جلسه نقد رمان «راز جنگل هزار دستان» برگزار شد
منبع خبر /
رسانه کودک /
06-06-1402
جلسه نقد رمان «راز جنگل هزار دستان» به کوشش کانون ادبی راوی گیلان، آموزش و پرورش منطقه بندر کیاشهر و کتابخانه ۲۲ بهمن در محل سالن بخشداری منطقه برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، یازدهمین جلسه نقدوبررسی کتاب نوجوان با محوریت رمان «راز جنگل هزار دستان» به نویسندگی لوسی استرینج با حضور هانیه پارسا، منتقد ادبی، سیدزینب میرپور، مجریکارشناس و همراهی دختران نوجوان کیاشهری برگزار شد.
«راز جنگل هزار دستان» اولین رمان لوسی استرینج است و ماجرای دختری است به نام هنریتا که بعد از اتفاق بدی که در لندن برایشان افتاده به خانهای در دل جنگل نقل مکان میکنند که نامش خانه امید است. در این خانه و جنگل اتفاقاتی رخ میدهد که تحول و تغییر را در زندگی هنریتا پدید میآورد. این کتاب از سوی نشر هوپا منتشر شده است.
در ابتدای جلسه نقد، سیدزینب میرپور، به شرح زندگی و بیوگرافی نویسنده پرداخت و بیان داشت: نویسنده قبل از اینکه وارد وادی نویسندگی شود، معلم بوده و درواقع کتاب و خانواده از عناصر مهم زندگی ایشان است.
هانیه پارسا در اینباره گفت: لازمه ارتباط با کتاب این است که از دنیای نویسنده نیز آگاهی داشته باشیم. نویسنده شغلهای مختلفی داشته از فروشندگی گرفته تا بازیگری. یکی از عوامل نویسندهشدن او کار با بچهها و معلمی بوده است. این کتاب اولین داستان او با محوریت خانواده و مادر است.
میرپور از منتقد ادبی درباره آثار ترجمه و استقبال نوجوانان از این آثار پرسید و پارسا بیان کرد: از سال گذشته تا کنون نزدیک ۴۴ درصد از آثار ترجمهشده مورد استقبال کودکان و نوجوانان قرار گرفته است.
مجری برنامه در ادامه به ژانرهای ادبی که در آثار ترجمه موجود است اشاره کرد و از حاضران پرسید که ژانر کتاب «راز جنگل هزار دستان» چیست؟ منتقد ادبی توضیح داد: مضمون داستانهای ترجمه اکثرا ژانر وحشت و جادوگری است. نوجوانان باید کتابهایی با ژانر مختلف مطالعه کنند که در عرصه کتابخوانی سلیقهای تکبعدی نداشته باشند.
در ادامه بحث به دغدغه شخصیت اصلی رسید. نظر یکی از نوجوانان این بود که داستان حول محور زندگی دختری ۱۲ساله است که دغدغه خانواده داشت و در پی نجات خانوادهاش بود.
هانیه پارسا در پاسخ به سؤال میرپور درباره آثار تألیفی مشابه که مطابق با این کتاب باشد، اینگونه پاسخ داد: سه کتاب ایرانی میتوان با این موضوع معرفی کرد؛ «شبهای بیستاره»، «دخترخالهها» و «شاخدماغی» که موضوع همهشان خانواده است.
مجری اینبار به سراغ تعلیق و کشش داستان رفت و از هانیه پارسا درباره تعلیق داستان پرسید.
منتقد نیز برای پاسخ به این سؤال ابتدا به سراغ نوجوانان رفت و از آنها پرسید آیا کتاب برای شما کشش لازم را داشت و خستهکننده نبود؟ ماجرای برادر هنریتا چه بود؟ در پاسخ به این سؤال نوجوانان بیان کردند که ماجرا بیش از اندازه طولانی بود و اطناب داشت؛ اما تعلیق کافی برای ادامه داشت.
میرپور گفت: هنریتا شخصیت نوجوان ۱۲ساله غیرواقعی بود و این سلسله اتفاقات برای دختری به سن او غیرممکن است. شخصیت اصلی همیشه با ترس زندگی میکرد.
از نکات درخور توجه دیگر نامگذاری خانه هنریتا به نام خانه امید بود که یکی از نوجوانان در توضیح خانه امید گفت: خانه امید خانهای بود که «خانواده ناامید به خانه امید پناه آورده بودند».
هانیه پارسا نظر خود را درباره هنریتا اینگونه بیان کرد: دختری بود مثل همه دختران همسن خود، زندگی عادی یک نوجوان را داشت و در پی اتفاقات داستان، وارد بلوغ شد و یکی از این مسیر بلوغ مرگ برادرش بود. شخصیتی که در ابتدا میترسد و در ادامه بر ترسش غلبه کرد، وارد عمل شد و این هم نوعی بلوغ شخصیتی است که هنریتا در پی روزهای سخت کسب کرد.
میرپور نیز نظر خود را درباره شخصیت هنریتا اینگونه بیان کرد: از نکات بارز و مهم این داستان شخصیت نوجوان هنریتا بود که خودش کتابخوان بود و این سبک زندگی قهرمان میتواند به مخاطب نوجوان بسیار کمک کند.
وی در ادامه تأکید کرد: این کتاب به خوبی قهرمان خود را در میان داستان معرفی کرده است که نمونه این موارد در کشور ما بعد از دفاع مقدس بسیار فراوان است.
هانیه پارسا، منتقد ادبی در این جلسه نکاتی درباره باگهای داستان گفت از جمله اینکه اطناب و زیادهگویی داستان و حذفشدن جین، خدمتکار خانه در اواسط داستان و روند کند داستان که در ادامه سیر تندی گرفته بود. در ادامه افزود: فضاسازی داستان، طبیعت، جنگل، دود، صدای بلبل، خانه قدیمی و همه اینها مخاطب را با خود همراه میکرد.
منتقد با بیان این مطلب که یکی از عوامل اثرگذاری و فضاسازی خوب، استفاده از حواس پنجگانه بود گفت: صدای بلبل که طرح آن روی جلد کتاب هم بود همان هزار دستان است که نمادی از امیدواری است.
مجری به سراغ بیمارستان هلدون رفت. منتقد به ریشه کلمه «هلدون» اشاره کرد و گفت: هل در انگیسی یعنی جهنم و این هم نماد و استعارهای از فضای تیمارستان بود.
یکی از حاضران با بیان شعار «موجها آن زن را به هر سو پرت کردند اما او غرق نشد» که سربازی برای آزادی پاریس سر میداد و مقایسه آن با دفاع مقدس ما که هر عملیات با رمز و شعاری آغاز میشد به زیرلایه جنگ در این کتاب اشاره کرد که درواقع نویسنده هوشمندانه جنگ و عواقب آن را در این داستان آورده تا قشر نوجوان نیز در خلال ماجراهای کتاب با تاریخ کشورشان آشنا شوند.
در پایان منتقد با اشاره به هفت گام شخصیت و سیر تحول او به نوجوانان گفت که برای دستیابی به عمق بیشتر در حوزه ادبیات، کتابها را با با دقت بیشتر بخوانند و از مسائل مهم کتابها بدون تحلیل و تفکر نگذرند.
لازم به ذکر است که کانون ادبی راوی گیلان از آذرماه سال ۱۳۹۹ فعالیت خود را آغاز کرده است. اعضای این کانون جمعی از بانوان استان گیلان هستند که نگارش رمان، داستان کوتاه، جستار، یادداشت، نقد کتاب و برگزیدهشدن در جشنوارههای استانی و کشوری را در کارنامه فعالیت ادبی خود دارند.
«راز جنگل هزار دستان» اولین رمان لوسی استرینج است و ماجرای دختری است به نام هنریتا که بعد از اتفاق بدی که در لندن برایشان افتاده به خانهای در دل جنگل نقل مکان میکنند که نامش خانه امید است. در این خانه و جنگل اتفاقاتی رخ میدهد که تحول و تغییر را در زندگی هنریتا پدید میآورد. این کتاب از سوی نشر هوپا منتشر شده است.
در ابتدای جلسه نقد، سیدزینب میرپور، به شرح زندگی و بیوگرافی نویسنده پرداخت و بیان داشت: نویسنده قبل از اینکه وارد وادی نویسندگی شود، معلم بوده و درواقع کتاب و خانواده از عناصر مهم زندگی ایشان است.
هانیه پارسا در اینباره گفت: لازمه ارتباط با کتاب این است که از دنیای نویسنده نیز آگاهی داشته باشیم. نویسنده شغلهای مختلفی داشته از فروشندگی گرفته تا بازیگری. یکی از عوامل نویسندهشدن او کار با بچهها و معلمی بوده است. این کتاب اولین داستان او با محوریت خانواده و مادر است.
میرپور از منتقد ادبی درباره آثار ترجمه و استقبال نوجوانان از این آثار پرسید و پارسا بیان کرد: از سال گذشته تا کنون نزدیک ۴۴ درصد از آثار ترجمهشده مورد استقبال کودکان و نوجوانان قرار گرفته است.
مجری برنامه در ادامه به ژانرهای ادبی که در آثار ترجمه موجود است اشاره کرد و از حاضران پرسید که ژانر کتاب «راز جنگل هزار دستان» چیست؟ منتقد ادبی توضیح داد: مضمون داستانهای ترجمه اکثرا ژانر وحشت و جادوگری است. نوجوانان باید کتابهایی با ژانر مختلف مطالعه کنند که در عرصه کتابخوانی سلیقهای تکبعدی نداشته باشند.
در ادامه بحث به دغدغه شخصیت اصلی رسید. نظر یکی از نوجوانان این بود که داستان حول محور زندگی دختری ۱۲ساله است که دغدغه خانواده داشت و در پی نجات خانوادهاش بود.
هانیه پارسا در پاسخ به سؤال میرپور درباره آثار تألیفی مشابه که مطابق با این کتاب باشد، اینگونه پاسخ داد: سه کتاب ایرانی میتوان با این موضوع معرفی کرد؛ «شبهای بیستاره»، «دخترخالهها» و «شاخدماغی» که موضوع همهشان خانواده است.
مجری اینبار به سراغ تعلیق و کشش داستان رفت و از هانیه پارسا درباره تعلیق داستان پرسید.
منتقد نیز برای پاسخ به این سؤال ابتدا به سراغ نوجوانان رفت و از آنها پرسید آیا کتاب برای شما کشش لازم را داشت و خستهکننده نبود؟ ماجرای برادر هنریتا چه بود؟ در پاسخ به این سؤال نوجوانان بیان کردند که ماجرا بیش از اندازه طولانی بود و اطناب داشت؛ اما تعلیق کافی برای ادامه داشت.
میرپور گفت: هنریتا شخصیت نوجوان ۱۲ساله غیرواقعی بود و این سلسله اتفاقات برای دختری به سن او غیرممکن است. شخصیت اصلی همیشه با ترس زندگی میکرد.
از نکات درخور توجه دیگر نامگذاری خانه هنریتا به نام خانه امید بود که یکی از نوجوانان در توضیح خانه امید گفت: خانه امید خانهای بود که «خانواده ناامید به خانه امید پناه آورده بودند».
هانیه پارسا نظر خود را درباره هنریتا اینگونه بیان کرد: دختری بود مثل همه دختران همسن خود، زندگی عادی یک نوجوان را داشت و در پی اتفاقات داستان، وارد بلوغ شد و یکی از این مسیر بلوغ مرگ برادرش بود. شخصیتی که در ابتدا میترسد و در ادامه بر ترسش غلبه کرد، وارد عمل شد و این هم نوعی بلوغ شخصیتی است که هنریتا در پی روزهای سخت کسب کرد.
میرپور نیز نظر خود را درباره شخصیت هنریتا اینگونه بیان کرد: از نکات بارز و مهم این داستان شخصیت نوجوان هنریتا بود که خودش کتابخوان بود و این سبک زندگی قهرمان میتواند به مخاطب نوجوان بسیار کمک کند.
وی در ادامه تأکید کرد: این کتاب به خوبی قهرمان خود را در میان داستان معرفی کرده است که نمونه این موارد در کشور ما بعد از دفاع مقدس بسیار فراوان است.
هانیه پارسا، منتقد ادبی در این جلسه نکاتی درباره باگهای داستان گفت از جمله اینکه اطناب و زیادهگویی داستان و حذفشدن جین، خدمتکار خانه در اواسط داستان و روند کند داستان که در ادامه سیر تندی گرفته بود. در ادامه افزود: فضاسازی داستان، طبیعت، جنگل، دود، صدای بلبل، خانه قدیمی و همه اینها مخاطب را با خود همراه میکرد.
منتقد با بیان این مطلب که یکی از عوامل اثرگذاری و فضاسازی خوب، استفاده از حواس پنجگانه بود گفت: صدای بلبل که طرح آن روی جلد کتاب هم بود همان هزار دستان است که نمادی از امیدواری است.
مجری به سراغ بیمارستان هلدون رفت. منتقد به ریشه کلمه «هلدون» اشاره کرد و گفت: هل در انگیسی یعنی جهنم و این هم نماد و استعارهای از فضای تیمارستان بود.
یکی از حاضران با بیان شعار «موجها آن زن را به هر سو پرت کردند اما او غرق نشد» که سربازی برای آزادی پاریس سر میداد و مقایسه آن با دفاع مقدس ما که هر عملیات با رمز و شعاری آغاز میشد به زیرلایه جنگ در این کتاب اشاره کرد که درواقع نویسنده هوشمندانه جنگ و عواقب آن را در این داستان آورده تا قشر نوجوان نیز در خلال ماجراهای کتاب با تاریخ کشورشان آشنا شوند.
در پایان منتقد با اشاره به هفت گام شخصیت و سیر تحول او به نوجوانان گفت که برای دستیابی به عمق بیشتر در حوزه ادبیات، کتابها را با با دقت بیشتر بخوانند و از مسائل مهم کتابها بدون تحلیل و تفکر نگذرند.
لازم به ذکر است که کانون ادبی راوی گیلان از آذرماه سال ۱۳۹۹ فعالیت خود را آغاز کرده است. اعضای این کانون جمعی از بانوان استان گیلان هستند که نگارش رمان، داستان کوتاه، جستار، یادداشت، نقد کتاب و برگزیدهشدن در جشنوارههای استانی و کشوری را در کارنامه فعالیت ادبی خود دارند.