جای کرگدن در خانه نیست!
منبع خبر /
رسانه کودک /
21-06-1402
در کتاب «حیوان خانگی گندهی ریتا!» مسئولیتپذیری و روبهرو شدن با چالشهایی که فرد ممکن است بهواسطه انتخاب خود با آنها مواجه شود در قالب یک داستان ساده کودک با موضوع حیوانات خانگی مطرح میشود.
کتاب «حیوان خانگی گندهی ریتا!» داستان دختر کوچولویی است که میخواهد یک حیوان خانگی درست و حسابی داشته باشد؛ ولی مادرش فقط با حیوانات خانگی جمعوجور موافق است چیزی مثل کک یا قورباغه. فکر میکنید ریتا چه کار میکند؟ او به باغ وحش میرود و با یک کرگدن به خانه برمیگردد. اول همهچیز خیلی خوب است؛ اما کمکم دردسرها شروع میشود و ریتا و کرگدن با آن که خیلی همدیگر را دوست دارند ولی به این نتیجه میرسند که بهتر است کرگدن به باغ وحش برگردد.
قلم داستان خوشخوان است؛ طنز هم در متن داستان و هم تصاویر جذاب و رنگارنگ کتاب، خودنمایی میکند؛ طنزی که خیلی راحتتر برای ما این موضوع را قابل باور میکند که چطور ممکن است اتفاقات داستان واقعا رخ دهد. یکی از مهمترین ویژگیهای این کتاب تصویرهای آن است که در برخی موارد به جای متن، داستان را تکمیل کرده و با طنز نکاتی را که مدنظر نویسنده است، بازگو میکند.
مسئولیتپذیری و روبهرو شدن با چالشهایی که فرد ممکن است بهواسطه انتخاب خود با آنها مواجه شود در قالب یک داستان ساده با موضوع حیوانات خانگی مطرح میشود. این موضوع که شاید خیلیها توجه خاصی به آن نشان ندهند به چند جنبه اشاره دارد؛ ابتدا رابطه نامتعادل ریتا و کرگدن که با وجود آنکه هردو به یکدیگر علاقه داشتند اما شرایط برای آنها به گونهای نبود که کنار یکدیگر بمانند؛ چرا که باعث آسیب به خودشان میشد. از طرفی نشان میدهد هر حیوانی متناسب نگهداری در محیط خانه نیست؛ زیرا هرچقدر که تلاش کنیم و به او برسیم و برایش امکانات فراهم کنیم، باز هم ناکافی خواهد بود و درنهایت مسئله چالشهای انتخاب ریتا که او را با سختیهایی مواجه کرد ولی آن سختیها برایش آموزنده بود.
«ریتا تصمیم گرفت خودش یک حیوان خانگی دست و پا کند، برای همین به باغ وحش رفت. به قفس کرگدن رسید باران گرفت. کرگدن غرغرکنان در آمد که: «از باران متنفرم.»
ریتا ازش: «پرسید میخواهی با من به خانهمان بیایی؟ آنجا خشک است.» کرگدن همینطور که به زور از لای میلههای قفسش رد میشد گفت: «بله خیلی هم ممنون.»
ریتا کلاهش را سر کرگدن گذاشت و کتش را هم روی او انداخت تا نگهبان باغ وحش او را نشناسد. و مثل آب خوردن از باغ وحش زدند بیرون.»
تونی رأس، دانشآموخته مدرسه هنر لیورپول است و کتابهای بسیاری را برای کودکان نوشته و تصویرگری کرده است. طنز مشخصه کارهای این نویسنده و تصویرگر انگلیسی است. او به خاطر نقش تأثیرگذارش در ادبیات کودک، در سال ۲۰۰۴ نامزد دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن بود. از آثار او که به فارسی ترجمهشده میتوان به کتابهای «سوزان میخندد»، «اسب خواب آلود» و «دستهایت را بشوی» اشاره کرد.