سوی دیگر در طول 63 سال عمر پیامبر گرامی اسلام به مدت 23 سال را حضرت امیر (ع) در جوار پیامبر (ص) در مبارزات و جنگ ها حضور داشت و پیغمبر عدالتورزی را در وجود علی (ع) کاملا مشاهده کرد؛ بنابراین علی (ع) علاوه بر اینکه جزو صحابه جوان پیامبر است به عنوان عادل برای جامعه بشری معرفی می شود اما در اینجا نکته ای را باید توجه کرد؛ عدالت الهی دو مولفه دیگر هم دارد که باید به آن توجه داشت، نخست آنکه این عدالت با آزادی منافات ندارد یعنی در مقابل آزادی نیست، مولفه دیگر اینکه عدالت علی(ع) رجوع به مردم است، لذا انتخاب علی (ع) به عنوان خلیفه با آزادی منافات ندارد و در نتیجه با انتخاب آن حضرت از سوی پیامبر (ص) عدالت و آزادی کاملا کنار یکدیگر قرار میگیرند؛ به علاوه امام علی (ع) بارها به این مساله اشاره فرمود که اگر مردم مرا نپذیرند راه خود را می گیرم و از همه چیز جدا میشوم؛ با توجه به این سخن حضرت امیر (ع) آزادی و مردمسالاری قابل جمع است.
مساله دیگر اینکه در طول خلافت پنج ساله علی(ع) و سکوت آن حضرت و مشاوره های عالمانه ای که به سه خلیفه دادند موید این بود که علی (ع) مجسمه عدالت بود و توانست وجه تامی از عدالت را نشان دهد.
فارغ از عدل که اولین امام شیعیان را بیشتر از صفت دیگری به این ویژگی می شناسیم، کرامت در رفتار با اقشار مختلف مردم در اخلاق و سیره امیرمومنان چه تبلوری دارد؟
خطبه 154 نهج البلاغه دقیقا این مساله را نشان داده است، نکته ای که پیش تر اشاره داشتم و دوباره با تاکید بیشتر اشاره دارم این است که امام علی (ع) انسان را به رسمیت میشناسد. در شرح این وصف از امام علی (ع) به این مساله اشاره می کنم که وقتی انسان را به رسمیت شناختید راهی جز برخورد کریمانه نخواهید داشت.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: « وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (و بندگان خداى رحمان کسانى اند که روى زمین به نرمى گام برمى دارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ مىدهند).
اشاره به این آیه از آن جهت بود که نوع برخورد امام علی (ع) را با دشمنان شرح دهیم. برای مثال در طول کمتر از پنج سال خلافت امام علی (ع) سه جنگ رخ داد که در دو مورد حضرت پیروز شدند و یک مورد یعنی جنگ صفین غالب و مغلوب نداشت با این وجود بیشترین دشمنیها رخ داد و از سایر جنگ ها سخت تر بود چراکه شرکت کنندگان جنگ جمل از صحابه بودند؛ بیتشرین ضربه به علی (ع) را قاسطین زدند. با این وجود برخورد امام علی (ع) را معاویه و سایرین نشان از کرامت آن حضرت دارد به طوری که علی (ع) در نهج البلاغه 15 نامه به معاویه نوشته است.
همچنین در جریان جنگ صفین وقتی حضرت از صفوف نبرد دیدن می کند در حالی که هنوز حمله ای در کار نبود میبینیم که یاران امام علی (ع) به یاران معاویه ناسزا میگویند، اما حضرت در برابر کار این افراد می فرماید: « «اِنّی اَکرَهُ لَکُم اَن تَکونوا سَبّابین» (دشنام ندهید و بد زبانی نکنید، دوست ندارم شما چنین باشید)؛ این رفتار حکایت از آن دارد که علی (ع) طرفدار اخلاق کرامت است؛ تو مگو ما را بدان شه بار نیست/با کریمان کارها دشوار نیست.
لذا امیر مومنان تجلی گاه صفت کرامت الهی است و اتفاقا امروز به این اخلاق نیاز داریم، بدین معنا که اگر دیگران خطا می کنند بزرگان باید کریمانه برخورد کنند، این رویکرد است که جامعه را جمع می کند و باعث می شود که جوانان ما لذت معنویت را بچشند؛ وقتی مقابل خشونت، خشونت ورزیدی کار اضافهای نکردی، اگر کسی ناسزا گفت و شما نیز در مقابل ناسزا گفتید اگر بخواهیم این رفتار را توصیف کنیم در بهترین حالت در واقع اخلاق عدالت را رعایت کردید اما اخلاق علی (ع) چنین نیست، او اخلاق کرامت و شفقت دارد، این سبک اخلاقی علی (ع) است که ایجاب می کند در برابر خطاهای دیگران بزرگوارانه برخورد کنیم.
بزرگترین درس و الگویی که جامعه امروز ما می تواند از سیره امام علی (ع) بگیرد چیست؟
حکومت چهار و سال و نُه ماهه علی (ع) الگوی تمام نما برای جهان امروز است، برای اینکه به این پرسش دقیق پاسخ بدهم می گویم سعه صدر نبوی در وجود علی (ع) تجلی یافت و علی (ع) همان سعه صدر پیامبرانه را به نمایش گذاشت. امروز جامعه ما اگر میخواهد از صدر تا ذیل و از ذیل تا صدر از آن حضرت الگو بگیرد، از دامنه تا هرم جامعه باید این درس را یاد بگیریم که آن حضرت در مقابل دشمنان خود چه رویکردی داشت.
دشمنان علی(ع) همه از دین داران جامعه هستند، علی (ع) با رومیان و ایرانیان و با غیر مسلمانان که جنگ نداشت، وقتی می گویم دشمن یعنی کسانی که داخل دایره جامعه اسلامی هستند چراکه علی (ع) با دیگران جنگ نکرد بر خلاف هر سه خلیفه که جنگ های خارجی داشتند آن حضرت اصلا جنگ های خارجی نداشت.
امام علی (ع) وقتی در جنگ اول یعنی جنگ جمل پیروز شد عفو عمومی صادر کرد، دستور داد زخمی ها را مداوا کنند و خدمت عظیمی به بصریان کرد در حالی که آنها خیانت کرده بودند، این رویکرد را ظرفیت و سعه صدر می گویند؛ علی (ع) در مقابل خیانت آنان خدمت کرد. خیانت عظیم را با خدمت عظیم پاسخ گفت و این بر خلاف رویکردی است که برخی افراد و شارحان نهج البلاغه مطرح می کنند که علی (ع) در نهروان چهار هزار نفر را کشت. نمی دانم این دروغ را چه کسی به علی (ع) بسته است و از سوی دیگر افرادی که به راحتی این مساله را نقل می کنند. ما باید ببینیم که حضرت چگونه با خوارج مماشات کرد و تنها حدود پانصد نفر از آنان کشته شدند که اگر نمی کشتند هرگز چنین عاقبت و سرانجامی در انتظارشان نبود.
مثال دیگر رویکرد امام علی (ع) در جنگ صفین است. وقتی عمروعاص جامه خود را در می آورد، علی (ع) روی بر می گرداند و برای اخلاق می جنگد و از کشتن او پرهیز میکند، به این دلیل است که می گوییم سعه صدر و ظرفیت وجودی علی (ع) بالاست و این ظرفیت وجودی همان چیزی است که باید به سمت آن حرکت کنیم.
نگاه و الگوی دیگری که میتوانیم در این رابطه مطرح کنیم نوع نگاه حضرت به مساله دانش است. آن امام همام با وجود دانش عظیمی که داشت هرگز لحظه ای از مطالعه غفلت نمی کرد و این در حالی است که امروز جامعه ما با مطالعه خداحافظی کرده است، این جامعه علوی نیست. جامعه علوی مطالعه محور و علم محور است.
به کدامیک از آموزههای آن حضرت بیش از هر چیز برای جامعه امروز نیاز داریم؟
این پرسش را با جملهای از امام علی (ع) در نهج البلاغه پاسخ می دهم که فرمود: «اللهم اجعل نفسی اول کریمة تنتزعها من کرائمی» (خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد که از من میگیری).
همچنین می فرماید: « اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِی أَوَّلَ کَرِیمَة تَنْتَزِعُهَا مِنْ کَرَائِمِی، وَ أَوَّلَ وَدِیعَة تَرْتَجِعُهَا مِنْ وَدَائِعِ نِعَمِکَ عِنْدِی» حضرت در این عبادت دعا می کند خداوندا! اولین کریمه ای که از من می ستانی جان من باشد. مبادا که زنده باشم و کاری کنم که تهی از معنویت باشد. امام علی (ع) چنین زیستی را نمی خواهد.
بنابراین باید به این مساله توجه کنیم که اگر از خداوند طول عمر می خواهیم این مدت زمان چگونه خواهد گذشت؟ یک انسان نا امید، در واقع نا امیدی اش استمرار می یابد، یک انسان معنوی معنویت اش استمرار می یابد، به همین ترتیب در صفات دیگر و در نتیجه امام علی (ع) می فرماید: خدایا! من از تو عمر طولانی می خواهم اما عمر طولانی که با معنویت همراه باشد.
ابلیس از خداوند عُمر تن خواست. حال آنکه کاش به جای این خواسته از خداوند بخشش میخواست چراکه عمر بدون توبه همان جان کندن است. بنابراین امام علی (ع) از خداوند می خواهد که عمری به او عطا کند که در خدمت خدا باشد.
گفت اَنْظِرْنی اِلی یَوْمِ اَلْجَزا کاشکی گفتی که تُبْنا رَبَّنا
علی این را می خواهد که عمر من در خدمت خدا باشد و این چیزی است که ما باید در جامعه امروز از علی (ع) درس بگیریم که از خداوند عمری با برکت و مفید طلب کنیم که در راه بندگی و خدمت به خداوند باشد.