سرویراستاری ضروریترین نیاز یک نشر است
منبع خبر /
رسانه کودک /
12-06-1402
محمد گودرزی دهریزی، نویسنده و شاعر کودک و نوجوان گفت: ما در ایران تا دلتان بخواهد ویراستار داریم و به ندرت سرویراستار. پُست سرویراستاری ضروریترین نیاز یک نشر است. سرویراستار در حد نویسنده و حتی فراتر از نویسنده اختیار دارد.
سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، محمد گودرزی دهریزی متولد سال ۱۳۴۸، شاعر و نویسنده کودک و نوجوان است. او کارشناس ارشد ادبیات و دارای چندین کتاب در زمینه شعر و داستان است. اینبار در پرونده «زبان در کتاب کودک» به سراغ گودرزی دهریزی رفته و از او درباره اهمیت زبان در کتاب کودک را پرسیدهایم که این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
-زبان کتابهای کودکان چرا و چقدر مهم است؟
کودکان در سنین پایین از راه تقلید یاد میگیرند. ابزار آنها برای این مرحله حساس، حواس پنجگانه است. ابزار زبانآموزی آنها گوش است و چون در حال زبانآموزی هستند، خیلی مهم است که چه واژههایی میشنوند و بعدها چه متونی را میخوانند.
زبان آثار کودکان در هر مرحله کارکرد آموزشی خود را دارد؛ مثلاً از تولد تا دوسالگی که یک دوره طلایی در زبانآموزی است، به دلیل رشد و گسترش نورونهای مغزی، نوع واژههایی که کودک میشنود، اهمیت دارد. اگر کودکی در این دو سال بیشتر در معرض واژههای معمولی قرار بگیرد، باید نگران افت تحصیلی او در آینده باشیم. برعکس، اگر واژههای کمیاب و نادر بیشتری بشنود، در دوران تحصیل رشد بیشتر و بهتری خواهد داشت. نکته کلیدی این است که بیشتر واژههای کمیاب و نادر در متون نوشتاری هستند. به این دلیل است که توصیه میشود برای کودک صفر تا دو سال کتاب بخوانیم. زیاد هم فرق ندارد که کتاب مختص آن سن باشد یا یک متن نوشتاری بزرگسالانه.
از دوسالگی تا چهارسالگی کار کودک بیشتر بازآوری، یادآوری و تثبیت واژگانی است که شنیده یا میشنود. درواقع نوعی تمرینکردن است برای کاربرد واژههایی که ذخیره کرده است. یک علت پرحرفی کودکان در این سن همین مسئله است. شش سال به بعد هم وارد مرحله آموزش رسمی زبانآموزی میشوند که آن هم معیارها و ملاکهای خودش را دارد.
- ممکن است بچهها لحن متن ویراستاریشده و کتابی را دوست نداشته باشند؛ آیا باید با خواسته آنها جلو برویم یا نه؟
اولا در مرحله ابتدایی خلق اثر، خیلی نیاز نیست خواسته بچهها را در نظر بگیریم. آنچه از حیث مخاطبشناسی اهمیت دارد مربوط است به بعد از خلق اثر؛ یعنی نویسنده میتواند کارش را پیش از چاپ در اختیار کودکان قرار دهد و از نظر آنها کمک بگیرد. پیش میآید که کتابی با اقبال عمومی مخاطبان مواجه شود؛ اما بعید است یک کتاب از نظر تمامی گروه مخاطبان کاملا مردود شود؛ چون طیف مخاطبان متنوعاند. برخی نویسندهها آگاهانه کتابهایی را برای مخاطبان خاصی مینویسند و انتظار ندارند کتابشان عملاً با اقبال گسترده مخاطبان و منتقدان مواجه شود.
- اگر نویسنده به عمد یا غیرعمد زبان ویراستاری را رعایت نکند؛ آیا ویراستار حق دستبردن در متن را دارد؟
در حوزه ویراستاری دو شغل کاملاً متفاوت داریم: یکی ویراستاری و دیگری سرویراستاری. ویراستار آزادی عمل محدودی دارد؛ متن را میخواند و اشکالات نگارشی و ویرایشی آن را اصلاح میکند. سعی میکند به لحاظ رسمالخط در اثر، وحدترویه و یکدستی ایجاد کند. بعضی جملهها و جملهبندیها را دستکاری میکند و روی ساختار پاراگرافها نظر میدهد؛ اما سرویراستار در حد نویسنده و حتی فراتر از نویسنده اختیار دارد. در غرب معروف است که «نویسندهها برای سرویراستارها مینویسند نه مخاطبها» این یعنی سرویراستار است که نهایتاً سرنوشت اثر را تعیین میکند.
در ایران تا دلتان بخواهد ویراستار داریم؛ ولی به ندرت سرویراستار داریم. پُست سرویراستاری ضروریترین نیاز یک نشر است؛ حتی از نظر ترتیب زمانی ویرایش اثر، منطقی این است که بعد از اعمال نظرات نهایی سرویراستار، کار برای ویراستاری فرستاده شود.
- آیا به ویراستار تخصصی کتاب کودک نیاز داریم یا نه؟ چرا؟
بدیهی است و ضروری. برخلاف تصور عموم، نوشتن برای کودکان تخصصیتر و سختتر است. تمامی کسانی که در تولید کتاب کودک نقش دارند مثل نویسنده، ناظر هنری، تصویرگر، گرافیست، طراح جلد، صفحهآرا، سرویراستار، ویراستار و... نهتنها باید متخصص و حرفهای در آن حوزه باشند؛ بلکه ضروری است به شکل گروهی کار کنند و قدم به قدم کار را با هم بررسی کنند و آن را جلو ببرند.
- مهمترین آسیبی که یک متن ویراستارینشده به کودک میزند، چیست؟
کتابی که کودک در دست میگیرد فقط یک داستان یا مجموعهشعر یا یک کتاب مستند نیست؛ بلکه مجموعهای است که هر جزءِ آن برای کودک بار آموزشی و تربیتی دارد. داستان کتاب، طراحی و نامگذاری شخصیتها، پایانبندی، تصویرها، رنگها، اندازه و شکل حروف، حجم و قطع کتاب، نوع کاغذ و حتی بوی کتاب بر ساختار روانی کودک تأثیر میگذارد.
چرا کتابهای کودکان زیر دبستان کمتر از چهار رنگ نیست؛ اما نوجوانان کتابهای رنگیرنگی را نمیپسندند؟ به چه دلیل کتابهای مختص نوجوانی دوم، حتما باید عطف داشته باشند؛ ولی کودکان دوره اول دبستان کتابهای لاغر را بیشتر میپسندند؟ تمامی جزئیات در کار کودک مهم است و حساب و کتاب دارد. اینها که گفتم بُعد روانی و تربیتی مسئله است. از نظر آموزشی هم رعایت این مسائل مهم است. کودکان زیر دبستان و دوره دبستان در حال زبانآموزی هستند. وقتی کودکی در ظاهر دارد داستان را میخواند صرفاً برای التذاذ یا سرگرمی است؛ اما در حقیقت از نوع زبان، جملهبندیها، رعایت نشانههای نگارشی و ساختار پاراگرافها تقلید میکند و یاد میگیرد. بسیاری از ایدهها و ابژههایی که اکنون ما داریم پیاده میکنیم مربوط به چیزهایی است که دیدهایم یا خواندهایم.
- در مدت تجربه شما روند ویراستاری متون کودک بهبود داشته است؟ یعنی متنها به سمت اصولیشدن پیش میروند یا نه؟
طبیعتاً هر چه جلوتر میرویم، اهمیت و ضرورت توجه به ویرایش آثار تولیدشده برای کودکان بیشتر میشود. در سالهای اخیر دورههای آموزشی ویژه ویراستاری حوزه کودک برگزار شده است. بخش آکادمیک (تحصیلات تکمیلی ادبیات کودک)، مجلات و ژورنالهای علمیپژوهشی هم بیتأثیر نیستند؛ اما اتفاق اصلی باید در نشرهای تخصصی کودک و نوجوان بیفتد. ناشران باید به این نتیجه برسند که سرویراستار و ویراستار دو عنصر اصلی و اساسی نشر هستند و باید به آنها اعتماد کرد. اگر چنین شود ناشران بعدا نتیجه کار را در بازار فروش و محافل فرهنگی و در مواجهه با منتقدان و مخاطبان میبینند.
-زبان کتابهای کودکان چرا و چقدر مهم است؟
کودکان در سنین پایین از راه تقلید یاد میگیرند. ابزار آنها برای این مرحله حساس، حواس پنجگانه است. ابزار زبانآموزی آنها گوش است و چون در حال زبانآموزی هستند، خیلی مهم است که چه واژههایی میشنوند و بعدها چه متونی را میخوانند.
زبان آثار کودکان در هر مرحله کارکرد آموزشی خود را دارد؛ مثلاً از تولد تا دوسالگی که یک دوره طلایی در زبانآموزی است، به دلیل رشد و گسترش نورونهای مغزی، نوع واژههایی که کودک میشنود، اهمیت دارد. اگر کودکی در این دو سال بیشتر در معرض واژههای معمولی قرار بگیرد، باید نگران افت تحصیلی او در آینده باشیم. برعکس، اگر واژههای کمیاب و نادر بیشتری بشنود، در دوران تحصیل رشد بیشتر و بهتری خواهد داشت. نکته کلیدی این است که بیشتر واژههای کمیاب و نادر در متون نوشتاری هستند. به این دلیل است که توصیه میشود برای کودک صفر تا دو سال کتاب بخوانیم. زیاد هم فرق ندارد که کتاب مختص آن سن باشد یا یک متن نوشتاری بزرگسالانه.
از دوسالگی تا چهارسالگی کار کودک بیشتر بازآوری، یادآوری و تثبیت واژگانی است که شنیده یا میشنود. درواقع نوعی تمرینکردن است برای کاربرد واژههایی که ذخیره کرده است. یک علت پرحرفی کودکان در این سن همین مسئله است. شش سال به بعد هم وارد مرحله آموزش رسمی زبانآموزی میشوند که آن هم معیارها و ملاکهای خودش را دارد.
- ممکن است بچهها لحن متن ویراستاریشده و کتابی را دوست نداشته باشند؛ آیا باید با خواسته آنها جلو برویم یا نه؟
اولا در مرحله ابتدایی خلق اثر، خیلی نیاز نیست خواسته بچهها را در نظر بگیریم. آنچه از حیث مخاطبشناسی اهمیت دارد مربوط است به بعد از خلق اثر؛ یعنی نویسنده میتواند کارش را پیش از چاپ در اختیار کودکان قرار دهد و از نظر آنها کمک بگیرد. پیش میآید که کتابی با اقبال عمومی مخاطبان مواجه شود؛ اما بعید است یک کتاب از نظر تمامی گروه مخاطبان کاملا مردود شود؛ چون طیف مخاطبان متنوعاند. برخی نویسندهها آگاهانه کتابهایی را برای مخاطبان خاصی مینویسند و انتظار ندارند کتابشان عملاً با اقبال گسترده مخاطبان و منتقدان مواجه شود.
- اگر نویسنده به عمد یا غیرعمد زبان ویراستاری را رعایت نکند؛ آیا ویراستار حق دستبردن در متن را دارد؟
در حوزه ویراستاری دو شغل کاملاً متفاوت داریم: یکی ویراستاری و دیگری سرویراستاری. ویراستار آزادی عمل محدودی دارد؛ متن را میخواند و اشکالات نگارشی و ویرایشی آن را اصلاح میکند. سعی میکند به لحاظ رسمالخط در اثر، وحدترویه و یکدستی ایجاد کند. بعضی جملهها و جملهبندیها را دستکاری میکند و روی ساختار پاراگرافها نظر میدهد؛ اما سرویراستار در حد نویسنده و حتی فراتر از نویسنده اختیار دارد. در غرب معروف است که «نویسندهها برای سرویراستارها مینویسند نه مخاطبها» این یعنی سرویراستار است که نهایتاً سرنوشت اثر را تعیین میکند.
در ایران تا دلتان بخواهد ویراستار داریم؛ ولی به ندرت سرویراستار داریم. پُست سرویراستاری ضروریترین نیاز یک نشر است؛ حتی از نظر ترتیب زمانی ویرایش اثر، منطقی این است که بعد از اعمال نظرات نهایی سرویراستار، کار برای ویراستاری فرستاده شود.
- آیا به ویراستار تخصصی کتاب کودک نیاز داریم یا نه؟ چرا؟
بدیهی است و ضروری. برخلاف تصور عموم، نوشتن برای کودکان تخصصیتر و سختتر است. تمامی کسانی که در تولید کتاب کودک نقش دارند مثل نویسنده، ناظر هنری، تصویرگر، گرافیست، طراح جلد، صفحهآرا، سرویراستار، ویراستار و... نهتنها باید متخصص و حرفهای در آن حوزه باشند؛ بلکه ضروری است به شکل گروهی کار کنند و قدم به قدم کار را با هم بررسی کنند و آن را جلو ببرند.
- مهمترین آسیبی که یک متن ویراستارینشده به کودک میزند، چیست؟
کتابی که کودک در دست میگیرد فقط یک داستان یا مجموعهشعر یا یک کتاب مستند نیست؛ بلکه مجموعهای است که هر جزءِ آن برای کودک بار آموزشی و تربیتی دارد. داستان کتاب، طراحی و نامگذاری شخصیتها، پایانبندی، تصویرها، رنگها، اندازه و شکل حروف، حجم و قطع کتاب، نوع کاغذ و حتی بوی کتاب بر ساختار روانی کودک تأثیر میگذارد.
چرا کتابهای کودکان زیر دبستان کمتر از چهار رنگ نیست؛ اما نوجوانان کتابهای رنگیرنگی را نمیپسندند؟ به چه دلیل کتابهای مختص نوجوانی دوم، حتما باید عطف داشته باشند؛ ولی کودکان دوره اول دبستان کتابهای لاغر را بیشتر میپسندند؟ تمامی جزئیات در کار کودک مهم است و حساب و کتاب دارد. اینها که گفتم بُعد روانی و تربیتی مسئله است. از نظر آموزشی هم رعایت این مسائل مهم است. کودکان زیر دبستان و دوره دبستان در حال زبانآموزی هستند. وقتی کودکی در ظاهر دارد داستان را میخواند صرفاً برای التذاذ یا سرگرمی است؛ اما در حقیقت از نوع زبان، جملهبندیها، رعایت نشانههای نگارشی و ساختار پاراگرافها تقلید میکند و یاد میگیرد. بسیاری از ایدهها و ابژههایی که اکنون ما داریم پیاده میکنیم مربوط به چیزهایی است که دیدهایم یا خواندهایم.
- در مدت تجربه شما روند ویراستاری متون کودک بهبود داشته است؟ یعنی متنها به سمت اصولیشدن پیش میروند یا نه؟
طبیعتاً هر چه جلوتر میرویم، اهمیت و ضرورت توجه به ویرایش آثار تولیدشده برای کودکان بیشتر میشود. در سالهای اخیر دورههای آموزشی ویژه ویراستاری حوزه کودک برگزار شده است. بخش آکادمیک (تحصیلات تکمیلی ادبیات کودک)، مجلات و ژورنالهای علمیپژوهشی هم بیتأثیر نیستند؛ اما اتفاق اصلی باید در نشرهای تخصصی کودک و نوجوان بیفتد. ناشران باید به این نتیجه برسند که سرویراستار و ویراستار دو عنصر اصلی و اساسی نشر هستند و باید به آنها اعتماد کرد. اگر چنین شود ناشران بعدا نتیجه کار را در بازار فروش و محافل فرهنگی و در مواجهه با منتقدان و مخاطبان میبینند.