پشت پرده بازگشت رشیدپور و گلزار و قهر شهبازی
افرادی میتوانند در صدا و سیما مخاطب جذب میکنند که مخاطبان آنان را قبول داشته باشد، به این افراد علاقهمند باشد و مایل باشند تصویر و صدای این افراد را ببینند و بشنوند. نمیتوان با سلیقه مخاطبان وارد جنگ شد. این که صدا و سیما یک مجری یا چهره را در تلویزیون آورده و سعی کند به زور به مخاطب تحمیل کند، جواب نمیدهد. مخاطبین در چنین شرایطی به جای جذب شدن به برنامههای صدا و سیما، از این سازمان دور میشوند
فرارو- انتشار خبر بازگشت احتمالی رضا رشیدپور و محمدرضا گلزار به عرصه اجرا در تلویزیون با حواشی زیادی همراه شده است. این حواشی پس از آن تشدید شد که خبرگزاری صداوسیما نیز این خبر را منتشر کرد و به نظر میرسد فرضیه بازگشت گلزار و رشیدپور به صدا و سیما به زودی اجرایی خواهد شد.
به گزارش فرارو، بسیاری از مخاطبان صدا و سیما، حضور گلزار در این سازمان را با مجریگری مسابقه «برنده باش» در شبکه سوم سیما، به خاطر میآورند. رضا رشیدپور نیز برای مخاطبان صدا و سیما با سیم آخر و برنامه صبحگاهی و پربیننده «حالا خورشید» به خاطر میآید. با توجه به اقبال برنامههایی که این دو، در صدا و سیما اجرا می کردند، گمانه زنی میشود صدا و سیما با هدف افزایش مخاطبان، تصمیم به بازگشت این چهرهها گرفته است. محسن برمهانی معاون سیما در این خصوص گفته است: «نمیتوانیم در همکاری چهرهها با صداوسیما همه را با یک چوب بزنیم، چون هر کدام یک فرد متفاوت هستند.»
با این وجود خبر بازگشت گلزار و رشیدپور به صدا و سیما مورد استقبال برخی قرار نگرفته است روزنامه کیهان در خصوص این خبر نوشت: «یک مجری بدسابقه، درحالی بهزودی اجرای برنامه سیم آخر در تلویزیون را عهدهدار خواهد شد که شبکهای ضد ایرانی درباره او دست به افشاگری زد. یکی از مجریان زن شبکه ضد ایرانی «من و تو» در برنامهای زنده در این شبکه فاش کرد که رضا رشیدپور در زمان مجریگری در صداوسیما، بهصورت مستقیم برای او و همکارانش مطالبی را ارسال میکرده که خودش جرأت صحبت درباره آنها را نداشته است! ضمن اینکه هنوز هم مطالب مخدوشی که در صفحه شخصیاش در فضای مجازی برای همراهی با فتنه سال ۱۴۰۱ نوشته بود باقی است و این خود گواه گرایش اصلی اوست. با این اوصاف، جای سؤال است که با چه توجیه و توضیحی بناست اجرای برنامهای در دوران تحول صداوسیما به او سپرده شود؟»
محمدرضا شهبازی نیز از چهرههایی است که به این بازگشت، واکنش منفی نشان داده است. او که با عنوان «طنزپرداز جریان انقلابی» مشهور شده است با انتشار متن و ویدئویی اعتراضی در کانال تلگرامی خود از پایان همکاریاش با صداوسیما خبر داد. البته شهبازی در کنار نقد بازگشت رضا رشیدپور و محمدرضا گلزار به صداوسیما، نسبت به رفتار همراه با احترام حداد عادل و محمد مخبر در مواجهه با سیدمحمد خاتمی اعتراض کرده است.
محمدرضا نجارزاده مدیر اجتماعی شبکه سوم سیما در پاسخ به توییت شهبازی، با درج میزان آمار مخاطبان برنامههایش، در حدود ۵ درصد، به انتقادات او پاسخ میدهد
در این شرایط این مساله مطرح میشود که چرا تکثر در جامعه ایران نزد جریان خاص نادیده گرفته می شود و گمان می شود با خالص سازی گره همه مشکلات گشوده می شود و در موضوع قهر شهبازی این سوال پیش می آید که آیا صدا و سیما باید با تنوع آراء و برنامه سازی برای سلایق مختلف خداحافظی کند و تنها برای یک طیف فکری خاص تولید محتوا کند؟ پیامدهای حرکت صدا و سیما بر مدار خالص سازی و تک قطبی گرایی چه خواهد بود؟ فرارو در راستای پاسخ دادن به این سوالات با حسین کنعانی مقدم، فعال سیاسی اصولگرا گفتگو کرده است:
لزوم احترام صدا و سیما به تنوع عقاید و گرایشها
حسین کنعانی مقدم به فرارو گفت: «به اسم صدا و سیمای ملی دقت کنید. حتی از اسم صدا و سیما مشخص است که قرار است یا بهتر است بگوییم که باید به تکثر و تنوع فرهنگها، گرایشات، گویشها، قومیتها و از همه مهمتر سلایق و دیدگاههای مردم توجه کند. رسانه ملی موظف است به دیدگاههای همه اقشار توجه کافی داشته باشد؛ بنابراین برنامههای صدا و سیما باید به شیوهای طراحی و با حضور هنرمندانی اجرا شوند که مورد استقبال اقشار مختلف جامعه قرار دارند. قطعا رسانه ملی متعلق به ملت ایران است، اما با توجه به همه این تنوع و تکثرها که اشاره کردم صدا و سیما وظیفه مهمی بر دوش دارد.»
وی افزود: «صدا و سیما باید به نیاز، خواست و مطالبات اقشار مختلف توجه کند و بر اساس همین موارد دست به برنامه سازی بزند. با رعایت این اصل، صدا و سیما نه تنها مخاطب خود را حفظ میکند، بلکه جامعه هدف خود را پیدا میکند و نسبت به دفاع از ارزشهایی که انقلاب برای آن شکل گرفته تلاش خود را انجام خواهد داد، به همین خاطر، این که یک سلیقه خاص بر صدا و سیما حاکم شود، بدون شک خطا است. اگر صدا و سیما مایل است تعداد مخاطبان را افزایش دهد، باید از تنوع برنامهها استقبال کند. حتی اگر صدا و سیما به دنبال این باشد که در فضای رقابتی جنگ رسانهای موفق باشد و از پس رقابت با انواع شبکههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی بربیاید، خواه ناخواه چارهای به جز احترام به سلایق گوناگون ندارد. در غیر این صورت، میدان را به این شبکهها و رسانهها واگذار کرده و در این جنگ خواهد باخت. مردم نیز به جای تماشای برنامههای صدا و سیما از طریق دیگری ذائقه خود را تامین میکنند.»
هیچ مجری و هنرمندی به زور محبوب نمیشود
این فعال سیاسی اصولگرا گفت: «صدا و سیما نباید فقط مصرف کننده استعدادها و نوآوریهایی باشد که دیگر کشورها تولید کرده اند یا دست به تقلید و الگو برداری از برنامه رسانههای خارجی بزند. صدا و سیما در کنار پخش برنامههای متنوع دیگر کشورها، موظف است در حوزه برنامه سازی، تولید محتوا و تربیت و استخدام مجریهای توانمند داخلی نیز تلاش کند. افرادی میتوانند در صدا و سیما مخاطب جذب میکنند که مخاطبان آنان را قبول داشته باشد، به این افراد علاقهمند باشد و مایل باشند تصویر و صدای این افراد را ببینند و بشنوند. نمیتوان با سلیقه مخاطبان وارد جنگ شد. این که صدا و سیما یک مجری یا چهره را در تلویزیون آورده و سعی کند به زور به مخاطب تحمیل کند، جواب نمیدهد. مخاطبین در چنین شرایطی به جای جذب شدن به برنامههای صدا و سیما، از این سازمان دور میشوند و به همان رسانهها که اشاره کردم پناه خواهند برد.»
وی افزود: «مسئولین صدا و سیما و شورای سیاستگذاری این سازمان، باید به این نکته توجه کنند که صدا و سیما باید همه اقشار و آحاد جامعه را جذب خود کند. نه تنها تک قطبی بودن صدا و سیما، بلکه دو قطبی بودن آن هم صد در صد اشتباه و سم مهلکی برای مخاطبان خواهد بود. صدا و سیما باید چندقطبی شده و فضایی ایجاد کند که مخاطبان قهر کرده، به این رسانه باز گردند و با اشتیاق تماشاگر برنامههای مختلفی باشند که به همه سلایق احترام میگذارد.»