فروش 81 میلیون بلیت سینما در سال 69
محمود اربابی، از سینماگران پیشکسوت، در شب دوم از دومین دوره سلسله نشستهای تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت؟» با طرح این پرسش که چگونه سینماگران به سیاست دل بستند، گفت: برای پاسخ به این پرسش باید تاریخ را مرور کنیم. در این صورت متوجه میشویم که تا سال ۱۳۶۸ ارتباط بین سینما و مخاطب در حال افزایش بود، به شکلی که بیشترین مخاطب سینمای ما به تاریخ ۱۳۶۹مربوط است که ۸۱میلیون بلیت فروخته شد. از سال ۱۳۶۹به بعد این آمار سقوط میکند. الزاما نمیتوان این آمار را به کارکرد سینما و سینماگران ربط داد. بخشی از آن به سیاستگذاری و حتی شرایط جامعه و رویکرد مردم بازمیگردد. هر چه از سال ۱۳۶۹ به جلو حرکت میکردیم سیاستگذاریها و سختگیریها کمرنگ میشد، به طوری که در اواخر دهه شصت فیلمهایی که وجه داستانگویی و قهرمانپردازیشان پُررنگتر بود، فروش بیشتری داشتند.
به گزارش خبرگزاری مهر، این مدیر سینمایی سابق گفت: سال ۱۳۷۲سال تعیینکنندهای برای سینمای ایران است چرا که تمام فشارهای درست و غلطی که برای حذف جریان سیاستگذاریهای دهه ۶۰ وجود داشت، به نتیجه میرسد. او گفت: آقایان انوار و بهشتی مجبور میشوند از سینما بروند. در این مرحله شخصی مانند آقای لاریجانی از سینما به تلویزیون میرود و مدیران سینمایی را که از دید خودش دیدگاههای قابل دفاعی داشتند، به آنجا میبرد. بعد از آن هم آقای بهشتی به میراث فرهنگی رفت، اما آقای انوار هم دیگر هیچ مسوولیتی را نپذیرفت. او افزود: پس از آن، آقای ضرغامی و دوستانش روی کار آمدند و آقای میرسلیم هم وزیر شد. در سال ۱۳۷۲ ابتدا شرایط نامتعادل شد و سینماگران نگران شدند که چه اتفاقاتی قرار است رخ دهد، تا به سال ۱۳۷۶ رسیدیم. در این میان آلترناتیو وزارت ارشاد و معاونت سینمایی در حد فاصل سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۲ حوزه هنری بود. حوزه هنری در آن زمان با معاونت سینمایی تعارض و اختلاف داشت.
به گفته این کارشناس سینما، معاونت سینمایی معتقد بود حوزه هنری باید مانند بقیه مقررات را رعایت کند. ضمن اینکه حوزه هنری همه سینماها را تا قبل سال ۱۳۷۰ در اختیار گرفته بود. در پایان سال ۷۲ ناخودآگاه حوزه هنری به معاونت سینمایی نزدیک شد و اختلاف دیدگاهها نسبت به قبل بسیار کمرنگ شده بود. اربابی ادامه داد: در سال ۱۳۷۲ مدرسه کارگاهی فیلمنامهنویسی حوزه هنری راه افتاد. در نگاه این مدرسه فیلمنامه مهم بود و باید برایش سرمایهگذاری میکرد. فیلمسازان اگر با هم کار کنند، در سرنوشت فیلمنامه موثر است و در نهایت سینما با مردم معنا پیدا میکند. در این مدرسه نزدیک به ۷۰ نفر از فیلمسازان، نویسندگان و کسانی که در سینما بودند، در این مدرسه حضور پیدا کردند، از جمله مرتضی پورصمدی، فریدون جیرانی و….
او ادامه داد: شاید تنها فیلمسازان برجستهای که در مدرسه حضور نداشتند، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و رخشان بنیاعتماد بودند. در آن فضا ضمن صحبت کردن درباره فیلمنامه، خود جمع حاضر محصول فضای اجتماعی پیرامون بودند که نگرانیشان کار نکردن فیلمسازان بود. این سینماگر تاکید کرد: بعد از رسیدن به سال ۱۳۷۶ و زمانی که تنور انتخابات داغ بود افراد جمع مدرسه فیلمنامهنویسی تصمیم گرفتند در اتفاقاتی که قرار بود رخ دهد، سهیم شوند تا بتوانند وضعیت موجود را تغییر دهند. اربابی گفت: برخلاف نظر آقای داوودی من معتقدم بخش زیادی از فیلمسازان ما نگاه سیاسی داشتند. این شرایط باعث شد بیانیه معروف فیلمسازان بیرون بیاید. بله دو دسته وجود داشتند؛اما نسبت این دو دسته با کل سینما ۵۰-۵۰ نبود بلکه ۱۰ به ۹۰ بود. در اینجا شکل به سیاست آمدن فیلمسازان، معنا پیدا میکند.