شام آخر «منوتو»/ ناکامی غرب در جنگ رسانهای علیه ایران
تعطیلی شبکه معاند منوتو شکست بخشی از جنگ نرم غرب علیه ایران بود که به مدت 14 سال نتیجهای جز هدر رفت بودجههای گزاف و صرف بیهوده انرژی صاحبان آن به دنبال نداشت و نشانهای از آغاز نخنما شدن این روند به نمایش میگذارد.
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در روزهای اخیر دو گرداننده یکی از شبکه های معاند در حساب کاربری خود در شبکههای اجتماعی اعلام کردند، پس از 14 سال فعالیت در شرایطی قرار دارند که این شبکه در آستانه تعطیلی قرار گرفته است.
«منوتو» نخستین شبکهای نیست که چنین سرانجامی به خود میبیند، پیش تر شبکه معاندی دیگر پس یک آغازی جنجالی و پرهزینه، به ناگاه اعلام ورشکستگی کرد و از ادامه فعالیت بازماند. در عین حال، شبکههای دیگر گرچه همچنان برقرار هستند، اما طبق شواهد موجود، به دلیل ریزش چشمگیر مخاطبان جایگاه خود را از دست دادهاند و در رکود به سر میبرند.
شبکههای معاند فارسی زبان عمدتاً از منابع مالی دولتی یا شبه دولتی استفاده میکنند تا اغراض سیاسی حامیانشان را برآورده کنند
شبکه «اینترنشنال» نیز پس از دورهای فعالیت گسترده خبری تحت تأثیر تحولات منطقهای و بهبود روابط ایران با کشورهای حوزه خلیجفارس مجبور به تغییر حامی مالی و محل استودیوهای خود شد و به تبع، افت محسوسی را تجربه میکند.
با اینکه ایران اسلامی تحت وسیع ترین عملیات روانی و تبلیغاتی بوده است، این سؤال مطرح میشود چرا شبکههای معاند خارج از کشور با وجود در اختیار داشتن منابع مالی و فنی گسترده، پس از مدتی توان تأثیرگذاری خود را از دست میدهند و بعضاً به نقطه زوال و نابودی میرسند؟
ماهیت و درونمایه شبکههای معاند
بودجه برنامه سازی تلویزیونی در حال حاضر به حدی کلان است که حتی غولهای رسانهای جهان چارهای جز توسل به راهکارهای درآمدزا همچون تبلیغات بازرگانی و بازاریابی رسانهای ندارند، اما شبکههای معاند فارسی زبان عمدتاً از منابع مالی دولتی یا شبه دولتی استفاده میکنند تا اغراض سیاسی حامیانشان را برآورده کنند؛ به عنوان نمونه «بیبیسی فارسی» از محل بودجههای وزارت امور خارجه انگلیس و «صدای آمریکا» از بودجه کنگره آمریکا تأمین مالی میشوند.
شبکه جهانی بهاییت و صهیونیسم تأمین کنندگان مالی شبکههای فارسی زبان معاند هستند. بنابراین کارکنان شبکههای بیان شده که عمدتاً از میان ایرانیان مهاجرت کرده به غرب تشکیل میشوند، هدفی جز کسب درآمد و گذران زندگی ندارند. به عبارت دیگر، هیچ رسالت رسانهای که مبتنی بر آگاهی بخشی، میهن پرستی یا حتی نوع دوستی باشد میان کارکنان این شبکهها وجود ندارد.
آنها به عنوان مزدوران جنگ رسانهای غرب علیه ایران، در راستای منافع ملی کشورهای بیگانه و علیه امنیت ملی کشورمان کار میکنند. امروزه با افزایش آگاهی عمومی مردم، پشتپرده این قبیل شبکهها برای افکار عمومی افشا و این موضوع موجب شده است اعتبار و نفوذ که مهم ترین شاخصههای رسانه است، میانشان از بین برود.
در عین حال با رصد مخاطبان و درصد تأثیرگذاری رسانهای که پیوسته به وسیله صاحبان این شبکه ها کنترل میشود، هر زمان مشخص شود دامنه نفوذ رسانه ای میان مردم در حال افول است، شمارش معکوس مرگ آن شبکه رقم میخورد، تا جایی که با قطع امید کامل از آن، به مهره سوخته بدل میشود.
با رصد مخاطبان و درصد تأثیرگذاری رسانهای که پیوسته به وسیله صاحبان این شبکه ها کنترل میشود، هر زمان مشخص شود دامنه نفوذ رسانه ای میان مردم در حال افول است
هر چند شبکه «منوتو» همواره به طور مرموزی شفافیت مالی خود را پنهان کرده است، اما بودجه سالانه این شبکه بالغ بر صدها میلیون پوند تخمین زده میشود که به وسیله دشمنان ایران تأمین میشود. با لوث شدن تدریجی برنامههای این شبکه و رویگردانی محسوس بینندگانش، حامیان مالی شبکه معاند به صرافت نجات خود از زیر بار سنگین هزینههای آن افتادند و به همان سرعتی که راهاندازی شد و گسترش یافت، به نقطه پایان میرسد.
تضاد و تعارض فرهنگی
نحوه پوشش تا سبک زندگی و هویت اشخاصی که این شبکه معاند فارسی زبان نمایش میداد، در تضاد با فرهنگ ایرانیان قرار داشت و این عامل به تدریج موجب پس زده شدن آن از سوی خانوادههای ایرانی شد. برخی مجریان و بازیگران این شبکه بیشباهت به عوامل استودیوهای تولید فیلمهای مستهجن نبودند و به دلیل خاستگاه نامناسب فرهنگی و اجتماعی که به آن تعلق داشتند، از تریبون به دست آمده برای بروز موهنترین حرکات و رفتارها استفاده میکردند.
استفاده ابزاری از زنان و دختران یکی از راهبردهای شبکههای خبری و تحلیلی آمریکایی برای جلب مخاطب بر مبنای غرایز سطحی است. فیلم «Bombshell» محصول سال ۲۰۱۹ میلادی که بر مبنای اتفاقات واقعی ساخته شده است، سوءاستفاده از زنان را در شبکه فاکس نیوز آمریکا برای اغوای مخاطب نشان میدهد؛ روندی که با بهرهکشی جنسی مدیران این شبکه از مجریان زن همراه میشود و رسوایی رسانهای گستردهای به بار میآورد.
شبکه معاند فارسی زبان قبل از اعلام رسمی پایان به کار خود پایگاهش را میان مخاطبان از دست داده بود و فرهنگ عمومی مردم ایران در طولانی مدت بهترین داوری را برای قضاوت درباره ابتذال، سطحیگرایی و بی بند و باری مشهود این شبکه ارائه کرد .
خود تحقیری، دهنکجی و سیاه نمایی
ژست عاقل اندر سفیه و نگاه از بالای این شبکه معاند به ایران و مردم کشورمان موجب دل چرکینی مخاطبان شده بود، حتی عده ای از مخاطبان شبکه از اینکه به هویت ملی شان اهانت میشد، در عذاب بودند.
اساس خبرنگاری آزاد و فعالیت رسانهای استقلال عمل و بیطرفی است، بنابراین وقتی رسانه ای در راستای پیشبرد اهداف سیاست خارجی کشوری بیگانه تغذیه مالی میشود، مدعای خیرخواهی و صداقت آن پذیرفتنی نیست و به مضحکه بدل میشود.
این شبکه معاند همواره بر معضلات و مشکلات روزمره ایران متمرکز میشد و به موازات آن میکوشید تصویری آرمانشهرگونه از ایران قبل از انقلاب اسلامی نشان دهد. یکجانبه گرایی و افراط در این روند در کنار رفتار مشمئزکننده مجریان کمسوادش، به تدریج موجب دلزدگی بینندگان شد.
وقتی رسانه ای در راستای پیشبرد اهداف سیاست خارجی کشوری بیگانه تغذیه مالی میشود، مدعای خیرخواهی و صداقت آن پذیرفتنی نیست و به مضحکه بدل میشود
در عرصه تبلیغات تأکید میشود، اگر بر موضوعی بیش از اندازه و به طور غیر اصولی پرداخته شود، اثر معکوس خواهد گذاشت و به ضد تبلیغ تبدیل میشود؛ اصرار بر تیره و تار نشان دادن همه ابعاد زندگی ایرانیان و تخریب متکبرانه و همراه با لودگی وجهه کشور تنفر مردمی که با همه سختیهای موجود، ایران را وطن و زادگاه خود میدانند و تحقیرش را تحمل نمیکنند، به دنبال داشت.
تعطیلی این شبکه معاند فارسی زبان شکست بخشی از جنگ نرم غرب علیه ایران بود که به مدت 14 سال نتیجهای جز هدررفت بودجههای گزاف و صرف بیهوده انرژی صاحبان آن به دنبال نداشت و نشانهای از آغاز نخ نما شدن این روند به نمایش می گذارد .