بازیگر پوست شیر و ماجرای عجیب اهدای عضو یک زن
کمال هاشمی کارگردان نمایش «لحظهها و همیشه» عنوان کرد این اثر نمایشی به این مساله میپردازد که مرز واقعیت و مجاز چقدر شکننده است و چطور میتوان گفت که کدام دنیا واقعی و کدام دنیا مجازی است.
کمال هاشمی طراح و کارگردان نمایش «لحظهها و همیشه» که این روزها در پردیس تئاتر و موسیقی باغ کتاب روی صحنه است درباره شکل گیری ایده این اثر نمایشی به خبرنگار مهر گفت: ایده اولیه شکل گیری این نمایش به ۴ سال قبل بازمی گردد. در آن زمان شاهد ارتباطهایی بودم که بین آدمهای واقعی، اما از طریق فضای مجازی برقرار بود و شهرها و کشورهای مختلف بینشان فاصله میانداخت. همیشه این مساله جزو دغدغه هایم بوده که این نوع ارتباط بین ۲ شخص چقدر میتواند یک ارتباط حقیقی باشد و این دور بودن چقدر میتواند روی ارتباط این ۲ شخص تاثیر بگذارد. چون افرادی هستند که در عین اینکه رابطه عاطفی و صمیمی با هم دارند، مجبور هستند مدتی به صورت مجازی با هم در ارتباط باشند.
وی ادامه داد: مساله دیگر هم این است که دنیای مجازی در زندگی همه ما نقش پررنگی پیدا کرده است و در این سالها آدمها دیگر کمتر یکدیگر را میبینند و بیشتر از طریق فضای مجازی با هم ارتباط دارند. این سوال مهم که این نوع ارتباطها چقدر از بار واقعی بودنشان کم میکند ذهنم را مشغول کرده بود و همین مساله باعث شکل گیری «لحظهها و همیشه» شد.
هاشمی یادآور شد: یکی دیگر از مسائلی که همیشه برایم به عنوان یک چالش مطرح بود، این است که افرادی که درگیر پیوند عضو میشوند و عضو شخص دیگری را به خصوص قلب دریافت میکنند، چقدر میتوانند حضور آن شخص را در زندگی شان نادیده بگیرند و تا چه اندازه میتواند مستقل فکر کنند. تحقیقات نشان میدهد حضور فرد اهدا کننده همیشه در زندگی فرد گیرنده احساس میشود و این فرد به شخص دیگری تبدیل میشود و نمیتواند به زندگی قبل از دریافت عضو برگردد که این مساله نیز یکی دیگر از مواردی بود که در نمایش به آن پرداختیم.
وی درباره مضمون و ویژگیهای نمایش توضیح داد: در این نمایش نیز ما با مردی به نام کیوان روبرو هستیم که از یک طرف درگیر مساله ارتباط مجازی با همسرش است که در یک کشور دیگر درگیر کارهای مهاجرت شده است و از طرف دیگر به تازگی پیوند قلب انجام داده و با دختری که قلبش را به او پیوند زده اند ابتدا از طریق فضای مجازی و در ادامه در خیال ارتباط برقرار میکند. در واقع کیوان با ۲ جهان واقعی و انتزاعی مواجه است و در این ۲ جهان سیر میکند. البته هر ۲ این جهانها از طریق دنیای مجازی شکل میگیرد و چالش اصلی کیوان در ارتباطی است که با این ۲ شخص دارد.
وی درباره شیوه اجرایی نمایش افزود: این چالش در فرم اجرایی و نوع روایت نمایش هم وجود دارد و همین شیوه، نمایش را در حوزه دیجیتال پرفورمنس قرار میدهد. انتخاب این شیوه روایت، الحاقی نیست و کاملا در خدمت محتوای اثر است. در واقع این نمایش چالش انسان امروزی را به تصویر میکشد؛ انسانی که آنقدر مجاز وارد زندگی اش شده که شاید در جاهایی حقیقت را گم کرده است و میخواهد این سوال را مطرح کند که مرز واقعیت و مجاز چقدر شکننده است و چطور میتوان گفت که کدام دنیا واقعی و کدام دنیا مجازی است.
وی درباره فضاسازی نمایش و طراحی ویدئومپینگ بیان کرد: در این نمایش هم از ارتباط زنده تصویری بین کاراکترها استفاده میشود که از طریق موبایل انجام میگیرد و به صورت زنده پخش میشود و هم تصاویر ضبط شده داریم که برخی از آنها در خارج ایران و برخی در خود ایران ضبط شده اند. در واقع نمایش مدام بین تصاویر زنده و ضبط شده در حال حرکت است و در برخی صحنهها شاید مخاطب متوجه نشود که کدام ارتباط زنده و کدام قدیمی است، چون مرز مشخصی بین این ارتباطها وجود ندارد. همچنین ما یک صفحه اینستاگرام برای کاراکتر مانیا که قلبش را به کیوان پیوند زده اند، ساختیم و در آن صفحه تولید محتوا کردیم. این نمایش یک اثر کاملا رئالیستی است، اما بستر و کانالی که این آدمها را به هم وصل میکند، متفاوت است.
هاشمی درباره بازخوردها و استقبالی که از نمایش شده است، گفت: استقبال از کار تا امروز نوسان داشته است. میدانیم که شرایط تئاتر، مناسب نیست و اجرای ما هم در باغ کتاب از فضای مرکز شهر دور است و همین مساله چالش دیگری برای نمایش بود، اما در کل من از استقبال مخاطبان راضی هستم و بازخوردهای خوبی هم از آنها گرفتم، چون بیشتر تماشاگران دریافتهای شخصی خودشان را از کار گرفته اند و برای من همین کافی است. این نمایش خوب یا بد، اثری است که از ذهن مخاطبان پاک نخواهد شد، چون تماشاگران در این اجرا، تجربهای غیرمرسوم و غیرمتداول را از سر میگذرانند که شاید تا به حال کمتر دیده باشند.
این کارگردان تئاتر درباره انتخاب بازیگران نمایش توضیح داد: شیوا فلاحی در ۴ نمایش قبلی من حضور داشته و جزو اعضای گروه است. نیلوفر بیرامی دومین انتخابم بود. به دنبال بازیگری میگشتم که شبیه به مانیای داستان باشد و دنبال چهره شناخته شده هم نبودم. با نیلوفر بیرامی در یک فیلم کوتاه آشنا شدم و دیدم که به جز تواناییهای بازیگری و استعدادی که دارد چقدر متناسب این نقش است. درباره انتخاب مجتبی پیرزاده هم شاید برخی فکر کنند که بعد از بیشتر شناخته شدنش در سریالهای «پوست شیر» و «قهوه ترک» او را برای این نقش انتخاب کردم در حالی که همکاری ما مربوط به یک سال و نیم قبل است، چون این نمایش قرار بود مهر ماه پارسال در تماشاخانه ایرانشهر اجرا شود که به تعویق افتاد. جدا از اینکه همیشه بازی مجتبی پیرزاده را دوست داشتم از جهاتی هم به کاراکتر کیوان نزدیک بود از این رو دوست داشتم او در نمایش بازی کند. خود من از گروه مهر شیراز آمده ام که شاید امیررضا کوهستانی شناخته شدهترین فرد گروه باشد، اما ما همگی در یک گروه با هم کار میکردیم و از جایی به بعد هرکس کار خودش را میکند.
نمایش «لحظهها و همیشه» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی کمال هاشمی و بازی مجتبی پیرزاده، شیوا فلاحی، نیلوفر بیرامی تا ۱۳ شهریور ماه ساعت ۱۹:۴۵ در پردیس تئاتر و موسیقی باغ کتاب روی صحنه است.