تفاوت بین خودروی اسپرت، سوپرکار و هایپرکار در چیست؟
در این مقاله میخواهیم بهصورت جامع تعاریف و تفاوتهای واژههای خودروی اسپرت، سوپرکار و هایپرکار را خدمت شما عزیزان ارائه کنیم. آنچه در این مطلب میخوانید: خودروهای اسپرتخودروی اسپرت چه زمانی به سوپرکار تبدیل میشود؟چه چیزی باعث میشود یک خودرو...
در این مقاله میخواهیم بهصورت جامع تعاریف و تفاوتهای واژههای خودروی اسپرت، سوپرکار و هایپرکار را خدمت شما عزیزان ارائه کنیم.
آنچه در این مطلب میخوانید:
سوپرکار چیست؟ به نظر میرسد این یک سؤال بسیار ساده باشد، اینطور نیست؟ ما بهصورت خودکار حدس میزنیم هر خودرویی که نشان جذابی روی بدنه داشته باشد یک سوپرکار است بنابراین هر موقع نشان اسب رقصان یا گاو جنگنده را روی کاپوت یک خودرو ببینیم آن را سوپرکار خواهیم دانست؛ و درعینحال پورشه ۹۱۱ را در این دسته قرار نمیدهیم اگرچه مدل ۹۱۱ توربو S به راحتی میتواند شانهبهشانه محصولات فراری و لامبورگینی بتازد.
با این تفاسیر ما چگونه میتوانیم مرزی بین خودروهای اسپرت، سوپرکارها و نهایتاً هایپرکارها قائل شویم؟ هرچه باشد پورشه ۹۱۱ GT3 RS در نوربرگ رینگ بسیار سریعتر از پاگانی هوایرا عمل میکند هرچند اکثر افراد هوایرا را به عنوان یک هایپرکار در نظر میگیرند. در حقیقت تعریف این واژهها وضعیت کاملاً پیچیدهای به وجود میآورد چراکه تعریف رسمی از این خودروها وجود ندارد ولی درباره خودروهای هاچبک، سدان و… کار راحتتری داریم؛ اما میخواهیم در این مقاله بهصورت واضحتری بین محصولات اسپرت، سوپرکار و هایپرکار تفاوت قائل شویم.
خودروهای اسپرت
بهطورکلی یک خودروی اسپرت را نمیتوان محدود به نوع بدنه خاصی کرد. خودروهای اسپرت معمولاً در موتور اسپرت حضور دارند و تیمها از آنها استفاده میکنند. خودروهای کلاسیک همچون فراری ۲۵۰ GTO در مسابقات قهرمانی زیادی شرکت کردهاند و محصولات دیگری همچون جگوار XK در کنار آن حضور داشتهاند. با این تفسیر شاید برخی افراد معتقد باشند هر خودروی تولید شده برای مسابقات یا محصولات جادهای که در موتور اسپرت بکار گرفته میشوند منحصراً یک خودروی اسپرت خواهد بود. چنین تعریفی برای خودروهای زیادی مصداق دارد اما نظر شما درباره بی ام و Z4 یا مزدا MX-5 میاتا چیست؟ اگرچه میاتا در برخی مسابقات طرفداران زیادی دارد اما هرگز با هدف مسابقه در سطوح بالا تولید نشده ولی ما قطعاً آن را یک خودروی اسپرت میدانیم.
معمولاً خودروهای اسپرت مترادف مدلهای کوپه دو درب و دو نفره در نظر گرفته میشوند. البته استثناهایی نیز وجود دارد که از جمله آنها میتوان به تویوتا سوپرای قدیم، تویوتا GR86، مزدا RX-7 و پورشه ۹۱۱ اشاره کرد؛ اما اساساً خودروهای اسپرت محصولاتی پرفورمنس هستند که هدف اصلی آنها ارائه تجربه رانندگی اسپرت است و همهچیز در پس آن قرار میگیرد. حتی قدرت موتور هم فاکتور حیاتی نیست. به همین خاطر است که بی ام و M2 و مرسدس AMG C3 به عنوان خودروی اسپرت مطرح نیستند اما دایهاتسو کوپن در این دسته قرار میگیرد. خودروهای آلمانی یاد شده به عنوان کوپه و سدان های راحت توسعه یافتند و سپس به نسخههای اسپرت تبدیل شدند هرچند هرگز ریشههای اصلی خود را فراموش نکردند.
خودروی اسپرت چه زمانی به سوپرکار تبدیل میشود؟
پس از آنکه فهمیدیم هر خودرویی که هدف اصلی خود را ارائه تجربه رانندگی اسپرت، پرفورمنس و هیجانانگیز بداند خودروی اسپرت خواهد بود به این بحث میرسیم که چه عواملی باعث میشوند یک خودروی اسپرت به یک سوپرکار تبدیل شود. آیا حد مشخصی از پرفورمنس علت آن است؟ شاید؛ اما حد آستانه آن کدام است؟ آیا صفر تا ۱۰۰ مطرح است یا عوامل دیگری همچون رکورد ۴۰۰ متر، حداکثر سرعت یا توانایی ثبت زمانهای سریع در پیست؟ شاید هم قدرت تولیدی پیشرانه؟ در روی کاغذ همه این موارد فاکتورهای خوبی هستند و یک زمانی شاید قابلاعتنا به شمار میرفتند اما با ورود به عصری که یک سدان خانوادگی ۱۰۰۰ اسب بخار قدرت دارد و میتواند سوپرکارهای سفارشی را به راحتی شکست دهد قضیه فرق خواهد کرد. آیا تسلا مدل S پلد یک سوپرکار است؟ ما اینطور فکر نمیکنیم.
قبلاً فرض بر این بود که سوپرکارها باید پیکربندی ویژهای برای جدا شدن از سایر خودروها داشته باشند و معمولاً آرایش پیشرانه وسط برای تعریف این خودروها در نظر گرفته میشد. این فاکتور یک وجه متمایزکننده منحصربهفرد و خاص بود که لامبورگینی میورا را در دسته سوپرکارها قرار میداد؛ و به نوعی منطقی بود که خودروهایی همچون استون مارتین ونتیج و شورولت کوروت ZR1 قبل از نسل C8 علیرغم پرفورمنس قابلتوجه خود به عنوان سوپرکار در نظر گرفته نمیشدند.
همین موضوع درباره خودروهایی همچون پورشه کیمن، تویوتا MR2، دلورین و چندین خودروی پیشرانه وسط دیگر نیز صادق است، خودروهایی که سوپرکار نیستند حتی با اینکه آرایش پیشرانه وسط دارند؛ و این مثالها نشان میدهد محل نصب پیشرانه تنها یکی از چندین فاکتور لازم برای تبدیل شدن یک وسیله نقلیه به سوپرکار خواهد بود. واقعیت این است که مرز بسیار مبهمی برای تعریف یک سوپرکار وجود دارد. برای تعریف بهتر یک سوپرکار باید گفت چنین محصولی باید پرفورمنس بهتری نسبت به یک خودروی اسپرت داشته و درعینحال انحصاری و خاص باشد تا خودش را از خودروهای اسپرت متمایز کند؛ بنابراین محصولات اسپرت پیشرانه وسط و پرفورمنس یک دستورالعمل بسیار خوب برای تبدیل خودروها به سوپرکارها هستند و به همین خاطر است که کوروت Z06 جدید از نظر ما در قلمروی سوپرکارها قرار میگیرد چراکه آرایش پیشرانه وسط خود را با یک نیروگاه ۸ سیلندر پرقدرت و پرفورمنس عالی در جاده و پیست ترکیب کرده است.
اما فکر نمیکنیم که محل نصب پیشرانه تنها فاکتور تعیینکننده باشد و باید به موارد دیگری هم پرداخت. برای مثال مرسدس بنز SLS AMG قطعاً یک سوپرکار است و همین موضوع درباره دوج وایپر نیز صادق است. استون مارتین ونتیج V12 و لکسوس LFA را نیز میتوان در همین دسته قرار داد و از نظر ما نیسان GT-R علیرغم استفاده از پیشرانه ۶ سیلندر در جلو و داشتن چهار صندلی در کابین بازهم جزو سوپرکارها دستهبندی میشود. در هر یک از این مثالها چیزی وجود دارد که باعث خاص بودنشان میشود و آنها را یک سر و گردن بالاتر از سایر خودروها و حتی نسخههای سادهتر خود قرار میدهد. ما ۹۱۱ توربو S را شایسته حضور در گروه سوپرکارها میدانیم اما ۹۱۱ پایه اینطور نیست.
در ابتدای مطلب نیز به برخی نشانها اشاره کردیم که بهصورت خودکار باعث میشوند خودروها حالت سوپرکار داشته باشند اما حتی بهترین محصولات تاریخ فراری نیز از نظر خود شرکت در دسته محصولات اسپرت قرار میگیرند. ایتالیاییها تا به امروز تمامی محصولات جادهای و تولید انبوه خود را به عنوان خودروهای اسپرت معرفی کردهاند و از نظر خود فراری تنها ۵ خودرو شامل GTO، F40، F50، انزو و لافراری خودروهای سوپرکار هستند.
چه چیزی باعث میشود یک خودرو به هایپرکار تبدیل شود؟
۵ محصول یاد شده فراری معمولاً با نام هایپرکار شناخته میشوند و فکر میکنیم علیرغم آنکه فراری به آنها سوپرکار میگوید اما همه لیاقت دریافت عنوان هایپرکار را دارند. همین موضوع درباره پاگانی زوندا، هوایرا و یوتوپیا نیز صدق میکند. از دیگر هایپرکارهای مطرح میتوان به بوگاتی ویرون و شیرون، مک لارن F1 و P1، پورشه کررا GT، پورشه ۹۱۸ اسپایدر، جگوار XJ220 و تمامی محصولات کونیگ زگ اشاره کرد؛ اما چه عاملی باعث میشود این خودروها هایپرکار باشند؟ تنها دلیل این کار پرفورمنس نیست زیرا چندین سوپرکار مطرح وجود دارند که قویتر و سریعتر از خودروهای یاد شده هستند و در پیستهای مطرحی همچون نوربرگ رینگ رکوردهای بهتری ثبت میکنند.
بنابراین اگر قدرت و پرفورمنس جزو ویژگیهای اصلی تعریفکننده هایپرکارها نیستند پس چه عواملی در این میان دخیل خواهند بود؟ شاید توضیح این مسئله سخت باشد اما به نظر ما هایپرکارها دارای یک ویژگی خاص هستند و به نوعی گل سرسبد صنعت خودروسازی به شمار میروند. گاهی اوقات این ویژگی خاص به بحث طراحی مربوط میشود و گاهی اوقات نیز هایپرکار مدنظر در بخش فنی سرآمد دوران خود است. از جمله این خودروها میتوان به بوگاتی ویرون اشاره کرد که شاید طراحی ظاهری آن خیلی چشمگیر نباشد اما مهندسی آن در سطح کاملاً برجستهای قرار دارد. قبل از ویرون هم خودروهای مک لارن F1 و جگوار XJ220 در دسته هایپرکارها قرار گرفتند زیرا قوانین جدیدی را در دوران خود وضع کردند. همین موضوع درباره نوآوریهای کونیگ زگ نیز صدق خواهد کرد. لافراری، ۹۱۸ اسپایدر و P1 نیز پیشتاز تکنولوژی هیبریدی عصر خود هستند.
اولینها
- اولین خودروی اسپرت چه نام داشت؟
بسیاری از کارشناسان واکسهال پرنس هنری اسپرت تورپدو ۱۹۱۴ با ۲۵ اسب بخار قدرت را به عنوان اولین خودروی اسپرت تاریخ میشناسند اما برخی افراد نیز از تاترا رنزویر ۱۹۰۰ به عنوان خودروی اسپرتی که مخصوصاً برای مسابقات تولید شد نام میبرند.
- اولین سوپرکار تاریخ چه خودرویی بود؟
لامبورگینی میورا عنوان اولین سوپرکار تاریخ را در اختیار دارد و از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۳ تولید شده است.
- اولین هایپرکار کدام خودرو بود؟
در این بخش اختلافات زیادی وجود دارد و برخی افراد مک لارن F1 سال ۱۹۹۳ و بوگاتی ویرون سال ۲۰۰۵ را اولین هایپرکار تاریخ میدانند. ما معتقدیم بوگاتی خودرویی ساخت که کلاس هایپرکارها را تعریف کرد زیرا قوانین فیزیک و مهندسی را از نو ترسیم و مرز قدرت ۱۰۰۰ اسب بخار و سرعت ۴۰۰ کیلومتر در ساعت را رد کرد. البته از نظر تاریخی میتوان خودروهایی همچون پورشه ۹۵۹، فراری ۲۸۸ GTO، جگوار XJ220 و مک لارن F1 را محصولاتی شاخصتر از سوپرکارهای عادی دانست.