باز هم سؤالی دارید؟


باز هم سؤالی دارید؟

سولماز نصرآبادی در یادداشتی به تجزیه و تحلیل کتاب «باز هم سؤالی دارید؟» اثر لوئیز گِی با ترجمه محبوبه نجف‌خانی پرداخته است. این کتاب تقدیم به بچه‌هایی شده که پرسش‌های بی‌پایانی دارند.

باز هم سؤالی دارید؟
سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- سولماز نصرآبادی، نویسنده: ماری لوئیز گِی از نویسندگان برجسته در حوزه‌ ادبیات کودک است که علاوه ‌بر نویسندگی، کتاب‌های کودک را نیز به تصویر می‌کشد.

لوئیز گی، متولد ۱۷ ژوئن ۱۹۵۲، نویسنده و تصویرگر کانادایی است. او چندین جایزه‌ برای کارهای نوشتاری و تصویری خود به دو زبان فرانسه و انگلیسی دریافت کرده است. در این فرصت قصد دارم کتاب «باز هم سؤالی دارید؟» او را معرفی کنم. «باز هم‌ سؤالی دارید؟» در قطع رحلی با جلد شومیز، ویژه گروه سنی ب یا نوجوان، در سال ۱۳۹۸ منتشر شده است. این کتاب برای بچه‌های نوجوان سال‌های اول و دوم دبستان نوشته شده است. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، این کتاب را با رعایت کامل قوانین بین‌المللی نشر (کپی‌ رایت) و اجازه رسمی انتشارات Groundwoodbooks از کشور کانادا به چاپ رسانده است.

در بخش تقدیمی کتاب که به نظر می‌رسد از جانب مترجم باشد، چنین آمده است:
«تقدیم به تمام کودکانی که پرسش‌های بی‌پایانی دارند.» این گزاره آغازین درواقع تکریم فلسفه‌ورزی است؛ زیرا فلسفه با پرسش آغاز می‌شود؛ پرسشی نه از سر سرگردانی و بلاتکلیفی یا دست‌کم سرگردانی مطلق، بلکه پرسشی زاییده و پرورش‌یافته‌ نگاه و جست‌وجو، پرسشی در مسیر پرسمان‌هایی دیگر و دیگر. گرچه در ذیل همین گزاره آمده است: «و به پدر و مادرها و معلم‌ها و کتابدارانی که سعی می‌کنند به پرسش‌های آن‌ها پاسخ دهند.» پاراگرافی که به موضوع اضافه شد، نامتناسب با گزاره نخست است که نه‌تنها آن را جریحه‌دار می‌کند؛ بلکه نمایانگر نوعی از تصلب است. افعال مرکب «سعی می‌کنند» و «پاسخ می‌دهند» خبر از غالب شدن قطبی دارد که هنوز گمان می‌کند می‌تواند حرف آخر را بزند و آن میل و حرص عمیق و سرکش برای پرسیدن را مهار کند. قطبی که از ضمیر دانای کل آب می‌خورد. درحالی‌که دانای کل، نوعی از تصلب و سوءهاضمه اندیشیدن است؛ بنابراین بها دادن به تردید و همراهی برای توسعه ظرف پرسش، یگانه رازی است که پدر و مادر و معلم بایستی در شعله‌ورتر نمودن آن در نیستان وجود کودک، به آن اهتمام ورزند تا خود او به پرسش‌های احتمالی نائل شود.

پرسش‌هایی که شاید از دوران کودکی هنوز هم به ما چشمک می‌زنند؛
«آیا درخت‌ها حرف می‌زنند؟
باران از کجا می‌آید؟
چرا گربه‌ها سبیل دارند؟
ممکن است وقتی بزرگ شدم به گربه تبدیل شوم؟» ( صفحه شش کتاب)
من می‌توانم اینجا نمونه‌های متعددی از فیلم‌ها و انیمیشن‌هایی را معرفی کنم که حاصل قدم‌زدن در مناطق آزاد این دست سؤال‌ها هستند و رویارویی با پاسخ‌هایی نه‌چندان متعارف بلکه درصدد احیای تخیل و دامن‌زدن به رازآلودگی حیات.

فیلم «ارباب حلقه‌ها» و سکانسی که درخت‌ها در آن به حرکت درمی‌آیند، گونه‌ای از پاسخ‌های غیرمتصلب است. پاسخی که از تعین و اسپاسم، پا را فراتر می‌گذارد‌. کنشی که نمی‌توانی اسطرلاب بگذاری و‌ اندازه‌اش بگیری و از آن برای آزمایش و تعیین مقیاس، نمونه‌برداری کنی؛ ولی می‌توانی با متأثر شدن از آن به پاسخ‌های نامتعین دیگری دست بیازی؛ پاسخی به نام اِنت.
اِنت‌ها گونه‌ای از موجودات افسانه‌ای از سرزمین میانی در مجموعه داستان‌های نوشته‌ جی.آر.آر.تالکین هستند که ظاهری شبیه درخت دارند. جالب توجه‌تر اینکه نام اِنت، از آنگلوساکسون به‌معنی غول گرفته شده‌‌ است.

یا در پاسخ به سؤال «آیا ممکن است به گربه تبدیل شوم؟» با انیمه سینمایی خیره‌کننده A Whisker Away، فیلمی محصول تابستان 2020 و نوشته ماری اوکادا مواجه می‌شوی که ضمن فراهم کردن فضایی روانی برای نشان دادن مقوله بلوغ و عشق، غرق در جهان بی‌انتهای خیال‌ورزی می‌شوی و به التذاذی ورای بشقاب خالی روی میز می‌رسی.

در صفحه هفت کتاب، دیالوگی به مخاطب تعارف می‌شود در ستایش سکوت: «من وقتی حرف می‌زنم که حرفی برای گفتن داشته باشم.» در سراسر کتاب آنچه پررنگ است سؤال است و سؤال.

در صفحه هشت کتاب، نویسنده از دیدار با بچه‌ها در مدرسه‌ها یا کتابخانه‌ها سخن می‌گوید. این صفحه ضمن اینکه به‌صورت تلویحی و غیرمسقیم اشاره می‌کند به اینکه نویسنده، بویژه نویسنده کودک و نوجوان، نیاز مبرمی به دیالوگ و دیدار با مخاطبان خود دارد، انگشت صحه می‌گذارد بر بها دادن به کنجکاوی بچه‌ها و اصل مهمی که در ضمیر ناهشیار آنها موج می‌زند، ضرورت پرواز کردن همین بخش حیاتی در وجود آنهاست.
یک داستان از کجا شروع می شود؟ تا حالا به مار پست زده‌اید؟ گربه‌تان می‌تواند پرواز کند؟ و... و... .

یکی از زیباترین صفحه‌های کتاب که لوئیز گی آن را تصویرگری کرده و سؤالی به‌ظاهر پیش‌پاافتاده ولی چالش‌برانگیز را در آن مطرح کرده، صفحه ۱۴ کتاب است. صفحه‌ای حاوی گفت‌وگوی کودکان با دایناسورها، سوار بر پتروداکتیل‌ها. لوئیز گی رنگ زرد را به‌عنوان رنگ غالب صفحه برگزیده و ذیل صفحه نوشته است: «اگر داستانم روی صفحه زرد شروع شود چه؟ فرقی می‌کند؟».
طرح سؤال‌هایی که پیش از این شاید فکر بکنی ارزشی برای طرح کل گرفتن ندارند؛ اما با کنار هم چیدن پازل‌ها می‌بینی این پرسش خود می‌تواند کلید برق را بزند و منطقه‌ای را به بزم روشنایی ببرد.

به‌راستی در زندگی همه ما امری بدیهی‌اند؛ ولی اقدامی به‌نام پرسش، آنها را در هاله‌ای از رازآلودگی و ابهام فرو می‌برد؛ زیرا پرسش درباره همین امور روزمره، در ما بذری می‌پاشد به‌نام‌ شک و درست ماجرا از همین جا آغاز می‌شود. لشک کولافسکی، فلسفه را ایجاد شک در امور به‌‌ظاهر روشن و قابل درک تعریف می‌کند و می‌گوید: «فیلسوف نه بذر می‌پاشد، نه محصول برمی‌دارد، او تنها خاک را زیرورو می‌کند و شخم می‌زند.».
سقراط در دادگاه آتن که او‌ را محکوم به متاع مرگ کرد، مهم‌ترین رساله انسان را در یک گزاره به میراث گذاشت: «زندگی بدون پرسشگری، ارزش زیستن ندارد.».
پرسشگری، یگانه سلاحی است که بدون شلیک حتی یک‌ گلوله، می‌توانی بر اتوریته چیره بشوی و جاماندگی را به جنبش در بیاوری.

در صفحه ۱۸ کتاب، گِی می‌نویسد:
«بعضی‌وقت‌ها داستان با کلمه‌ها و موضوع‌هایی شروع می‌شود که معلوم نیست از کجا به ذهنمان خطور می‌کنند و ما آن‌ها را می‌نویسیم.».
در همین صفحه، گِی کودکانی را به تصویر کشیده است که با ولع درحال خواندن کلمه‌ها و پاراگراف‌های دورانداخته‌شده‌اند و چنین ابراز ‌نظر می‌کنند:
«چرا این کلمه را دور انداخته است؟ زیرا این کلمه مورد علاقه من است!» و کلمه‌ای که در دست کودک به چشم می‌خورد، کلمه «تشویق» است. گِی در این بخش به کوتاه‌ترین شکل ممکن، مانند کتاب‌های بی‌شمار روان‌شناسی، سخن گفته است.

یکی از خلاقیت‌های ویژه گِی در میانه‌های کتاب، کشف درختی است که از قضا غولی جوان و خجالتی است که پرنده‌ها لابه‌لای موهاشان لانه کرده‌اند. داستان غول، این‌چنین شروع می‌شود: «حالا نوبت شماست!» به‌قول ماری لوئیز گی، فکر می‌کنید بعدش چه اتفاقی می‌افتد؟ پایان... آغاز!

روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

متن زیبا برای شب یلدا با جملات بسیار زیبا و دلنشین