مهران مدیری، علیخانی، صحت، عطاران و فردوسیپور چه هیزم تری به تلویزیون فروخته بودند؟
با حذف ناگهانی چهرههای پرطرفدار از تلویزیون، شبکه نمایش خانگی -که اتفاقا حرفش این بود که سلبریتی میخواهیم- رونق گرفت. مخاطبان اقبال نشان دادند و نتیجهاش هم کوچ هنرمندان از صداوسیما به شبکه نمایشخانگی شد.
نخبه کشی، مخاطب کشی، بیتوجهی، ناتوانی در مدیریت، نام مشخصی برای آن وجود ندارد. عدهای میگویند هدف کاهش دخالت سلبریتی است و عدهای دیگر از جمله رییس سازمان صداوسیما معتقد است که این رسانه یعنی صداوسیما نیازی به سلبریتی ندارد و میتواند با سلبریتیهای جوان و انقلابی کارش را به پیش ببرد. البته که آن دسته از جمعیت حق دارد و حتی بعضا درست هم میگوید، اما در این میان و با حذف ناگهانی چهرههای پرطرفدار از تلویزیون، شبکه نمایش خانگی -که اتفاقا حرفش این بود که سلبریتی میخواهیم- رونق گرفت؛ نتیجه این تغییر نگاه چه بود؟ اینکه سلبریتیها از همان دری که از صداوسیما خارج شدند، بخش انبوهی از مخاطب را هم همراه خود خارج کرد و همه با هم به سمت شبکه نمایش خانگی حرکت کردند.
روایتی از یک مهاجرت ساده
دستآوردش هم این بود که همانهایی که از صداوسیما رفتند و اتفاقا خیلی هم پرطرفدار بودند میخ حضورشان را در شبکه نمایشخانگی کوباندند. از این موارد بگذریم؛ به طور مثال «بزنگاه» را به یاد دارید، «خانهبهدوش» و «متهم گریخت» را چطور؟ آنها را به خاطر دارید؟ کارگردانش را هم حتما میشناسید؛ رضا عطاران، هنرمندی با نگاه متفاوت به قشر متوسط جامعه، با رویکرد و نگاه طنز که رفتارها و معضلات زمان خودش را به تصویر میکشید، چه بلایی سرش آمد؟ همان اواخر دهه هشتاد شمسی که صداوسیما در حال افزایش ممیزیهایش بود، عطای تلویزیون را به لقایش بخشید و به سمت سینما حرکت کرد و حالا هم مانند دیگر هنرمندان شبکه نمایش خانگی را ترجیح داده، چون هم زیر سلطه ممیزهای تلویزیون نیست و هم ناچار نیست نگاه و رویکردهای این فضا را دنبال کند در عوض در «دفترچه یادداشت» به کارگردانی کیارش اسدیزاده که یک محصول کمدی است و درباره یک پزشک شیاد است که سعی میکند از پرستاران اخاذی کند و به همین دلیل به بهانههای مختلف با پرستاران بیمارستان رابطه برقرار میکند و پرستاران برای اینکه بتوانند با این پزشک در ارتباط باشند با یکدیگر به رقابت میپردازند و... ایفای نقش میکند. دو دلیل هم دارد لازم نیست شرایط پیجیده تلویزیون را بپذیرد و نکته بعد اینکه در این فضا اصلا دیگر چنین محتوایی تولید نمیشود که عطاران حق انتخابی درباره آن داشته باشد.
چرا راه دوری برویم بنا را از اساس بر این بگذاریم که عطاران خودش خواست که راهش را از صداوسیما جدا کند، مهران مدیری چه؟ او که مشغول ساخت برنامه در تلویزیون و در شبکه نمایش خانگی بود، او «دورهمی» را روی آنتن میبرد و چند فصل مخاطبان خوبی هم داشت، پیمان جبلی، رییس فعلی سازمان صداوسیما که روی کار آمد تصمیم گرفت که مدیری دیگر به کارش ادامه ندهد، نه تنها مدیری، بلکه رامبد جوان، سروش صحت، رضا رشیدپور و احسان علیخانی هم در این دسته قرار گرفتند؛ نتیجه چه شد؟ به تازگی خبر کوچ مهران مدیری به شبکه نمایش خانگی هم به گوش میخورد البته که مدیری با «قهوه تلخ» جزو اولین نفراتی بود که در شبکه نمایش خانگی فعالیت کرد، اما به هرحال چند روز پیش خبر رسید که مهران مدیری قرار است برنامهای به نام «اسکار» را برای شبکه نمایش خانگی بسازد.
یکی دیگر از برنامه سازانی که کمدیهای خوب و پر طرفداری از جمله «لیسانسهها» یا «ساختمان پزشکان» را برای تلویزیون میساخت سروش صحت بود که احتمالا این روزها سریالش با نام «مگه تموم عمر چندتا بهاره» را تماشا کنید، همان محتوایی که روزگاری در تلویزیون به نمایش میگذاشت و بعد از اینکه برنامه «کتاب باز» ش را بی دلیل متوقف کردند تصمیم گرفت همان سریال ساده با محتوای کمدی ساده بدون هیچ رویکرد خاصی را در شبکه نمایش خانگی به مخاطب ارائه دهد به همین سادگی این هنرمند هم مسیرش تغییر کرد.
حتی اگر بخواهیم از فضای فیلم و سریال خارج شویم و ساخت برنامهها را در زمینه سرگرمی یا اجرا در یک حوزه تخصصی بررسی کنیم دو مثال خیلی واضح برای آن داریم، عادل فردوسیپور را هم که همه ما در جریان حواشی حذف و عدم حضورش در تلویزیون هستیم و میدانیم که چه اتفاقهایی افتاد تا یک برنامه تخصصی در حوزه فوتبال و یک مجری متخصص از تلویزیون حذف شد، در نتیجه چه اتفاقی افتاد؟ فردوسیپور همان عوامل برنامه «نود» را به شبکه نمایش خانگی برد و برنامه «فوتبال ۳۶۰» را اجرا کرد نتیجهاش هم این شد که توانست در بیست و دومین مراسم جشن حافظ جایزه بهترین چهره تلویزیونی را برای برنامه «فوتبال ۳۶۰» دریافت کند، در واقع مخاطب یا پلتفرم کاری ندارد با مجری، اطلاعات و تخصص او در این زمینه کار دارد و دنبال آن است.
«ماه عسل» و «عصر جدید» را که به خاطر دارید که کارگردان و مجری آن احسان علیخانی بود و بعد از اینکه از «عصر جدیدش» در تلویزیون استقبال شد، مدیران تصمیم گرفتند او را کنار بگذارند و یک برنامه مشابه بسازندد و اجرایش را به دست فردی، چون سید بشیر حسینی بسپارند که خودش به واسطه احسان علیخانی به شهرت رسیده بود. دلیل کنار رفتن یا کنار گذشتن احسان علیخانی نه اعلام شد و نه مشخص شد، اما او هم به سمت شبکه نمایش خانگی حرکت کرد و با ایدهای نو برنامهای به نام «جوکر» ساخت که سری اول آن حدود دو سال پیش پخش شد و حالا هم خبررسیده که علیخانی تصمیم دارد سری تازه جوکر را بسازد و بر اساس شنیدهها خودش گرداننده آن است و همچینین گفته میشود پیش تولید فصل جدید به پایان رسیده است و بهزودی کار کلید میخورد.
مهاجرت هنرمندان یا به نوعی فرار آنها حتما به این معنا نیست که آنها بلیت بخرند به فرودگاه بینالمللی امام خمینی بروند و از کشور خارج شوند، گاهی همین تغییرات و جابه جاییهای کوچک سبب میشود که بخشی از مردم جامعه که اتفاقا توان مالی چندان بالایی هم ندارند، نتوانند از برنامه این هنرمندان استفاده کنند و در نتیجه برنامههای خارجی را ببینند که اتفاقا هیچ تطابقی با فرهنگ و مسائل داخلی کشور ندارد. در واقع صداوسیما به قدری نمیخواهد مخاطب داشته باشد که خودش برنامهای مثل «سرزمین مادری» که اتفاقا سریال الف ویژه، پرخرج و خوش ساختی هم هست را به یکی از سکوهای نمایش آنلاین داده تا بازهم با یک حرکت اشتباه نتواند با مخاطب آشتی کند.