قتل پدر به دست پسر کینه ای در شهرری + فیلم بازسازی صحنه جرم و گفتگو
حوادث رکنا: مرد جوان که در درگیری مرگبار با پدرش متهم به قتل او شد، صحنه قتل را بازسازی کرد.
به گزارش رکنا_فاطمه شیخ علیزاده، رسیدگی به پرونده قتل مرد میانسال در خانه اش واقع در شهرری تهران از اواسط زمستان سال 1401 با اعلام از سوی همسر او کشف جسدش در خانه شان؛ در دستور کار دکتر مجید باقری بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت.
به این ترتیب تیم جنایی برای بررسی موضوع راهی محل جنایت شدند و در تحقیقات ابتدایی مشخص شد که این مرد میانسال بعد از درگیری با پسر 40 ساله خود به کام مرگ فرو رفته بود.اما پسر او بعد از درگیری مرگبار از مهلکه گریخته بود.
همچنین مشاهدات ابتدایی فرضیه خفگی مرد میانسال را قوت می بخشید اما برای تعیین علت دقیق فوت جسد با دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
تلاش کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران برای یافتن ردی از متهم متواری پرونده آغاز شد و 5 روز بعد از حادثه متهم در پارکی نزدیکی خانه شان شناسایی و دستگیر شد.
او بعد از دستگیری صراحتا به درگیری مرگبار با پدر خود اعتراف کرد و با طی روال قانونی پرونده سرانجام چند روز قبل برای بازسازی صحنه جرم بار دیگر راهی محل جنایت شد.
بازسازی صحنه قتل پدر در شهرری
متهم با حضور در خانه شان، سمت کاناپه ای رفت که درگیری او با پدرش در آنجا رخ داده بود. مادر او برادرانش هم با نگاهی اندوهگین به او چشم دوخته بودند.متهم روی کاناپه نشست و لحظه به لحظه شروع درگیری خود با پدرش را نشان داد.
او می گفت که ابتدا ضربه ای با پشت دست به صورت پدرش زده بود که سبب آغاز درگیری آنها شده بود.سپس او گلوی پدرش را گرفته و به آن فشار وارد کرده بود که پدرش هم سعی داشت از خود دفاع کند و در مقابل گلوی او را گرفته بود.زمانی که پدر و پسر با هم گلاویز شدند هر دو از روی کاناپه زمین افتادند و بعد از دقایقی مرد جوان متوجه شده بود که پدرش دیگر نفس نمی کشد.
زمانی که متهم بازسازی صحنه قتل را انجام داد سمت برادرانش رفت و از آنها به خاطر خطای مرگباری که مرتکب شده بود عذرخواهی کرد و طلب بخشش کرد.
در ادامه گزارش گفتگوی خبرنگار ما را با متهم پرونده بخوانید.
قتل پدر به خاطر کینه قدیمی در شهرری
چند سال داری؟
40 سال
با پدر و مادرت زندگی می کردی؟
بله به خاطر اینکه مادرم اجازه نمی داد زندگی مستقلی داشته باشم.می گفت اگر مجردی زندگی کنی ممکن است زندگی برایت دشوار شود.
چرا ازدواج نمی کردی؟
چون کار درست و حسابی نداشتم.مدتی آرایشگر بودم اما در آن شغل هم دوام نیاوردم.
از شب حادثه بگو، چه شد با پدرت درگیر شدی؟
آن شب برای اولین بار مخدر شیشه مصرف کرده بودم.اصلا در حال خودم نبودم.جر و بحثم با پدرم شروع شد و حرف از ناراحتی های گذشته زدم.من او را مسبب تمام بدبختی هایم می دانستم.فکر می کردم تقصیر اوست که نتوانستم ازدواج کنم یا شغلی داشته باشم.در جریان درگیری گلوی او را گرفتم که منجر به خفه شدنش شد.
چه شد سمت مخدر رفتی؟
هیچ وقت سالم زندگی نکرده بودم.مخدر گل و مخدرهای دیگر را به صورت تفریحی مصرف می کردم تا اینکه رو به شیشه هم آوردم و کار به اینجا کشید.
بعد از درگیری چه شد؟
آن شب برق ها رفته بود.مادرم از اتاق بیرون آمد و فریاد می زد و می گفت چه شده؟اما من و پدرم را نمی دید.یک فندک در دست گرفته بود و سعی می کرد با نور شعله ضعیف آن ما را ببیند.بالای سر پدرم آمد و فریاد زد و گفت او را کشتی! من هم کوله پشتی ام را برداشتم و از خانه بیرون رفتم.
در 5 روزی که متواری بودی کجا رفتی؟
در آن 5 روز در پارک پرسه می زدم و همان جا می خوابیدم تا اینکه دستگیر شدم.
پشیمانی؟
خیلی زیاد! آن لحظه فکر می کردم که تصمیم درستی گرفته ام اما حالا میفهمم که خیلی اشتباه بزرگی کردم و دلم می خواهد برادرانم من را ببخشند.