مهمانی‌ها و دورهمی‌های قصه‌گویی راه بیاندازیم


مهمانی‌ها و دورهمی‌های قصه‌گویی راه بیاندازیم

فرزانه رحمانی، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان گفت: شنیدن قصه از اهالی خانه باعث ارتباط مؤثر و محکم بین اعضای خانواده می‌شود. ساعاتی است برای با هم بودن. شاید بد نباشد که مهمانی‌ها و دورهمی‌های قصه‌گویی راه بیاندازیم.

مهمانی‌ها و دورهمی‌های قصه‌گویی راه بیاندازیم
سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مادربزرگ کنار سماور می‌نشست و چرخی در خاطراتش می‌زد و قصه‌ای پیدا می‌کرد تا برای بچه‌ها تعریف کند. پدربزرگ شب‌های یلدا و عید نوروز و مناسبت‌های دیگر را فرصتی ارزشمند می‌دانست تا قصه‌ای از دل گذشته برای نوه‌ها تعریف کند. شاید قصه‌ای که پدربزرگ می‌گفت با قصه‌ای که مادربزرگ تعریف می‌کرد متفاوتب باشد؛ شاید یکی از دل حماسه و اسطوره‌های کهن ایران قصه‌ای بیرون می‌آورد و دیگری از مزرعه و زندگی حیوانات و بقیه آدم‌های روستا. اما هر چه بود، بچه‌ها را خوش‌حال و توجه‌شان را به شنیدن داستان جلب می‌کرد.

قصه چیست که این‌قدر جاذبه دارد و کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان را پای روایت خود می‌نشاند؟ در بررسی قصه و قصه‌گویی، به سراغ فعالان مختلف این حوزه رفته و نظرشان را جویا خواهیم شد.

فرزانه رحمانی، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان و کارشناس ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. در گفت‌وگویی که با او داشته‌ایم از خاطرات قصه‌شنیدن و قصه‌گفتن برایمان گفته است و اهمیت دورهمی‌های خانوادگی با محوریت قصه‌گویی. این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

- به نظر شما قصه‌های ایرانی که در گذشته از زبان پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایمان می‌شنیدیم چه ویژگی بارزی داشتند؟
قصه‌ها همان قصه‌هاست و هنوز به دلیل سنت شفاهی قصه‌گویی در ما ادامه دارد؛ اما آنچه آن را متمایز می‌کند وجود خود پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها به عنوان پیر خردمند قصه‌گو و نقش حمایتی‌شان است. همچنین لحن مهربان و قصه‌گوی آنها در زمانه‌ای که هیچ سرگرمی دیگری برای کودکان و نوجوانان نبود و کسی آنها را به حساب نمی‌آورد.

- آیا امروزه باید همان سبک قصه‌ها را دوباره ترویج کنیم یا قصه‌گو و قصه‌نویس باید متناسب با ابزار و امکانات جدید مخاطب‌شان را پای قصه بنشانند؟
تغییر همواره باعث رشد بوده است. آیا ابزار و امکانات زندگی امروز ما به مانند نیکان ماست که قصه‌ها و سبک قصه‌گویی ما بر همان مدار باقی بماند؟ به قول حضرت علی(ع) ما باید فرزند زمانه خویش باشیم.

- به نظر شما خوب است یا حتی لازم است کدام ویژگی قصه‌های ایرانی گذشته را در قصه‌های امروز هم حفظ کنیم؟
بیشتر قصه‌های گذشته ما حماسی است و قهرمان دارد؛ قهرمان‌هایی به یاد ماندنی همچون رستم، آرش کمانگیر، گردآفرید، پوریای ولی و ... . اگر مخاطب قصه، شخصیتی را دوست داشته باشد با آن هم‌ذات‌پنداری می‌کند و در جانش می‌ماند. از طرفی قصه‌ جدای از سرگرمی همواره واسطه تربیتی به حساب می‌آمده تا پندی اخلاقی را هم به مخاطبش منتقل کند. دقت قصه‌گو در انتخاب قصه‌ها مهم‌ترین کاری است که می‌تواند انجام دهد.

- شما خاطره‌ای از قصه‌شنیدن در کودکی دارید؟
خاطره من از قصه‌شنیدن به دو نفر بر می‌گردد. یکی شوهرخاله‌ام که قصه‌گوی قهاری بود. وقتی به خانه خاله‌ام می‌رفتیم ما - من، برادرم و پسرخاله‌ها- را دور هم جمع می‌کرد و برایمان قصه می‌گفت. چنان صدایش را تغییر می‌داد و به چهره‌اش حالات مختلف می‌داد که ما میخکوب می‌شدیم. قصه امیرارسلان نامدار و فرخ‌لقا را در تعطیلات نوروز یک سال به شکل سریالی برایمان تعریف کرد. همیشه می‌دانست کجا قصه را تمام کند که ما منتظر آمدن شب بعد و شنیدن ادامه قصه بمانیم. دیگری محمدرضا رهگذر و قصه‌های ظهر جمعه‌اش بود. مادرم ناهار ظهر جمعه را که آماده می‌کرد برای اینکه ما را برای انداختن سفره ترغیب کند می‌گفت: «بجنبید تا قصه شروع نشده سفره را بیاندازید» و ما ناهارمان را با طعم قصه می‌خوردیم.

- تجربه‌ای هم از قصه‌گفتن برای بچه‌ها دارید؟
داشتم داستان فریب‌خوردن ضحاک از شیطان را برای بچه‌ها زیر درختی که در مرکز داشتیم می‌گفتم. چنان غرق در گفتن قصه بودم که دیدم بچه‌ها چشم‌هایشان درشت شده است و نفس‌شان در سینه حبس. فکر می‌کردم از مهارت من در قصه‌گویی است که آنها میخکوب مانده‌اند‌؛ پس آب و تاب بیشتری به قصه دادم. ناگهان احساس کردم سایه‌ای بر صورتم افتاد. تمام وجودم از ترس کرخت شد؛ اما تو وقتی مربی هستی باید خویشتن‌دار باشی. آرام سرم را بالا بردم. ناگهان با صورت یک گربه که از شاخه درخت آویزان بود رخ به رخ شدم. یک مرتبه همه بچه‌ها با هم جیغ کشیدند. گربه چنان وحشت کرد که از درخت افتاد. یکی از بچه‌ها گفت: «خانم نزدیک بود ضحاک گربه بر سر بشوید.».

- به نظر شما کودکی که شب‌هایش را با قصه سر می‌کند چه تفاوتی با کودکی دارد که فضای خانه‌شان دور از قصه و کلمه است؟
کودکی که قصه می‌شنود اول یاد می‌گیرد که شنونده خوبی باشد؛ برای همین صبور می‌شود. قصه‌ها همیشه داستان زندگی کسی را می‌گویند که با مشکلی مواجه است؛ بنابراین بچه‌ها مهارت حل مسئله را با قصه می‌آموزند. این‌ها باعث می‌شوند که کودک بتواند روادار و مهربان باشد و با دیگران به درستی ارتباط برقرار کند. اگر قصه‌ای را دوست داشته باشد و برای دوستانش بازگو کند به تقویت حافظه او کمک می‌کند. علاوه‌بر این، در قصه‌ها با فرهنگ ایرانی‌اش، جغرافیای کشورش و فرهنگ اعتقادی خانواده‌اش آشنا می‌شود و بیش از همه دایره واژگانی‌اش رشد و غنای ادبی پیدا می‌کند. شنیدن قصه از اهالی خانه باعث ارتباط مؤثر و محکم بین اعضای خانواده می‌شود. ساعاتی است برای با هم بودن. شاید بد نباشد که مهمانی‌ها و دورهمی‌های قصه‌گویی راه بیاندازیم.

روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

دیدن پورن توسط بچه ها، چگونه برخورد کنیم؟