فرهنگنامه کودکان و نوجوانان؛ خریدهایی که خود سرمایهاند
منبع خبر /
رسانه کودک /
29-07-1402
بازرس انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران نوشت: امیدوارم روزی به شادی پشت تریبون اعلام کنند که با همت خانم یا آقای فلانی یا حمایت جدی فلان سازمان، بعد از جلد 21 و 22، تمامی جلدهای باقیمانده فرهنگنامه کودکان و نوجوانان را نیز منتشر کردیم.
حالا اگر این اثر مرجع برای کودکان و نوجوانان باشد، که رو به آینده دارند و ممکن است دست خالی برگشتن آنها را برای همیشه از کتابخانه دلسردشان کند، اهمیت آن منبع بالاتر میبرد.
عصر روز یکشنبه 16 مهر 1402، آیین سپاس از دستاندرکاران جلدهای 20 و 21 فرهنگنامه در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، اثری است سترگ و ارزشمند که در طول 4دهه گذشته همواره در حال نگارش و انتشار بوده و خوشبختانه به انتشار جلدهای 20 و 21 رسیده است و تا گام پایانی آن که فکر میکنم جلد 26 باشد، چیز زیادی باقی نمانده است.
اثری موثر که بهگفته خانم انصاری از زبان دکتر مهدی محقق، اولین گفتوگوها در مورد آن به سال 1337 برمیگردد که در جلسهای با حضور دکتر محقق و مرحوم بزرگیاد توران میرهادی به ضرورت داشتن دائره المعارفی ویژه کودکان و نوجوانان این سرزمین اشاره شده است.
این امر مهم در طول حدود 20 سال دغدغه ذهنی بزرگان ادبیات کودک بوده تا بالاخره خودشان آستین همت بالا میزنند و در سال 1358 سنگ بنای آن را میگذرانند.
کاری بزرگ که جز با اکسیر عشق نمیتوانست به جلد 21 برسد چراکه نه بودجه ویژهای داشته و نه حمایت جدی از سوی سازمانها، منابع و سرمایههای مملکت. جز عشق مردم و همت دستاندرکاران و مهربانی دستان نیکوکار، هیچ ردیف بودجه و اعتباری نداشته است.
کورانهای مختلفی چون جنگ، کمبود، کارشکنی، مخالفت، محدودیت و بسیاری بحرانهای سهمگین را پشت سر گذارده، اما مگر هیچ دشواری، یارای ایستادگی در مقابل جادوی عشق را دارد؟
خانم نوشآفرین انصاری، دکتر افاضل، دکتر علی اشرف صادقی و آقا میرفخرایی در این سپاسداشت صحبت کردند. در انتها هم تقدیرنامههایی به اهالی داوطلب و تلاشگر فرهنگنامه که در قالب گروههای مختلف در تهیه آن تلاش میکنند (حدود 250 نفر استاد و کارشناس در 31 گروه تخصصی)، تقدیم شد.
خانم انصاری، که همچنان نماد انگیزه و کار مدنی هستند، از شکلگیری فرهنگنامه، شخصیت و اثربخشی بزرگیاد توران میرهادی، ناگفتهها و دغدغههای فرهنگنامه، گوشههای پنهان کار دانشی در این عرصه گفتند. دیگر سخنرانان هم از افتخارات و اثربخشی و ارزشمندی فرهنگنامه صحبت کردند و به برخی کاستیها و نیازمندیها اشاره کردند.
برگزاری این آئین سپاس، جدای از ارزشگذاری به دست اندرکاران فرهنگنامه و شادی از انتشار دو جلد آن، از جهات دیگر هم، اتفاقی مبارک و پر اهمیت بود.
اول اینکه سالها بود مراسمی در خور شورای کتاب کودک و فرهنگنامه برگزار نشده بود که هم قدرشناسی و اطلاع از آخرین وضعیت این دو نهاد و یاران و اهالی آن باشد و هم دیدار دلنشین دوستان و آشنایان که در جای خود از ضروریات یک جمع علمی و فرهنگی است.
حلقههای دوستی که ایجاد و پیشبرد فرهنگ را به دنبال دارد، در همین نشستها و جمعها شکل میگیرد که به خاطر شرایط تعطیل شده بود. حالا بعد از پایان کرونا و آرامش نسبی از خطرات بیماری، شاهد دیدارها و آغوشها بعد از چند سال بودیم.
دیگر اینکه این مراسم، به همت آقای علی دهباشی بهعنوان ششصد و نود و نهمین شب (699) از شبهای بخارا برگزار شده بود. عدد 669 را بخواهی از 1 بشماری زمان زیادی میگیرد حالا شما فکر کنید که این تعداد مراسم، آن هم با کیفیت عالی و با حضور بزرگان فرهنگ و ادب و هنر این سرزمین برگزار کنی چه همتی میخواهد و چقدر باید عاشق باشی.
خود آقای دهباشی با کپسول اکسیژن و کانول بینی در گوشه سن نشسته بودند و همین که در این شرایط جسمی انگیزه و همت داشته باشی که چنین کاری کنی از آن نادرههای روزگار است.
نکته دیگر حضور پرشور افراد و علاقهمندان در این مراسم بود.
در سالهای اخیر همیشه گلایهمند خلوتی و استقبال کم از سخنرانیها و نشستها بودهایم. هر کاری هم بشود انجام شده اما به دلایل متفاوتی چون ترافیک، فقدان تعلق اجتماعی قوی، ضعف انگیزههای حرفهای، دغدغههای غیرعلمی و فرهنگی مردم و مسائلی دیگر، شاهد حضور کمرنگ حرفهمندان بودهایم و شاهد کمرنگتر شدنش هم خواهیم بود. اما نهتنها در این مراسم شورا، بلکه در همه مراسم دیگر نیز جوشش و شوق به حضور به چشم میخورد. این موضوع را باید در جنس ارتباطیِ دست اندرکاران و خلوصِ کار داوطلبانه و بدون چشمداشت آنها جستوجو کرد.
نکته دیگر، طیف متنوع شرکتکنندگان در مراسم بود. از اساتید پیشکسوت و سن و سالدار همچون دکتر محقق، بلوکباشی، علی اشرف صادقی و ... بگیر تا جوانان کم سن و سال و پر انرژی. حضور پر رنگتر خانمها هم نشان از شوق آنها برای امری مادرانه و تلاش برای ساختن جامعه و کشوری آبادتر دارد.
فرجام سخن اینکه، این اثر ارزشمند که با تلاش، وقتگذاری و از خود گذشتگی زیادی تهیه و در حال تکمیل است همچنان مثل همه این سالها، به کار خودش ادامه داده و می دهد اما به قیمت سیلیهایی که صورت دست اندرکاران را سرخ نگه می دارد.
تصور میکنم وقتی آقای میرفخرایی داشتند آمار میدادند که بند کاغذ را برای جلد 20 خریدهاند حدود 134 هزار تومان و برای جلد 21 خریدهاند حدود یک میلیون و هشتاد هزار تومان، درحالی که درگذشته در نمایشگاه کتاب حدود 2000 نسخه فرهنگنامه فروش میرفت و در نمایشگاه امسال فقط 200 نسخه فروش رفته و اینکه کانون پرورش فکری قبلا از هر جلد حدود 1000 نسخه خریده و الان نمیخرد، همه حضار این آرزوی بزرگ را در سر میپروراندند که ایکاش آنقدر توان مالی داشتیم که میتوانستیم همه این هزینهها را جبران کنیم و فرهنگنامه بیدغدغه بتواند به انتشار خودش ادامه بدهد.
جا دارد هر فرد یا سازمانی که پیام این نوشته به گوشش میرسد، اندکی تامل کند که از دست من چه کاری برای پیشبرد کار فرهنگنامه که مایه آبروی کشور ما است بر میآید. شاید کسی بتواند خَیِر یا فرهنگدوستی را تشویق کند که در کنار ساختن مسجد و نذری، گوشهای از کار فرهنگنامه را بگیرد. یا فرد دیگری دستی در سازمانی داشته باشد که آنها را مجاب کند که بیایند و برای هدیه یا عیدی به خانوادهها، فرهنگنامه بخرند، یا در سازمانهای بزرگ و ارشاد، از این اثر ماندگار و ارزشمند حمایت کنند.
امیدوارم روزی را به شادی در سالنی بنشینیم که برای انتشار جلد آخر فرهنگنامه هلهله میکنیم و پشت تریبون اعلام کنند که با همت خانم یا آقای فلانی یا حمایت جدی فلان سازمان، ما نهتنها تمامی جلدهای باقیمانده فرهنگنامه را منتشر کردیم، بلکه ویراستاری، اصلاح و بازنشر همه جلدهای دیگر را هم شروع کردهایم و امورات وب سایت، عرضه نسخه دیجیتال، پادکست صوتی، ترجمه به زبانهای دیگر، ارائه در نمایشگاههای بینالمللی و هر آرزوی خوب دیگر در شان فرهنگنامه، شورای کتاب کودک و کشور بزرگ ایران را کلید زدهایم و دغدغه مالی و حمایت و توسعه نداریم.