5 سناریوی مطرح پس از جنگ غزه
اندیشکدههای صهیونیستی و محافل سیاسی بینالمللی با اذعان به اینکه تلآویو هیچ راهبرد روشنی در قبال آینده غزه پس از جنگ مرگبار کنونی ندارد، سناریوهای متعددی در این خصوص ارائه میکنند.
جنگ کنونی رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه ، مانند جنگهای پیش، نوع خشونتباری از سیاست تلآویو علیه فلسطینیها است که با هدف اعلام نابودی قدرت نظامی و غیرنظامی حماس و تشکیل یک نظام «مدنی» در سایه سیطره نظامی بر نوار غزه همچون وضعیت کرانه باختری آغاز شد. اما ارزیابیهای مراکز مطالعاتی اسرائیل و محافل سیاسی بینالمللی حاکی از آن است که تلآویو راهبرد آشکاری در خصوص نوار غزه پس از جنگ کنونی ندارد.
در این راستا چند روز پیش بود که سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا به صراحت از اختلاف دیدگاه این کشور با رژیم صهیونیستی در خصوص آینده غزه سخن گفت و تصریح کرد اظهارات اخیر نتانیاهو در خصوص باقی ماندن اسرائیل در غزه، با دیدگاه کاخ سفید تفاوت دارد.
وی در پاسخ به اظهارات نتانیاهو که بر ضرورت باقی ماندن ارتش اشغالگر در نوار غزه و خلع سلاح آن تاکید کرد: «دیدگاه ما درباره آینده [غزه] این است، نه اشغال، نه کوچ ساکنان و نه سیطره مجدد حماس بر آن».
در چنین فضایی، مناقشات متعددی در مراکز مطالعاتی صهیونیستی و بینالمللی و محافل سیاسی غربی و عربی درباره ماهیت نظامی سیاسی مطلوب در نوار غزه در روز پس از جنگ، مطرح و سناریوهای متعددی در این خصوص ارائه میشود.
سناریوی نخست: اسرائیل به عنوان یک نیروی اشغالگر در نوار غزه، کنترل نظامی آن را بر عهده گیرد؛ چنین اقدامی میتواند موجب ظهور یک مقاومت مسلحانه جدید شود. علاوه بر این، نیروهای اشغالگر باید طبق قانون بینالملل ملزم به اعطای تعهداتی در قبال ساکنان تحت اشغال، شود. امری که با توجه به ضربه اقتصادی که تلآویو در پی عملیات طوفان الاقصی دریافت کرده و نیز هزینههای بالای جنگ کنونی، فراتر از توانمندیهای مالی اسرائیل است. ضمن اینکه در صورت اجرای این گام، اسرائیل مسؤولیت بزرگترین بازداشتگاه تاریخ را برعهده خواهد گرفت.
سناریوی دوم: بازگشت تشکیلات خودگردان فلسطین به حاکمیت در غزه؛ نقطه ضعف این سناریو، ضعف و ناکارآمدی تشکیلات خودگردان تحت ریاست محمودعباس و پایین بودن بیسابقه محبوبیت آن در میان فلسطینیها است که دلیل آن، فساد و ضعف عملکرد این نهاد است. ضمن اینکه به تشکیلات خودگردان به چشم نهادی نگریسته خواهد شد که از شهادت ۱۵ هزار فلسطینی، آوارگی صدها هزار نفر دیگر و ویرانی ۸۰ درصد از منازل، سازمانهای بهداشتی و پزشکی، تجاری و زیرساختهای مختلف سود برده است.
این سناریو را میتوان در صورت برگزاری انتخابات در کرانه باختری و نوار غزه و قدس، برای انتخاب یک رهبری جدید اجرایی کرد. اما آنچه که شانس موفقیت این سناریو را کم میکند، اقدام تلآویو در برهم زدن وحدت جغرافیایی و سیاسی اراضی فلسطین است. امری که مستلزم فشار کشورهای تاثیرگذار در جامعه بینالملل برای متقاعد کردن تلآویو به برگزاری انتخابات مذکور است.
سناریوی سوم: اداره مدنی محلی؛ طرحی که پیشنهاد برخی موسسات مطالعات راهبردی اسرائیل است . این امر مستلزم تشکیل یک اداره مدنی فلسطینی متشکل از نمایندگان ساکنان غزه، از جمله شهرداران و شخصیتهای جامعه مدنی مرتبط با تشکیلات خودگردان فلسطین است. سناریویی که با مقاومت فلسطینیها مواجه خواهد شد همانطور که با تشکیل انجمنهای روستایی تشکیل شده از سوی رئیس اداره مدنی اسرائیل مناحیم ملسون در اواخر سالهای دهه هفتاد و اوایل سالهای دهه هشتاد از قرن پیش مخالفت کردند.
سناریوی چهارم: اداره عربی غزه؛ مطرحکنندگان این سناریو خواستار تشکیل یک دولت مشترک از چند کشور عربی (یا از اتحادیه عرب)، با همکاری تشکیلات خودگردان فلسطین برای مدیریت موقت نوارغزه هستند؛ البته با محوریت تضعیف اخوان المسلمین زیرا به باور آنها، حماس از بطن کشوری با رویکرد اخوانی متولد شده و یکی از بازوهای آن محسوب میشود.
با این حال، با توجه به تلفات انسانی بالا در میان غیرنظامیان فلسطینی در نوار غزه در نتیجه بمباران بیرویه اسرائیل و تخریب زیرساخت های آن، بعید است که کشورهای عربی خطرات این نقش را به دلیل احتمال شکست و برانگیختن خشم مردم این کشورها که در حمایت از غزه به خیابانها آمادهاند بپذیرند، زیرا احتمالا این گزینه را توطئهای علیه فلسطینیان میدانند.
سناریوی پنجم: تشکیل یک نظام سیاسی مورد حمایت حماس. این سناریو با این فرضیه که جنبش حماس از هرگونه ابتکار سیاسی که در آن کنار گذاشته شود، جلوگیری خواهد کرد، ارائه شده است. حماس به مصریها ابلاغ کرده که آماده است بدون قید و شرط درباره آینده وضعیت نوار غزه پس از پایان جنگ با هر طرف فلسطینی یا عربی گفتوگو کند. به موازات آن، حماس در جستجوی شریکی در میان مخالفان جداشده از جنبش فتح است و احتمالا به سوی ناصر القدوه، که از عضویت کمیته مرکزی فتح کنار گذاشته شده یا سمیر المشهراوی، معاون رئیس جنبش اصلاحات در فتح میرود که هر دو در تاریخ ۲۲ نوامبر گذشته با اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس در قاهره دیدار کردند.
در بیانیه پس از این نشست، اعلام شد که در خصوص وضعیت داخلی فلسطین، شیوههای تعامل با متغیرات مرتبط با جنگ علیه مردم فلسطین، ساماندهی خانه فلسطین بر اساس اصول آشکار، با هدف به شکستکشاندن طرحهای اشغالگران و اهداف آن در تمامی سطوح میدانی و سیاسی رایزنی شد.
اما سناریوی تشکیل دولت یا نهادی به ریاست یکی از شخصیتهای مخالف محمود عباس در جنبش فتح، با حضور شخصیتهای حماس در آن، از سوی اسرائیل و آمریکا رد خواهد شد. در این صورت آیا حماس راضی می شود که مانند کسی در صندلی عقب ماشین بنشیند و به راننده نشان دهد که کجا برود؟
این سناریوها در حالی مطرح است که روز گذشته نیز روزنامه العربی الجدید با انتشار گزارشی به بررسی چشمانداز مصر به غزه پساجنگ پرداخت و به نقل از منابع آگاه مصری نوشت تصویری که قاهره برای آینده غزه در نظر دارد، مبتنی بر «ادغام جنبش حماس در تشکیلات خودگردان فلسطین و ورود این جنبش به سرویس امنیت پیشگیرانه فلسطین و همچنین حفظ محمود عباس در منصب کنونی به عنوان رئیس افتخاری [تشکیلات خودگردان] است».
بر اساس این گزارش، هدف از ایجاد چنین تصویری در قاهره «ایجاد فرمولی برای همزیستی است که به امنیت ملی مصر و فلسطینیان و اسرائیل آسیبی وارد نکند و چشمانداز رسمی مصر مبتنی بر ایده اجرای آشتی فراگیر ملی در فلسطین و تشکیل دولتی تکنوکرات از میان نامهایی پیشنهادی است که اسم سلام فیاض نخستوزیر سابق [تشکیلات خودگردان] فلسطین طی مرحلهای انتقالی به مدت ۳ سال در آن به چشم میخورد».