مهارت داستان‌گویی بصری در هنرمندان انیمیشن‌ساز ما کم است/ ادبیات و کتاب ماده خامِ صنعت انیمیشن!


مهارت داستان‌گویی بصری در هنرمندان انیمیشن‌ساز ما کم است/ ادبیات و کتاب ماده خامِ صنعت انیمیشن!

حامد میرزائی، دانش‌آموخته و پژوهشگر در حوزه مطالعات انیمیشن گفت: یکی از مهم‌ترین کمبودهای ما در انیمیشن کشور، نبود مهارت‌های پایه است که مهم‌ترین آنها، مهارت داستان‌گویی بصری یا visual story telling است؛ چرا که می‌بینیم فیلمنامه‌نویس و کارگردان انیمیشن لکنت و ابهام دارند در روایت آنچه که می‌خواهند روایت کنند.

مهارت داستان‌گویی بصری در هنرمندان انیمیشن‌ساز ما کم است/ ادبیات و کتاب ماده خامِ صنعت انیمیشن!
سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، حامد میرزائی، دانش‌آموخته و پژوهشگر در حوزه مطالعات انیمیشن است. او وضعیت انیمیشن کودک و نوجوان ایران را در وضعیت ساکن می‌بیند و در عین اینکه پیشرفت‌هایی داشته است، خروجی‌اش را متناسب با امکانات و نیازهای مخاطبان نمی‌داند. در این مطلب با میرزائی درباره انیمیشن‌های اقتباسی، همکاری نویسندگان کودک و نوجوان و انیمیشن‌سازان در تولید انیمیشن‌هایی با داستان‌های بهتر و نیاز ضروری فیلمنامه‌نویسی انیمیشن که او معتقد است داستان‌گویی بصری است گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

- اگر بخواهیم صریح و بی‌پرده درباره انیمیشن ایرانی حرف بزنیم، شما آن را به‌طور کل با توجه به تمام جوانب ساخت و تبلیغ، در چه وضعیتی می‌بینید؟
ما در مورد انیمیشن ایران واقعا در یک وضعیت خوف و رجا یا بیم و امید هستیم؛ یعنی وقتی به ظرفیت‌ها و امکانات موجود نگاه می‌کنیم و به سابقه‌ای که در انیمیشن‌ داریم که سابقه‌ای حدودا ۷۰ ساله است و به انبوه کارهایی که در انیمیشن ما در این ۷۰ سال شده، وضعیت بسیار درخشان و امیدوارکننده است؛ اما از آن طرف، وقتی به خروجی‌ها نگاه می‌کنیم، این خروجی حقیقتا متناسب با آن ظرفیت‌ها و امکانات و نیازهای مخاطب ما نیست؛ ولی من باز فکر می‌کنم در انیمیشنِ ما، امیدواری‌ها خیلی خیلی بیشتر است.

برای مثال دست‌کم در کشورهای منطقه، ما جزو معدود کشورهایی هستیم که انیمیشن می‌سازیم: آن هم در انواع مختلفِ انیمیشن کوتاه، سریال، بلند، مبتنی بر وب و وب سریز؛ یعنی ما تاکنون انواع مختلف انیمیشن را تولید کرده‌ایم. شما بر هر نوعی از انیمیشن که دست بگذارید ما نمونه‌ای برای ارائه داریم که این‌ها نکات بسیار امیدوارکننده‌ای است. از طرفی دیگر، در بخش انیمیشنِ جشنواره‌ای و تجربه‌ای، ایران در جهان در طول این سال‌ها درخشیده و جوایز بسیار زیادی را از جشنواره‌های معتبر به دست آورده است. خود ایران هم دست‌کم یک جشنواره بسیار معتبر در سطح جهانی دارد که همان «دوسالانه پویانمایی تهران» است که یکی از جشنواره‌های معتبر دنیا در زمینه انیمیشن است. سایر زیرساخت‌ها هم در انیمیشن ایران وجود دارد. مثلا در بحث آموزش و دانشگاه‌ها، بحث پژوهش و بحث رسانه‌ها، یک جمعیت بزرگ از مخاطبانی وجود دارند که علاقه‌مند به انیمیشن هستند و نسل‌های مختلفی که با انیمیشن در ایران بزرگ شده‌اند.

آنچه که مشکل اصلی ما در انیمیشن است، انیمیشن تجاری است که خیلی اهمیت دارد و متأسفانه در این بخش یعنی انیمیشن بلند تجاری و سریال‌های بلند انیمیشن تلویزیونی مقداری ضعیف عمل کرده‌ایم و از لحاظ کمّی وضعیت خوبی نداریم. شاید در طول این یک دهه اخیر که انیمیشن سینمایی کمی پا گرفته است، سالی یکی دوتا تولید داشته‌ایم که واقعا تعداد خیلی کمی محسوب می‌شود. در عرصه تلویزیون هم همین‌طور؛ یعنی اگر تعداد سریال‌های ما را حساب کنید نسبت به شبکه‌هایی که برای پخش انیمیشن در صداوسیما داریم، رقم بسیار پایینی است. بنابراین آنچه مشکل است بحث تولید در حوزه تجاری است. این بزرگ‌ترین ضعف ماست و به هر حال در همین‌ها طبع‌آزمایی کرده و موفقیت‌های خیلی خوبی نیز کسب کرده‌ایم. مهم این است که این مسئله ادامه پیدا کند و تقویت شود. بنابراین ما داریم درباره یک مسئله موجود صحبت می‌کنیم نه یک آرزو؛ ما مسیری را در همه ابعادش پیش رفته‌ایم و فقط می‌بایست در برخی حوزه‌ها آن را تقویت کنیم.

- یکی از دلایل اینکه یک انیمیشن پرمخاطب می‌شود داستان آن است. چرا امروزه داستان انیمیشن‌های ایرانی، خاطره‌انگیز و به یادماندنی نمی‌شود؟ حتی بچه‌ها هم پس از مدتی آنها را به یاد ندارند؛ چه برسد به بزرگ‌ترها.
این سؤال شما یک چیزی را مفروض می‌گیرد که حقیقتا من با آن مخالف هستم.‌ در ادامه سؤال قبلی می‌خواهم بگویم که ما نمونه‌هایی داریم از انیمیشن‌هایی که اتفاقا خاطره‌انگیز شدند. مثلا «شکرستان» یا «دیرین دیرین» یا آیتم‌های مربوط به راهنمایی و رانندگی سیا ساکتی یا سریال «خداوند لک‌لک ها را دوست دارد» یا یک‌سری از انیمیشن‌های بلند که برای تلویزیون با داستان‌های مذهبی ساخته شده و داستان‌های پیامبران به صورت دوبعدی بوده است یا حتی در آثار جدیدتر سینمایی «شاهزاده روم». این‌ها برای خیلی‌ها خاطره‌انگیز هستند و توانسته‌اند جمعی بزرگ را با خودشان همراه کنند. شاید بهترین مثالش «دیرین دیرین» باشد که بیشتر مخاطبان بزرگسال را با خودش همراه کرد و جمعی از هواداران پرشوق و پراشتیاق را به دنبال خود کشید؛ اما به هرحال تعداد کمی است که دلایل زیادی دارد.

مهارت داستان‌گویی اینجا مهم است که متأسفانه با وجود اینکه یک مهارت پایه‌ای است، در ایران و در انیمیشن ما خیلی جدی گرفته نمی‌شود. همچنین بحث بازاریابی و ارائه‌دادن و شناساندن این محصول به طیف‌های مختلف مخاطب است و مقداری هم شاید ارزش تولید و کیفیت تولید این انیمیشن‌ها نسبت به آنچه که مخاطب ما از انیمیشن جهانی می‌بیند پایین‌تر باشد. به هرحال به نظر می‌رسد که اگر بر نقاط تمایز فرهنگی و بومی ما که به نحوی دیگران در جهان به آن نقاط دسترسی ندارند و جاهایی است که می‌توانیم در آن بدرخشیم تأکید کنیم چه از لحاظ روایت، چه موضوع و چه عناصر بصری موجود در انیمیشن، بتوانیم انیمیشن‌های پرتعدادتر و خاطره‌انگیزتری را به مخاطب عرضه کنیم. در این مسئله، در مطالعات مربوط به مخاطب از لحاظ پژوهشی فقیر هستیم و‌ درک درستی از مخاطب و طیف‌های مختلف مخاطب و نیازهایی که دارند نداریم. این هم باز یکی از خلأهایی است که در ادامه می‌تواند برطرف شود.

- به نظر شما داستان و سوژه داستانی در انیمیشن‌های تولیدی چندسال اخیر چه تغییری داشته است؟ چه دلیلی باعث افت کیفیت و جذابیت آن شده است؟
نمی‌دانم این مورد فقط در انیمیشن ایران است یا جهان، گرچه این در انیمیشن جهان کاملا احساس می‌شود که موضوعات داستان‌ها افت کرده و جذابیت یک دهه پیش را ندارد؛ اما درباره انیمیشن ایران من تغییر محسوسی احساس نمی‌کنم، یعنی همان سطحی که قبلاً بوده- ضعیف، قوی یا متوسط- در همان سطح هنوز هستیم، با این تفاوت که در این سال‌ها توانستیم چند انیمیشن سینمایی پرفروش هم داشته باشیم؛ ولی می‌خواهم بگویم که این افت جذابیت و کیفیت در داستان فقط مربوط به مسائل فرمی و فنی و هنری نیست. مسائل بیرونی هم دارد که برای مثال به جامعه‌شناسی هنر و جامعه‌شناسی انیمیشن مربوط می‌شود.

یکی اینکه در این سال‌ها مضامین و تم‌های موجود در انیمیشن تنوع بسیار زیادی پیدا کرده و استودیو و کمپانی‌های بزرگ جهان برای اینکه بتوانند به هرحال به یک فروش مناسب و مطلوبی دست پیدا کنند، در حوزه‌های مختلف داستانی ورود کرده و جهان‌های مختلفی را کاوش کرده‌اند؛ بنابراین تنوع مضمونی بسیار زیادی داریم و خیلی سخت است که در این وضعیت بتوانیم داستانی که از لحاظ موضوع و روایت، دستِ اول و اصیل باشد عرضه کنیم. دوم اینکه، بحث ظهور پلتفرم‌های آنلاین و پخش جریان آنلاین مطرح است که دسترسی مخاطب به محتوا را خیلی راحت و شاید تنوع‌طلبی او را هم بیشتر کرده و انتظارات بیننده از فیلم و انیمیشن و سریال را بالا برده است. واقعا ما با یک‌ مخاطب تنوع‌طلب بسیار مصرف‌کننده طرف هستیم که به راحتی نمی‌شود توقعات او را برطرف کرد و به هر حال رقابت در این فضا خیلی سنگین است و شاید انیمیشن‌های ایرانی چه مخاطب داخلی را هدف بگیرند و چه مخاطب جهانی، در این قضیه مشکل داشته باشند. بحث بعدی هم شاید به مسئله فناوری‌هایمان مربوط می‌شود که شاید ما از نظر امکانات فنی آنچنان ضعف شاخصی در ایران نداریم؛ ولی به هرحال نمی‌توانیم بگوییم در ردیف پنج یا ۱۰ کشور اول جهان در حوزه انیمیشن هستیم.

همه این عوامل باعث می‌شود که ما در این رقابت شاید عقب بیفتیم؛ ولی باز می‌خواهم بر این نکته تأکید کنم که پرداختن ما به نقاط تمایز خودمان یا آنچه که در اقتصاد معروف است به مزیت رقابتی که خیلی‌هایش فرهنگی است، می‌تواند انیمیشن ما را جدا و متمایز و آن را در چشم مخاطب برجسته کند. با استفاده از این روش شاید بتوانیم که جذابیت مختص به خودمان را ارائه کنیم.

- در فیلمنامه‌نویسی برای ساخت انیمیشن مهم‌ترین شاخصه چیست که باید رعایت شود؟
تمام آن مواردی که در فیلمنامه‌نویسی مطرح می‌شود در کتاب‌ها وجود دارد و در کلاس‌های فیلمنامه‌نویسی تدریس می‌شود؛ اما آنچه که اینجا موضوعیت دارد و من می‌خواهم بر آن تأکید کنم، مهارت داستان‌گویی بصری یا visual story telling است. به نظر من این مهارت کلیدی ما برای فیلمنامه‌نویسی انیمیشن،‌ چه در حوزه فیلمنامه‌نویسی و چه در حوزه کارگردانی است. یکی از مهم‌ترین کمبودهای ما در انیمیشن کشور، نبود مهارت‌های پایه است که به نظرم، مهم‌ترین مهارتی که ما درواقع به آن نیاز داریم و در میان هنرمندان انیمیشن‌مان کم است، همین مهارت داستان‌گویی بصری است.

مثلا فرض کنید یک مهارتی مثل نویسندگی و انشا را ما از همان مقاطع ابتدایی تحصیل به دانش‌آموزان می‌آموزیم و تا مقاطع بالاتر هم ادامه دارد. این باعث می‌شود فرد در مهارت نویسندگی و انشا به پختگی برسد. ما در زمینه داستان‌گویی بصری شاید اصلا در سیستم آموزشی‌مان نداشته باشیم که کسی بتواند داستانی را تعریف و آن را از طریق تصاویر عرضه کند. حالا آن هم ممکن است دلایل منطقی داشته باشد؛ ولی به هرحال برای کسی که می‌خواهد در انیمیشن یا سینما فعالیت کند این یک مهارت کلیدی یا پایه است که متأسفانه وجود ندارد؛ یعنی امروزه در زمینه کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی انیمیشن‌های ایرانی این بحث مهارت داستان‌گویی پخته یا بالغ احساس می‌شود. فیلمنامه‌نویس و کارگردان انیمیشن واقعا لکنت و ابهام دارند در روایت آنچه که می‌خواهند روایت کنند. این موضوع به نظر من مهم‌ترین مهارت است در کنار سایر جنبه‌های فیلمنامه‌نویسی که همه مهم هستند؛ مثل توسعه شخصیت، دیالوگ‌نویسی و حتی موضوع پیام یا تم که در فیلمنامه وجود دارد.

- در صنعت انیمیشن دنیا، کتاب‌های زیادی به انیمیشن تبدیل شده و مانند آنها پرفروش هم بوده‌اند. به نظر شما علت این موفقیت تجاری چیست؟
اقتباس یک بحث بسیار بزرگ و دامنه‌داری است که مسائل متعددی دارد؛ ولی من می‌خواهم بر یک نکته تأکید کنم و آن هم، بحث هم‌افزایی است؛ یعنی اقتباس باعث هم‌افزایی بین مدیوم‌های مختلف می‌شود. این مسئله در صنعت سینمایی جهانی خیلی جدی گرفته می‌شود؛ ولی ما متأسفانه در سینمای خودمان و در انیمیشن آن را خیلی جدی نگرفته‌ایم. حتی شاید وضعیت انیمیشن‌مان مقداری بهتر باشد از وضعیت سینما در زمینه اقتباس‌.

گرچه اقتباس چالش‌هایی دارد و کار راحتی نیست به صورتی که تصور می‌شود؛ ولی درواقع از یک بستر، پلتفرم یا سکوی آماده استفاده می‌کند؛ یعنی فیلم سینمایی یا انیمیشن ما وقتی به سراغ اقتباس می‌رود از یک بستر موجود استفاده می‌کند. مقداری از مسیر را آن کتاب و داستان موردِ اقتباس طی کرده است و درواقع یک پلات و پیرنگ آماده وجود دارد که حالا ساختار مشخص و داستان و موضوع و روایت مشخصی هم دارد. پس از آن، انیمیشن باید به اصطلاح، ارزش افزوده‌ای را به آن اضافه کند؛ بنابراین مقدار بزرگی از مسیر طی‌ شده است و این می‌تواند موفقیت فیلم یا انیمیشن ما را افزایش دهد، مخصوصا اگر آن کتاب یا داستان شناخته‌شده باشد، اعتباری کسب کرده و پایگاه مخاطبان داشته باشد. این نکته‌ها، هم‌افزایی را خیلی بیشتر می‌کند و هم برای آن کتاب و داستان آورده دارد و هم برای انیمیشن و فیلم ما.

- حتی از موفقیت تجاری گذشته و در جذب ذهن مخاطبان هم موفق بوده‌اند. ارزیابی شما از دلایل موفقیت انیمیشن‌های اقتباسی چیست؟
من خیلی نمی‌توانم این‌ها را از هم تفکیک کنم، یعنی موفقیت تجاری یک انیمیشن قاعدتاً معطوف است به مخاطبان. آنچه که در پاسخ به سؤال قبلی گفتم اینجا هم مصداق دارد؛ فقط نکته‌ای که هست، آن اثر مورد اقتباس و آن کتاب یا داستان مورد اقتباس است. قاعدتاً آن اثر مخاطبانی دارد- چه محدود و چه گسترده- و انیمیشن یا فیلمی که از آن اقتباس می‌کند در بحث مخاطبان هم یک هم‌افزایی برایش به‌وجود می‌آید؛ یعنی مخاطبان را می‌تواند در یک وضعیت ضریب‌یافته توسعه دهد و بسازد. بنابراین من روی مخاطبان مدیوم‌های مختلف تأکید می‌کنم. اقتباس باعث می‌شود که مخاطبان مدیوم‌های مختلف با هم هم‌افزایی پیدا کنند و انیمیشن یا فیلم اقتباسی ما بتواند تعداد بسیار بیشتری از مخاطبان را پوشش دهد.

- تا به حال پس از مطالعه کتابی برایتان پیش آمده که بگویید «کاش انیمیشن یا فیلمش هم ساخته شود»؟
بله، من تقریبا در مورد تمام کتاب‌های کودک و نوجوانی که در کشورمان چاپ می‌شود این احساس را دارم که فکر می‌کنم همه این کتاب‌ها ظرفیت این را دارند به انیمیشن تبدیل شوند؛ مخصوصا درباره آن انتشاراتی‌‌هایی که به صورت تخصصی در حوزه کودک و نوجوان فعالیت می‌کنند که شاید معتبرترین و خاطره‌انگیزترین آنها، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باشد. این کتاب‌ها همه‌شان وسوسه‌برانگیز هستند برای موردِ اقتباس واقع‌شدن و اینکه هنرمندان ایرانی از آنها اقتباس کنند. به‌خصوص کتابی که تصویرگری داشته باشد؛ چرا که این امکان و موقعیتی است برای هنرمند انیمیشن‌ساز ما که هم با یک روایت موجود طرف است و هم یک تصویرسازی که از قبل شکل گرفته و احتمالا مخاطبانی را شکل داده و موفقیتی هم کسب کرده است. انتشارات‌های دیگری هم در کشور ما وجود دارند که این شایستگی را دارند بیشتر آثارشان به انیمیشن تبدیل شود.

- و برعکس، پس از دیدن انیمیشنی دل‌تان خواسته، کتابش را هم داشته باشید؟
بله، به طور متقابل همه انیمیشن‌ها مخصوصا انیمیشن‌های پُرمخاطب، این ظرفیت را دارند که به کتاب تبدیل شوند؛ کما اینکه این اتفاق افتاده است. در مورد انیمیشن های موفق و پرفروش، شما می‌بینید که هم آرت‌بوک‌ها یا کتاب‌های هنری این‌ها به سرعت به بازار می‌آید و هم کتاب‌های داستانی‌شان در نسخه‌ها و ورژن‌های مختلف. شاید اسم این را بتوانیم یک‌جور اقتباس معکوس بگذاریم. به هر حال وقتی تمام اجزای هنری، فنی و تکنیکی یک انیمیشن درست باشد و مخاطبانی هم جذب کرده باشد، کاملا این ظرفیت را دارد که داستانش هم به صورت مجزا چاپ شود و در اختیار مخاطبان قرار بگیرد. این کاملا متصور است و چیزی است که اتفاق افتاده است. در مورد انیمیشن‌های خودمان هم برای انیمیشن‌هایی که خیلی هم شاید در گیشه موفق نبوده‌اند، این اتفاق افتاده و کتاب‌ها و آرت‌بوک‌های این‌ها چاپ شده است؛ یعنی این بده و بستان بین دو مدیوم کتاب و انیمیشن وجود دارد حتی در کشور خودمان.

- آیا به کارگردانان انیمیشن در ایران پیشنهاد می‌کنید که کتاب‌های داستانی کودک و نوجوان تألیفی را بخوانند؟
خب جواب این سؤال شما به نظرم خیلی مشخص است؛ جواب یک بله بزرگ و بله قاطع است؛ چون این یک امکان است. چرا هنرمند فعال در انیمیشن خودش را محروم کند از این موقعیت، فرصت و امکانی که وجود دارد در ادبیات و کتاب، مخصوصا ادبیات و کتاب کودک و نوجوان؟ تمام آنچه که در عرصه ادبیات و کتاب وجود دارد می‌تواند ماده خام هنرمند انیمیشن‌ساز باشد. به هرحال من فکر می‌کنم ادبیات یک هنر بسیار بزرگ‌تر و معظم‌تر نسبت به سینما و انیمیشن است. انیمیشن بعد همه این‌هاست. انیمیشن شاید روی شانه‌های ادبیات، سینما و تصویر‌سازی می‌نشیند و می‌تواند از همه این امکانات و موقعیت‌ها که در سایر هنرها وجود دارد استفاده کند. به هرحال در همه حوزه‌ها انیمیشن می‌تواند از ادبیات و کتاب و داستان‌های موجود استفاده کند؛ چه بحث مخاطب باشد و درک مخاطب هدف، چه بحث شخصیت‌پردازی، چه بحث مضمون و پیام و چه بحث الهام‌گرفتن. انیمیشن در تمام حوزه‌ها می‌تواند از این امکان موجود استفاده کند.

- به نظر شما اولین حرکت برای رونق حوزه انیمیشن‌های اقتباسی در ایران چیست؟
نکته‌ای که به نظرم می‌آید این است که در انیمیشن ما کمبود و آسیبی وجود دارد از این منظر که ارتباط بین افراد در خودِ انیمیشن ایران تسهیل‌شده نیست. آدم‌ها به راحتی نمی‌توانند همدیگر را پیدا کنند و بشناسند و همکاری کنند. این حلقه‌های ارتباطی شکل نگرفته و ما اجتماعی از هنرمندان مختلف عرصه انیمیشن نداریم. این به طریق اولیٰ به نظرم در مورد مدیوم‌های مختلف وجود دارد؛ یعنی هنرمندان عرصه‌های مختلف در کشور شاید به راحتی نتوانند همدیگر را پیدا کنند و یک ارتباط تسهیل‌شده ندارند و شاید هر کسی با ابتکار خودش باید افراد دیگر را پیدا کند، گروه‌سازی کند و همکاری را شکل بدهد.

این معضلی است که وجود دارد و شاید اگر به راه‌هایی فکر کنیم که بتواند افراد مختلف را به هم متصل کند انیمیشن اقتباسی ما هم قدرت بگیرد. در کنار این مورد، دلایل دیگری هم وجود دارد؛ مثل سرمایه‌گذاری روی استعدادهایی که هم بتوانند تسلط و اشرافی روی حوزه کتاب و ادبیات داشته باشند و هم انیمیشن؛ یعنی مهارت‌هایی داشته باشند که در هر دو حوزه بتواند حرکت کند و ظرفیت‌های این‌ها را به هم متصل کند. بحث حمایت‌های دولتی هم وجود دارد که خیلی‌ها مخالف حمایت‌های دولتی در انیمیشن هستند؛ اما به نظر من غلط است و ما نمی‌توانیم از حمایت دولتی صرف‌نظر کنیم و اتفاقا شاید نیاز به تقویت هم داشته باشد. حمایت دولتی در این حوزه تأثیر دارد؛ یعنی دولت می‌تواند شاخه‌های مختلف انیمیشن مثل همین انیمیشن اقتباسی را تقویت کند و برایش سیاست‌گذاری داشته باشد. همچنین شناخت مخاطب هم لازمه رونق انیمیشن‌های اقتباسی است. ما در زمینه مطالعات مربوط به مخاطب و مخاطب‌شناسی ضعف جدی داریم؛ یعنی به میزانی که درک ما از مخاطب و نیازهای اساسی او بالاتر برود، انیمیشن ما مخصوصا انیمیشن اقتباسی می‌تواند توسعه بیشتری داشته باشد.

روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

طی حکمی از سوی فاطمه رستگار، مدیرکل کانون استان ایلام؛ «ملوک هاشمی» به عنوان معاون فره...