«نیکی و گرگ‌‌های بدِ گنده»؛ روایتی از ترس‌های زمان خواب کودکان


«نیکی و گرگ‌‌های بدِ گنده»؛ روایتی از ترس‌های زمان خواب کودکان

کتاب «نیکی و گرگ‌‌های بدِ گنده» اثر والری گورباچف، نویسنده و تصویرگر اوکراینی، به خوبی نشان‌دهنده این نکته است که لازم است پدرها و مادرها زمانی که کودکان با ترسی مواجه هستند با آنها صحبت کنند و با ایجاد فضایی امن و آرام، احساسات منفی آنها را از بین ببرند.

«نیکی و گرگ‌‌های بدِ گنده»؛ روایتی از ترس‌های زمان خواب کودکان
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ترس برای انسان‌ها یک احساس طبیعی است. ما روزانه ممکن است در موقعیت‌های مختلفی قرار بگیریم و ترس را به شکل کوچک و بزرگ تجربه کنیم. مثلا از یک عنکبوت در اتاق‌مان بترسیم یا اینکه زمان دیدن فیلم‌های ترسناک، ترس و هیجان را با هم تجربه کنیم یا حتی شب‌ها کابوسی ببینیم که در آن در حال فرار از دست کسی هستیم که ممکن است حتی او را نبینیم و دل‌مان بخواهد هرچه زودتر از دنیای خواب به واقعیت پرت شویم و با دنبال‌کردن ردی از آرامش، بفهمیم دیگر نیازی به آن همه دویدن و فرار کردن نداریم.

کتاب «نیکی و گرگ‌‌های بدِ گنده» اثر والری گورباچف با ترجمه شیوا حریری به داستان خرگوش کوچولویی می‌پردازد که خیلی ترسیده؛ چون خواب ترسناکی دیده است. خواب دیده که چند گرگ بدِ گنده و ترسناک، او را دنبال می‌کنند و می‌خواهند او را بگیرند. با فریاد او، مادرش به اتاقش می‌آید و سعی در آرام‌کردنش دارد.

چند جنبه در این داستان درخور توجه است. اول اینکه مادر نیکی به آرامی و خونسردی با ترس کودک خودش مواجه می‌شود و بی‌توجه به او نیست. او هر بار با پرسیدن سؤال، علاوه بر اینکه سعی می‌کند نیکی را آرام کند، نشان می‌دهد که متوجه اوست. این مورد به خوبی نشان‌دهنده این نکته است که لازم است پدرها و مادرها زمانی که کودکان با ترسی مواجه هستند با آنها صحبت کنند و با ایجاد فضایی امن و آرام، احساسات منفی آنها را از بین ببرند. علاوه بر آن، کمک می‌کند که خود کودک هم تفاوت بین واقعیت و خیال را متوجه شود و با آشنایی با ترس خودش، بر آن احساس اذیت‌کننده غلبه کند.

جنبه دیگر تصاویر داستان است. بخش بزرگی از داستان با تصاویر روایت می‌شود. ما در این داستان متنی ساده و روان داریم؛ اما مخاطب بقیه این داستان را از تصاویر دریافت می‌کند و دیگر نیازی نیست که متن درباره فضاسازی صحنه داستانی یا شخصیت‌ها توضیح دهد یا از همه مهم‌تر وقتی با هر صفحه که جلوتر می‌رویم و با صحبت‌کردن مادر نیکی با او، جزییات کابوسش هم تغییر می‌کند این تصاویر است که با کمک طنز و با جزییات کامل، برای ما داستان‌پردازی می‌کند. بنابراین در این کتاب، تصاویر اهمیت بالایی در روند داستان و ارتباط‌گیری با مخاطب دارد.

ناتان گفت:«شنیدید؟»
ندا گفت:«انگار صدای گرگ بود!»
ند گفت:« گرگ‌های گرسنه!»
نلی گفت:«با دندان‌های بزرگ!»
نیکی گفت:«همین پشت پنجره!»
کمک. مامان گفت:«باز چی شده؟»
«صدتا گرگ پشت پنجره‌اند، می‌خواهند ما را ببرند!»
مامان گفت:« از جایتان تکان نخورید! می‌روم حساب گرگ‌ها را برسم!»

کتاب «نیکی و گرگ‌‌های بدِ گنده» برنده جایزه راهنمای والدین رسانه کودکان در سال ۱۹۹۸ بوده است. والری گورباچف کتاب‌های زیادی را برای کودکان نوشته و تصویرگری کرده است. خودش می‌گوید:
«از وقتی یادم می‌آید نقاشی‌کشیدن را دوست داشتم. پدرم می‌خواست ریاضی بخوانم؛ اما من هنر را انتخاب کردم.». گورباچف دهم ژوئن ۱۹۴۷ در اوکراین به دنیا آمده و سال‌هاست در نیویورک زندگی می‌کند. از دیگر کتاب‌های او که به فارسی ترجمه شده است می‌توان به «نیکی و هدیه هیجان‌انگیز تولد»، «قرمز قرمز قرمز»، «روزی که مولی پرواز کرد»، «کی امشب به من شب به خیر می‌گوید»، «نیکی و روز بارانی»، «شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی‌برد» و «چه فکر خوبی مولی» اشاره کرد.

روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

مرد جوان پسر مورد علاقه مادرزنش را به قتل رساند!