داستان فیلمسازی در دهه 60
دنیای اقتصاد : نخستین شب از سلسله نشستهای «بر سینمای ایران چه گذشت» با حضور جمعی از سینماگران و اهالی رسانه در سالن شهر هفتم پردیس سینمایی آزادی برگزار شد. مهدی فخیمزاده، فریدون جیرانی و، بهروز افخمی سینماگرانی بودند که در این نشست حاضر شدند.
مهدی فخیمزاده، کارگردان و بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون، در پاسخ به این سوال که آیا سینما در سال ۵۶ در آستانه تعطیلی بود یا نه، گفت: این روایتی را که میگویند سینما قرار بود در سال ۱۳۵۶ تعطیل شود، به این شکل قبول ندارم؛ بلکه سالنهایش را از دست داده بود. چراکه با هجوم فیلمهای خارجی مواجه بودیم. برای مثال، سال ۱۳۵۱، ما ۹۰ اثر تولیدی داشتیم؛ در حالی که سال ۱۳۵۶، ۱۱ اثر خروجی سینمای ایران بود. سود اکران فیلمهای خارجی برای سینماداران بیشتر از اکران فیلمفارسی بود.
لفظ تعطیلی به معنی از دست دادن تماشاچی نبود و همانطور که گفتم فیلم ایرانی در مقایسه با فیلمهای خارجی تماشاگر کمتری داشت. در ادامه این نشست فریدون جیرانی، نویسنده و کارگردان باسابقه، نظر خود را درباره تعطیلی سینماها در سال ۱۳۵۶ این گونه شرح داد: از سال ۱۳۵۵ بحران سینما آغاز و جلسات مهم حزب رستاخیز درباره این بحران تشکیل شد. فکر میکنم تندترین نظرات درباره سانسور در سینما در آن جلسات گفته شده است. افراد زیادی مانند ناصر تقوایی و سعید مطلبی در آن جلسات درباره سانسور، تند و تیز حرف زدند.
جیرانی درباره موفقیت فیلمهایی نظیر «سوتهدلان» و «در امتداد شب» در رقابت با فیلمهای خارجی در سالهای منتهی به انقلاب گفت: رقابتی در کار نبود. تماشاچی فیلمفارسی، طبقه پایین و حاشیهنشین، و تماشاچی فیلم خارجی طبقه متوسط و مرفه بودند. سینماهای نمایشدهنده فیلمهای ایرانی از میدان انقلاب به بالاتر نبودند. یعنی بهترین سینمای نمایشدهنده فیلم ایرانی «کاپری» (بهمن) در میدان انقلاب بود؛ با نمایش فیلمهای «دایره مینا» و «سفر سنگ»، فیلم ایرانی در بالاشهر نیز نمایش داده شد. رقابت بین فیلمهای ایرانی و خارجی سخت بود و مهمترین مساله در بحران سینما علاوه بر رقابت، بریدن تماشاچی از فیلم ایرانی بود. دو فیلم در سال ۵۷ خوب فروختند؛ اثری از ایرج قادری و فیلم «در امتداد شب» که رکورد تاریخ را شکسته است. من معتقدم تفکری که پشت فیلم «در امتداد شب» بود، میتوانست سینمای ایران را مانند سینمای ترکیه کند.
بهروز افخمی نیز در این نشست درباره شرایط متفاوت سینما و تلویزیون در دهه ۶۰ توضیح داد: من آن سالها در تلویزیون بودم. البته تلویزیون در آن دوران برخلاف سینما، مشغول نظریهپردازی نبود و یک کار ضروری داشت؛ آن هم این بود که اوقات فراغت مردم را پُر کند؛ اوقات فراغتی که هر روز داشت جدیتر هم میشد. از سال ۱۳۶۱ به بعد، سریالسازی در تلویزیون آغاز شد و من هم در سال ۶۲ مدیر گروه فیلم و سریال تلویزیون شدم. زمانی که مدیر شدم، دیگر مسوولیت پُرکردن اوقات فراغت با این گروه بود و مدام برنامه تولید میشد.