خواننده نوجوان امروزی از حضور در روستا و مطالعه زندگی روستاییان لذت می‌برد


خواننده نوجوان امروزی از حضور در روستا و مطالعه زندگی روستاییان لذت می‌برد

سیدمحمد میرموسوی، نویسنده کتاب نوجوان «خانه بلور» گفت: مدتی است که حجم تولید داستان‌های بومی‌اقلیمی و حول محور روستا اندک شده و کم‌کم به داستان‌های شهرنشینی و آپارتمان‌نشینی نزدیک می‌شویم که فرازونشیب کمتری دارند. بهتر است نوجوانان را با روستا و فرهنگ آن آشنا کنیم. بسیاری از داستان‌های موفقی که منتشرشده حال‌وهوای بومی‌محلی داشته‌اند.

خواننده نوجوان امروزی از حضور در روستا و مطالعه زندگی روستاییان لذت می‌برد
سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا رمان «خانه بلور» به قلم سیدمحمد میرموسوی، نویسنده گلستانی و اهل روستای کُلاجان سادات، منتشر شده است. این رمان، در فضایی بومی و محلی شکل‌گرفته و درباره مادربزرگ و نوه‌ای است که قصد ساختن خانه و سرپناهی را دارند و در این راه ماجراهای بسیار تلخ و شیرینی پیش روی خود تجربه می‌کنند.

سیدمحمد میرموسوی، متولد سال ۱۳۴۴ در روستای کُلاجان سادات از توابع بخش مرکزی شهرستان گرگان است که تا به امروز از او ۱۸ جلد کتاب داستانی منتشر شده و رمان‌های بزرگسال «سوزوساز» و «کودکان تیغ بر آفتاب» از او نیز در حال چاپ است. با میرموسوی درباره نگارش رمان نوجوان «خانه بلور» و ادبیات اقلیمی و بومی صحبت کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

- ایده نوشتن کتاب «خانه بلور» از کجا به ذهن‌تان رسید؟
ایده این داستان از سال‌های پیش با تحقیق، مطالعه فرهنگ و زندگی مستمر در بین مردم روستاها شکل گرفته است. روستاها مملو از سوژه‌های ناب خواندنی هستند و همه قهرمان‌ها واقعی‌اند. کار کشاورزی، دامداری، صنایع دستی و مشارکت همه اعضای خانواده حس نو و زیبایی را نشان می‌دهد. در این داستان دیدن خانه‌های قدیمی که مالک، دل به گروی خاطرات آن دارد و سعی می‌کند به عنوان گنجینه آن را حفظ کند؛ اما جوان‌ترها در فکر تغییر هستند و همواره نوعی درگیری فرهنگی بین نسل قدیم و جدید به وجود می‌آید. در این داستان نسل قدیم و جدید با هم همکاری می‌کنند و به تولید مشترکی می‌رسند. هدف از نوشتن این داستان بیان حس مشارکت‌جویی روستائیان، همراه‌شدن دو نسل متفاوت و نمایش تصویری از فضای زیبای روستاهای شمال ایران است تا در خواننده حس هم‌ذات‌پنداری و حلقه دوستی برقرار شود.

- کتاب به این صورت است که انتهای داستان را در ابتدا می‌گوید. چرا از این روش استفاده کردید؟
آوردن پایان داستان در ابتدای آن، یک نوع تکنیک داستانی و تصویری است و حس کنجکاوی خواننده را برمی‌انگیزد. در این داستان این روش لازم به نظر می‌رسد و با آن تعلیق ایجاد می‌شود. خواننده کنجکاو می‌شود که ماجرای این داستان چیست.

- چرا صادق (شخصیت اصلی داستان) را کنار مادربزرگش گذاشتید و او را در کنار پدر و مادرش نگذاشتید؟
در داستان جایی ذکر شده که پدر و مادر نوجوان فوت کرده‌اند و او نزد مادربزرگش زندگی می‌کند. ما در اینجا داستان یک مادربزرگ و نوه را مرور می‌کنیم: با آرزوها و آمال خاص نسل خودشان. آنها با هم دوست و صمیمی هستند و با هم طرح و نقشه می‌دهند. گاهی اختلاف سلیقه دارند و گاهی از دست همدیگر دلخور می‌شوند؛ اما در نهایت دوست دارند که زندگی خودشان را شیرین و پایدار نمایند و سعی می‌کنند امورات‌شان را خودشان پیش ببرند. مادربزرگ‌ها در روستاها عامل کار هستند نه از کار افتاده و فرهنگ محلی توسط آنها به نسل‌های آینده انتقال می‌یابد.

- در این کتاب یک منطقه روستایی را توصیف کردید. آیا می‌توانیم این کتاب را یک داستان اقلیمی بدانیم؟
بله، این داستان بومی‌اقلیمی است و زمان و مکان داستان در یک روستا و در اقلیم و حتی جغرافیای منطقه خاص شمال ایران اتفاق می‌افتد و آمال، آرزوها و چگونگی کار و زندگی و فرهنگ مردم این سامان تصویرسازی شده است. در داستان‌های بومی‌اقلیمی، خواننده علاوه بر مطالعه یک داستان با اقلیم و فرهنگ، لهجه، واژه، آب و هوا و محیط‌زیست یک منطقه هم آشنا می‌شود که بافت این عناصر در زیباشدن داستان کمک می‌کند.
- چقدر نیاز است که ما امروز داستان‌هایی با این سَبک برای نوجوانان شهرنشین بنویسیم؟
مدتی است که حجم تولید داستان‌های بومی‌اقلیمی و حول محور روستا اندک شده و کم‌کم به داستان‌های شهرنشینی و آپارتمان‌نشینی نزدیک می‌شویم که فرازونشیب کمتری دارند. نوجوانان روستایی دوست دارند داستان زندگی خود را بخوانند و به دیگران معرفی نمایند. روستا مرکز تولید، کار، تلاش و زندگی است. فرهنگ غنی و شیرینی دارد. بهتر است نوجوانان را با روستا و فرهنگ آن آشنا کنیم. روستاییان بخش بزرگی از جمعیت کشورمان را تشکیل می‌دهند. بسیاری از داستان‌های موفقی که منتشرشده حال‌وهوای بومی‌محلی داشته‌اند. خواننده نوجوان امروزی از حضور در روستا و مطالعه زندگی روستاییان لذت می‌برد.

- چرا نام کتاب را «خانه بلور» گذاشتید؟
«خانه بلور» در اینجا یعنی چیز باارزش و قیمتی؛ یعنی برای به دست آوردن آن زحمت و مرارت زیادی کشیده شده است و برای ساکنان آن ارزش زیاد و ماجرای خواندنی دارد. مردم روستا با کار و تلاش خود بلور می‌سازند هرچند این خانه کاهگلی باشد!

- صادق به خاطر مادربزرگش و خوشحالی او دست به کار بزرگی می‌زند. آیا نوجوان‌های امروزی به پدربزرگ و مادربزرگ‌هایشان به این اندازه توجه دارند؟
همیشه یک رابطه ظریف، خاص، لذت‌بخش و طبیعی بین نوه‌ها و پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها وجود دارد که دیدنی و شنیدنی است. بهتر است این رابطه‌ها کشف و پررنگ شوند و به عنوان نمک زندگی‌ها گسترش پیدا کنند و به خاطرات نوجوان بپیوندند و تجدید خاطره شوند. ارتباط با پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها بهترین خاطرات نوه‌ها خواهد بود. در گذشته این‌ها نسبت به امروزه ارتباط بیشتر و تنگاتنگی با هم داشتند. ادبیات باید تلاش کند این دو گروه را بیشتر و بهتر به هم ارتباط دهد. بچه‌ها از پدربزرگ و مادربزرگ‌ها درس زندگی می‌آموزند و از حضور در نزد آنها لذت می‌برند.

- چه اتفاقی بین صادق‌ها و مادربزرگ‌های امروزی رخ داده است؟
امروزه با توجه به گسترش شهرنشینی و اشتغال والدین، بین نوه‌ها و پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها فاصله افتاده است. آنها گاهی کمتر همدیگر را می‌بینند و اگر ببینند فرصت چندانی برای همدلی و همراهی هم ندارند و با هم زندگی نمی‌کنند و خاطره نمی‌سازند. یکی از خلاها و کمبودهای عاطفی موجود در زندگی نوجوانان همین دور بودن از کانون عاطفی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هاست. برخی هم از این نعمت خدادادی و داشته‌های طبیعی زندگی محروم هستند و همین باعث کم‌حوصلگی و سرخوردگی آنها می‌شود. حضور در کنار این بزرگان باعث آرامش و انبساط خاطر نوجوانان می‌شود؛ سرمایه‌ای که کسی ارزش آن را نمی‌داند. بچه‌ها در کنار آنها بیشتر خودنمایی می‌کنند. جا دارد این موضوع از بُعد جامعه‌شناسی و روان‌شناسی هم بررسی شود.

- پیشنهاد شما در عرصه ادبیات بومی و اقلیمی چیست؟
پیشنهاد می‌کنم به داستان‌های بومی، اقلیمی و کار و تلاش مناطق مختلف ایران توجه بیشتری شود و کتابخانه‌های شهری و روستایی گسترش یابند. متأسفانه بسیاری از روستاهای بزرگ هم از داشتن کتابخانه محروم هستند. در این زمینه بهتر است جشنواره داستان‌های ادبی در روستا برگزار شود. بهتر است این کار توسط کسانی انجام و نوشته شود که خود تجربه زندگی میان آنها را دارند و در غیر این صورت کار تصنعی شکل می‌گیرد.

منتخب امروز

مرد جوان پسر مورد علاقه مادرزنش را به قتل رساند!