سایه مستدام غزل


سایه مستدام غزل

دنیای اقتصاد : یک سال از مرگ هوشنگ ابتهاج سمیعی معروف به «سایه» می‌گذرد؛ شاعر و هنرشناسی که زندگی‌اش چون درختی تناور بر عرصه‌های مختلف فرهنگ کشورمان سایه افکنده و در هر زمینه‌ای که وارد شده تاثیر غیرقابل‌انکاری از خود برجا گذاشته است؛ از شعر و موسیقی گرفته تا تصحیح دیوان حافظ و ارائه روایتی صادقانه از تاریخ هنر. مطالعه‌اش در ادبیات کلاسیک و همنشینی‌اش با بزرگان ادب معاصر موجب شد یک ‌پا در سنت و پای دیگر در تجدد داشته باشد و همین ویژگی سبب شده تا اشعارش، به‌ویژه غزل‌هایش، تا این حد، هم بین عموم و هم در بین متخصصان با استقبال مواجه شود.

سایه مستدام غزل

غلامحسین یوسفی، ادیب و استاد برجسته دانشگاه، درباره ویژگی‌های شعر او می‌گوید: «در غزل فارسی معاصر، شعرهای سایه در شمار آثار خوب و خواندنی است. مضامین گیرا و دلکش، تشبیه، استعاره‌ها و صور خیال بدیع، زبان روان، موزون، خوش‌ترکیب و هماهنگ با غزل، از ویژگی‌های شعر اوست. همچنین رنگ اجتماعی ظریف آن یادآور شیوه دل‌پذیر حافظ است.» همین خصوصیت موجب شده نام او اکنون در کنار شاعران مطرحی چون حسین منزوی، محمدعلی بهمنی و سیمین بهبهانی به عنوان غزل‌سرایان برجسته معاصر ثبت شود. ابتهاج در سرایش شعر بیش از همه از حافظ آموخت؛ تاثیری که نمود آن نه به شکلی تقلیدی و کلیشه‌ای که در فرآیندی خلاقانه و از تاروپود وجودش در شعرش تجلی یافت. وی درباره آشنایی خود با حافظ تعریف می‌کند: «وقتی پدرم تو بنگاه مستقل آبیاری بود، من که بچه بودم گاهی می رفتم اداره پدرم. در واقع از بس شلوغ می‌کردم پدرم منو برد به اداره مستقل آبیاری... اونجا مثلا منو استخدام کرد و آخر ماه از جیب خودش به من حقوق می‌داد. سه ماه تابستان ۱۳۱۹ من اونجا به اصطلاح کار می‌کردم... یه کارمند پدرم، ظاهرا دفتردار، یه دیوان حافظ به من داد از اون چاپ‌سنگی‌ها. نمی‌دونم چی شد که کتاب خودشو داده بود به من که دیگه از من پس هم نگرفت. این اولین دیوان حافظ من بود. همون موقع خیلی از شعرهای حافظ رو خوندم. دومین حافظ رو هم که چاپ پژمان سال ۱۳۱۸ بود بعد از این خریدم. حافظ پژمان چاپ برادران علمی. دارم هنوز. آقای زهرایی هم این اواخر دوباره جلدش کرده. یکی دو سال بعدش چاپ قزوینی رو خریدم.»

ابتهاج و موسیقی

ابتهاج از سال۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ پس از کناره‌گیری داوود پیرنیا سرپرست برنامه گلها در رادیوی ایران و پایه‌گذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. مدیریت او در برنامه گلهای جدید فصل مهمی از موسیقی سنتی و کلاسیک ایران را در دهه ۱۳۵۰ رقم زد. این برنامه سبب شد هنرمندانی همچون محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، شهرام ناظری، حسین علیزاده و بزرگان دیگری از این نسل به جامعه علاقه‌مند موسیقی بیشتر معرفی شوند. هرچند او در زمان مدیریتش در برنامه گلها تمایل زیادی به استفاده از اشعارش با صدای خوانندگان نداشت اما یادگارهای ارزشمندی از آن دوران با ترانه‌های او به جا مانده است؛ از جمله آنها می‌توان به تصنیف «سرگشته» (تو ‌ای پری کجایی)، یکی از مشهورترین و ماندگارترین آثار موسیقی معاصر ایران، اشاره کرد که نخستین بار با آهنگسازی همایون خرم در دستگاه همایون و با صدای حسین قوامی اجرا شد. متن تصنیف «به یاد عارف» با صدای استاد محمدرضا شجریان با آهنگسازی محمدرضا لطفی در بیات ‌ترک و سرود «سپیده» (ایران ‌ای سرای امید) با آهنگسازی محمدرضا لطفی در دستگاه ماهور از دیگر آثار به‌یادمانی سایه در این زمینه هستند.

ابتهاج و تصحیح حافظ

حافظ دین بزرگی بر گردن سایه و شعر سایه دارد، از این رو به نظر می‌رسد وی سعی کرده با تصحیح دقیق و موشکافانه دیوان حافظ تا حدی در این زمینه ادای دین کند. درباره ارزش و عظمت این کار همین بس که بهاءالدین خرمشاهی، نویسنده و حافظ‌پژوه، در این زمینه تعریف می‌کند:‌ «دیوان حافظ به تصحیح استاد بزرگ شادروان امیرهوشنگ ابتهاج، در سال۱۳۷۳ بعد از ۵۰ سال تلاش منتشر شد. من از ایشان پرسیدم شما چند سال روی این تصحیح کار کردید؟ ایشان گفتند ۴۰ سال و اخیرا هم ۱۰ سال.» خرمشاهی تاکید می‌کند: «تصحیح سایه از دیوان حافظ همچنان حسن ختامی بر تصحیح از دیوان حافظ است.»

ابتهاج و تاریخ شفاهی

دوستی سایه با شاعران، نویسندگان، فعالان سیاسی،‌ نوازندگان و آهنگسازان صاحب‌نام موجب شد او تبدیل به گنجینه‌ای پربار از خاطرات ارزشمند شود. خوشبختانه در سال‌های آخر عمر سایه، این خاطرات به همت میلاد عظیمی و عاطفه طیه در کتابی به نام «پیر پرنیان‌اندیش» به چاپ رسید. او در این کتاب که در قالب تاریخ شفاهی تدوین شده، مواجهات بی‌واسطه و صادقانه خود با شخصیت‌های تاثیرگذار فرهنگ و هنر را پیش ‌روی مخاطبان قرار داده است. میلاد عظیمی، نویسنده کتاب، درباره شکل‌گیری این کتاب توضیح می‌دهد: «در سال ۱۳۸۵ روزی قرار شد من و همسرم عاطفه به خانه هوشنگ ابتهاج برویم و با او دیدار کنیم. قرار بود نیم ساعت خدمت ایشان باشیم؛ ساعت ۵ بعدازظهر رفتیم و ۲ بامداد آمدیم! خیلی زود با ایشان دوست شدیم؛ سایه دید که ما خیلی دوستش داریم و تقریبا همه اشعارش را حفظ هستیم و حافظ به سعی سایه را خوب خوانده‌ایم. ما هم از همان لحظه اول فهمیدیم که حرف‌ها و نکته‌ها و خاطراتی که سایه می‌گوید جالب و مهم است. همان لحظه به ذهنمان رسید که این خاطرات باید ثبت و ضبط شود. استاد شفیعی کدکنی هم توصیه کردند و سایه هم بالاخره قبول کرد که گفت‌وگوهایمان را ضبط کنیم. ایامی که در ایران بود، گاهی هر روز هفته و هر روز چندین ساعت، مثلا ۱۲-۱۰ساعت با او بودیم. از وقتی هم وارد می‌شدیم ضبط و دوربین را روشن می‌کردیم تا موقع خروج و همه‌چیز ثبت می‌شد. نتیجه این گفت‌وگو‌ها سرانجام در ۱۴۸۲ صفحه در قالب دو جلد از سوی انتشارات سخن منتشر شده است.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

مرد جوان پسر مورد علاقه مادرزنش را به قتل رساند!