فیلم «نارگیل 2» و دوشیدن شیر بز نر


فیلم «نارگیل 2» و دوشیدن شیر بز نر

کودکان ایران تحت بمباران تبلیغاتی پیکسار، دیزنی و دریم ورکس قرار بگیرند، از نظر اخلاقی و انسانی، خیلی پیشروتر، شجاع‌تر و انسان‌تر از فرزندانی خواهند بود که تحت‌تاثیر فیلم سینمایی «نارگیل ۲» باشند.

میثم سعادت در یادداشتی در هم میهن نوشت: بعد از مدت‌ها تصمیم گرفتیم با خانواده به تماشای یک اثر در ژانر سینمای کودک برویم. از شانس بد ما بود یا شانس خوب آقای تهیه‌کننده، فیلم «نارگیل ۲» را انتخاب کردیم. حدود ۲۰ دقیقه از فیلم را به‌خاطر کودک‌مان تحمل کردیم و بعد فهمیدیم که او هم به‌خاطر ما تحمل کرده است. محتوای فیلم از بی‌محتواترین فیلمی که در حال حاضر به آن فکر می‌کنید، بی‌محتواتر است و داستان فیلم، از محتوا هم اهمیت کمتری پیدا می‌کند.

بیایید قبل از اینکه در ادامه مطلب همراه هم باشیم، تکلیف یک‌چیز را مشخص کنیم. من طبیعتاً طرفدار سانسور در سینما نیستم، اما علاقه ندارم و اجازه نمی‌دهم هر مزخرفی برای کودک من به نمایش گذاشته شود. اگر یک فیلم قرار است با شوخی‌های جنسی مثل تلاش برای دوشیدن شیر بز نر یا فحاشی به سبک کلیپ‌های اینستاگرامی، به‌دنبال جذب مخاطب باشد، همان بهتر که سانسور شود یا مثل کشور‌های کمی مترقی‌تر در زمینه سینما، لااقل با برچسب‌های «شوخی‌های زننده و جنسی نامناسب برای کودکان»، علامت‌گذاری شود.

پیدا کردن پیام اخلاقی در این فیلم، چیزی شبیه همان دوشیدن شیر بز نر بود. سازندگان این فیلم مدعی بودند که این فیلم درباره خانواده است. اما فیلم، دو باجناق را نشان می‌داد که منتظر مرگ پدرزن بودند تا ثروت او را بالا بکشند. اگر این خانواده به‌اندازه کافی ارزش‌های خانواده را به لجن نمی‌کشد، باید بگویم که دروغگویی والدین و فرزند، فحاشی همسر‌ها به یکدیگر، چاپلوسی، قضاوت بی‌جا و نادرست، تنبیه بدنی، رشوه دادن و باج گرفتن پدر و فرزند و مسائلی ازاین‌دست در قسمت‌های مختلف این فیلم به نمایش درمی‌آید تا کاملاً ارزش‌های مدنظر کارگردان به مخاطب منتقل شود.

درعین‌حال داستان فیلم «نارگیل ۲»، کشش یک داستان ۳۰ دقیقه‌ای را هم نداشته است. برای این‌کار عروسک‌های جادو شده، در جمع خود مثل استندآپ کمدی‌هایی که این روز‌ها مد شده است، مدام برای هم جوک می‌گویند و یکدیگر را مسخره می‌کنند. اواخر فیلم که برای جوک‌گفتن هم سوژه کم آمده است، یک گام پیش‌تر می‌روند و با یک ورد جادویی، حدود یک‌ربع از فیلم هم کاراکتر‌های مرد داستان را وادار به رقصیدن می‌کنند تا وقت فیلم پر شود و به‌این‌ترتیب فیلم را تا ۸۰ دقیقه طول می‌دهند تا بتوانند به‌عنوان یک اثر سینمایی، به سینمای نحیف ایران غالب کنند.

شکی نیست که سینما، نیاز به اقتصاد هم دارد و اتفاقاً سازندگان چنین فیلم‌هایی، این هنر را دارند که بدون استفاده از بازیگر، سناریو، جلوه‌های ویژه، عوامل حرفه‌ای و... توانایی پول‌سازی دارند. حضور چنین فیلمسازانی برای ارضای افرادی که سینمای این‌مدلی را می‌پسندند و پولی برای خرج‌کردن دارند، ضروری هم هست. روزی که سینما بودم، متوجه شدم افرادی رقم بسیار بالاتری پرداخت می‌کنند که مسابقه مافیا را با حضور یکی، دو بازیگر به‌صورت زنده تماشا کنند و به‌هرحال فیلم «نارگیل ۲» هم احتمالاً مخاطبانی با مختصاتی دارد که من از درک رفتار آن‌ها عاجز هستم.

اما یک نکته را متوجه می‌شوم و امیدوارم روزی متولیان دولتی فرهنگی هم متوجه آن بشوند، چنین نمایش بی‌سروتهی نیاز به جشنواره فیلم کودک و نوجوان و نمایش‌هایی به این صورت ندارد. اگر کودکان ایران تحت بمباران تبلیغاتی پیکسار، دیزنی و دریم ورکس قرار بگیرند، از نظر اخلاقی و انسانی، خیلی پیشروتر، شجاع‌تر و انسان‌تر از فرزندانی خواهند بود که تحت‌تاثیر فیلم سینمایی «نارگیل ۲» باشند.

زمانی که از تماشای این فیلم برمی‌گشتم، متوجه شدم که تقریباً هیچ منتقد شناخته‌شده‌ای تا امروز نقدی به این فیلم ننوشته است. (اگر نوشته است و من در جست‌وجوی گوگل و یکی، دو شبکه اجتماعی چیزی پیدا نکردم، پیشاپیش عذرخواهم)، اما به‌نظرم نیاز است گاهی منتقدان صریح‌اللهجه، اجازه ندهند این شیر بز نر به‌عنوان خوراک کودک فروخته شود. با وجود اینکه در نقد سینمای روشنفکری، هرگز ادبیات مسعود فراستی را نمی‌پسندم، اما معتقدم، نقد‌های او به آثار سخیف سینمای ایران اگر ادامه‌دار بود، فیلم‌هایی مثل «نارگیل ۲» هرگز ساخته نمی‌شد.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بسیاری از مشکلات جامعه ما از علوم انسانی سکولار است