مدیریت هیجان چیست: 6 مهارت مدیریت و کنترل هیجان برای موفقیت
عدم کنترل و مدیریت هیجان میتواند زندگی شخصی و حرفهای افراد را نابود کند. فردی که در کسبوکارش ارزیابی مناسبی در مورد هیجاناش نداشته باشد، به سختی میتواند احترام و محبوبیت کسب کند. بلوغ، کرامت، و درستکاری از لازمههای حرفهای بودن هستند....
عدم کنترل و مدیریت هیجان میتواند زندگی شخصی و حرفهای افراد را نابود کند. فردی که در کسبوکارش ارزیابی مناسبی در مورد هیجاناش نداشته باشد، به سختی میتواند احترام و محبوبیت کسب کند. بلوغ، کرامت، و درستکاری از لازمههای حرفهای بودن هستند. نمیتوانیم آدمهایی را محترم بشماریم که قادر نیستند خود را از لحاظ هیجانی در زندگی شخصی یا کسبوکار کنترل کنند. اگر مهارت مدیریت و کنترل هیجان در ما ضعیف باشند، همواره نفس و غرور بر دانش و هوشمان فائق میآیند. این که مدیریت هیجان چیست و در دنیای کسبوکار نحوهی مدیریت هیجان ما چگونه است، مهمتر از میزان تمام مهارت ها یا هر استعداد دیگری است.
راهکارهای مدیریت هیجان
۱. ناظر بر امورتان باشید
اساسی ترین اصل در مدیریت هیجان این است که برای کنترل هیجان شادی یا هیجان ترس یا هرحس دیگری باید این توانایی را در خود به وجود بیاوریم که بدون درگیر شدن در بند قضاوتهای نادرست در مورد احساساتمان، ناظر بر تجربیات هیجانیمان باشیم. انجام این کار دشوار است؟ آری. این کار دشوار است زیرا ذهنمان برای دستیابی به استراتژیهایی در خصوص حلوفصل یک موقعیت، به سرعت به قضاوت خوبیها یا بدیهای آن موقعیت میپردازد. با این حال، وقتی دچار هیجان میشویم، کمتر از نیمی از حقیقت عینی مربوط به موقعیتمان را درک میکنیم. وقتی بدون فکر و بررسی کافی تعبیر تجربهمان را به دست قضاوت میسپاریم، در نهایت به جای رسیدن به پاسخ، فقط به سرعت واکنش نشان میدهیم؛ و همین مسئله باعث میشود به جای رفتار معقول، هیجانی عمل کنیم.
باید یاد بگیریم، بدون انجام هیچ رفتار عجولانهای با هیجانها یا در مورد هیجانها، بر آنها نظارت و درکشان کنیم. باید خود را تربیت کنیم که با ناراحتی کنار بیاییم و بدون نیاز به تعبیر، انکار، یا تغییر آن با کنجکاوی فعالی به تحلیل احساسمان بپردازیم. این کار کمکمان میکند که به تعادل برسیم. نیاز نیست صرفا به دلیل آنکه هیجانها یا موقعیتها نامطلوب هستند، آنها را به سرعت دفع کنیم. هر آنچه نسبت به آن احساس نامطلوبی داریم، لزوما بد نیست. اگر بتوانیم همواره هدفمند بمانیم، میتوانیم هر آنچه حس ناراحتیمان را برمیانگیزاند، به چیزی بهینه و سازنده تبدیل کنیم.
اگر شما هم هوش هیجانی بالا دارید این ۸ اتفاق را تجربه میکنید
۲. یاد بگیرید به راحتی بپذیرید
وقتی غرق هیجان میشویم، به سرعت برای خارج شدن از آن موقعیت تحت تاثیر آدرنالین خونمان قرار میگیریم؛ و به این ترتیب تفکیک هیجانها از تحریکات شدید و خودکار برای انجام واکنش، کار بسیار چالشبرانگیزی خواهد بود. شاید قادر به انتخاب نوع احساسمان نباشیم، ولی میتوانیم تصمیم بگیریم چه وقت واکنش نشان دهیم و اقدامات پیشگیرانهی لازم را اتخاذ کنیم.
یک گام به عقب برگردید. لحظهای درنگ میتواند تاثیر شگفتآوری بر سامان دادن به نابسامانیها داشته باشد. این کار کمک میکند نسبت به خود و موقعیتمان کمتر قضاوت کنیم، و از تحریکات واکنشیمان برای اقدام یا سخن بیفکر و بیملاحظه جلوگیری کنیم. وقتی بتوانیم خود را کنترل کنیم و با احساسات ناخوشایند کنار بیاییم، میتوانیم آنچه را رخ داده است، به خوبی بپذیریم. پذیرش اتفاقات کمکمان میکند هیجانهای از هم گسیخته را با حس آرامش بیشتر، و ترس و مقاومت کمتر تحمل کنیم.
هیجان ها و انواع واکنش های هیجانی: ۳ عنصر کلیدی تشکیل دهنده هیجان
۳. بیطرفانه مسائل را بپذیرید
وقتی حسمان را بر اساس درستی یا نادرستی قضاوت میکنیم، هیجانها بر ما سوار میشوند؛ و اینگونه به ما القا میکنند که دستمان از کنترلشان کوتاه شده است. هرگاه به صورت سیاه و سفید به درستی یا نادرستی مسائل واکنش نشان میدهیم، به آدمهایی حق به جانب و عقل کل تبدیل میشویم؛ و به شیوهای ناعادلانه و استبدادی، نظراتمان را در هر مسئله به دیگران تحمیل میکنیم. تفکر سیاه و سفید گزینههای دیگری را که راهحلها و نتایج موثرتری در بردارند، شدیدا محدود میکند.
وقتی بتوانیم درون یک چالش، به شکل فعال نسبت به انتخاب گزینههای مختلف پذیرا و بیطرف باشیم، میتوانیم تصویر بزرگتری را پیش رویمان ببینیم، تصویری که شامل ایدهها و هیجانهای دیگران نیز هست. همین مسئله به ما امکان میدهد خلاقانهتر و انعطافپذیرتر به موقعیتها بنگریم، و از خودخواهی و خودمحوری دوری کنیم. اگر بیطرفانه به قضایا نگاه کنیم، طیف گستردهتری از راهکارهای بالقوه سر راهمان قرار میگیرند که میتوانیم از طریق آنها شرایطمان را بهتر تحلیل کنیم؛ و اگر فقط تابع تصمیمات نفسمان باشیم، تنها میتوانیم از جایگاهی مستبدانه و وحشتزده واکنش نشان دهیم.
۵ تکنیک مقابله با استرس متمرکز بر راه حل هیجانی
۴. به هیچ چیز برچسب نزنید
وقتی خود را مجبور میکنیم به صورت فعالانه در کنترل هیجانهایمان حضور داشته باشیم، کمتر گرفتار ایدههای قدیمی و خاطراتی میشویم که هیچ ارتباطی به اتفاقات کنونی ندارند. نیاز نیست به هر چیزی که هماکنون اتفاق میافتد، برچسب خوب یا بد بزنیم. باید به خود بیاموزیم هر آنچه را پیش رویمان میگذرد با این دید بنگریم که “هماکنون این موقعیتی است که پیش روی من است و هیچ ربطی به موقعیتهای پیشین ندارد”. آنچه اکنون بد است، موقتی و گذرا است، بنابراین صبور باشید و به سرعت به هر موقعیتی برچسب نزنید. اجازه دهید همه چیز به شکل طبیعی خود پیش برود؛ و این کار بسیار ارزشمند است.
از آنجا که عدم برنامه یا امتحان و اقدامِ برخی روشها برای غلبه بر موقعیت ممکن است کار را کمی دشوار کند، اجازه دهید ناراحتیها خودشان برطرف شوند. باید تمام تلاشمان را انجام دهیم تا از الگوهای سخت و سفت فکری و رفتاری خارج شویم. برای این کار باید منتظر بمانیم راهحلها به صورت طبیعی بر ما نمایان شوند. وقتی برای هر موقعیت برچسب تعیین نکنیم؛ یعنی اگر همه چیز را از پیش طبقهبندی و قضاوت نکنیم و به سرعت به آن واکنش نشان ندهیم، میتوانیم همه چیز را از سطوحی بالاتر نظاره کنیم.
۵ مهمترین نقش هیجانات در زندگی و تصمیمات ما
۵. به اکنون فکر کنید
وقتی از روی هیجان تصمیم بگیریم، معمولا به طور گستردهای بین گذشته، و شکست یا پیروزی در آینده در نوسان خواهیم بود؛ که همین مسئله ما را کاملا از پرداختن به اکنون باز میدارد. بدون اقدام به هیچگونه واکنش سریع و هیجانی، اجازه دهید هر آنچه اکنون رخ میدهد، با گذر زمان قوام بیاید. نه تنها باید هیجانهای منفیترمان را مدیریت کنیم، بلکه همچنین باید هیجانهای بیش از حد مثبتمان را نیز مدیریت کنیم تا به جای خیالپردازی در آینده و ترس از گذشته، بر اساس واقعیتهای کنونی تصمیمگیری کنیم.
به هر آنچه اکنون رخ داده است، تمرکز کنید. بر خودتان مسلط باشید، گزینههایی را که باید در موردشان تصمیم بگیرید روی کاغذ بنویسید و به آن ها بیندیشید، در مورد آنچه هماکنون پیش آمده است با دیگران مشورت کنید، و سپس، هرگاه همه چیز بر اساس تعادل هیجان پیش رفت، تصمیم بگیرید و اقدام کنید. وقتی خود را تربیت میکنید تا به اکنون فکر کنید، از انجام امور به صورت “خودهدایتگر” خودداری کنید؛ زیرا شما را در بند رویاهای ذهنی گذشته یا آینده قرار میدهد. ایدههای جدید، روشن، و خلاقانه تنها وقتی به ذهن خطور میکنند که بتوانیم با صبر و حوصله، معقولانه در مورد شرایط مخصوص به موقعیتِ پیش رو فکر کنیم.
۶. با دیگران همدل باشید
همهی واکنشهای هیجانیمان را در زندگی یا کسبوکار از قبل میآموزیم. بر اساس تجربه آموختهایم بر اساس نحوهی رفتار افراد، کدام آدمها مردمآزار یا موذی هستند، و کدامیک محترم، مهربان و با ادب. همدلی یعنی خارج شدن از بند خود محوری و تلاش برای اتخاذ تصمیمهای عاقلانهتر.
لازمهی همدلی این است که به واقعیت و تجربههای مبتنی بر آن نگاهی کاملا متفاوت داشته باشیم. یعنی اینکه از خود، من، و مال من رها شویم. وقتی خودخواه باشیم، همه چیزها و همهی آدمها را به چشم دشمنمان میبینیم. همدلی کمک میکند تا همه را به عنوان همگروهیمان ببینیم. وقتی خودمحور باشیم، معمولا تصمیمهای غیرمعقول و خودخواهانه میگیریم. اگر همدل باشیم، گروهی به اندازهی همهی آدمهای اطرافمان در اختیارمان هست که برای اتخاذ تصمیمهای معقول و موفق کمکمان میکنند.
هر چیزی در زندگی و کسبوکار جاری و گذرا است. خیلی چیزها ممکن است موقتا دچار مشکل شوند، ولی قرار نیست برای همیشه دچار مشکل باقی بماند. وقتی دچار هیجان میشوید، نکتهی مهم این است که بتوانید ذهنتان را به گونهای فعال کنید که بتواند ناظر تغییرات طبیعی باشد که هماکنون رخ میدهد. هر قدر حواسمان کمتر معطوف به تجربههای درونیمان شود، نسبت به تغییرات طبیعی که هر کسبوکاری از تجربهشان ناگزیر است، بیشتر احساس آرامش، صبر، و علاقهمندی میکنیم. این مسئله به ما امکان میدهد تا به جای بیشتر کار کردن، هوشمندانهتر کار کنیم. وقتی مضطرب هستیم، بیشتر دچار آسیب و زیان میشویم. همهچیز موقتی است، بنابراین آنقدر زمان داریم تا قبل از هر اقدامی، به خوبی راجع به تمام جوانب فکر کنیم و حتی میتوانیم در این زمینه از برخی تحقیق ها در مورد مدیریت هیجان کمک بگیریم که توسط اندیشمندان این حوزه انجام شده است یا از کتاب های مدیریت هیجان و کنترل هیجان به خوبی بهره ببریم.